ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد
ظهیرالدین طاهر بن محمد فاریابی (وفات 598ق)، یکی از بزرگترین شاعران قرن ششم هجری است. او صاحب دیوانی به زبان فارسی است و در تحول این زبان نقش مهمی ایفا نمود. فاریابی در سال 598ق در تبریز درگذشت و در گورستان سرخاب به خاک سپردند.
نام | ظهیر فاریابی، طاهر بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | محمد |
متولد | نیمه اول قرن ششم |
محل تولد | فاریاب بلخ |
رحلت | 598ق |
اساتید | |
برخی آثار | دیوان ظهیرالدین فاریابی |
کد مؤلف | AUTHORCODE02530AUTHORCODE |
اسم
اسم این شاعر، بنا بر آنچه در تذکره هفت اقلیم امین احمد رازی (قرن یازدهم) نوشته طاهر، لقبش ظهیرالدین و کنیهاش ابیفضل میباشد. وی از فضلای دهر و نابغههای عصر خود بوده، علم هیئت و حکمت را نیک میدانسته چنانچه وی را صدر الحکماء لقب دادهاند.
محمد عوفی در لباب الالباب، هدایت در مجمع الفصحاء، آذر در آتشکده و غیرهم او را طاهر ظهیرالدین بن محمد ابیفضل خواندهاند؛ از معاصرین مجیرالدین بیلقانی خاقانی شیروانی، نظامی گنجوی و جمالالدین اصفهانی میباشد یعنی در نیمه قرن ششم میزیسته؛ تاریخ تولد او به تحقیق ثبت نشده اما تقریباً مسلم است که در نیمه اول قرن ششم تولد یافته است[۱].
مسافرت و مهاجرتها
اصل ظهیرالدین از فاریاب و فاریاب از نواحی بلخ است. در برهان قاطع، فاراب را مخفف آن میداند و این خطاست چراکه فاراب از ترکستان و محل تولد ابونصر است و فاریاب از بلخ و مولد ظهیر است. نیز او را فریاب گویند. این استاد در ابتدای زندگی از وطن به نیشابور مسافرت کرده و قبل از ورود به نیشابور با خواجه شمسالدین نامی از فضلای آنزمان دوستی و مودت داشته است. مدت اقامت وی در نیشابور شش سال میباشد و چنین به نظر میآید که در این شهر تحصیلات خود را تکمیل کرده چنانکه گوید:
مرا بمدت شش سال حرص علم و ادب | بخاکدان نشابور کرد زندانی | |
بهر هنر که کسی نام برد در عالم | چنان شدم که ندانم بجهد خود ثانی |
مدت ده سال نیز در مازندران اقامت داشت تا قزل ارسلان به تخت سلطنت جلوس کرد. حکیم نیز از مازندران به آذربایجان رفت و قزل ارسلان او را محترم داشت؛ ولی پس از دو سال از وی گریخته به اتابک ابوبکر نصرتالدین بن محمد بن ایلدگز پیوست. چهارده سال که بقیه عمر او بود در تبریز به سر برد و مداحی ابوبکر را مینمود تا در تبریز وفات نمود ولیکن مشهور است که در اواخر عمر عزلت اختیار کرده به طاعت و عبادت پرداخته است[۲].
وفات
تاریخ وفات او را تمام تذکرهها 598ق نوشتهاند. در جلد دوم نامه خسروان خطی تألیف جلالالدین میرزا تاریخ وفات این گوینده را سال چهاردهم سلطنت اتابک ابوبکر نصرتالدین بن محمد بن ایلدگز مینویسد که مطابق میشود با 598ق زیرا که ابوبکر در 584ق به سلطنت رسیده است. مقبره او در محله سرخاب تبریز در محلی معروف به مقبرة الشعرا است[۳].
ممدوحین او
معلوم نیست که اول ممدوح فاریابی که بوده ولی از قرائن معلوم میشود که طغرل شاه باشد که از سنه 590-571ق سلطنت کرده و آخرین پادشاه سلجوقی است. دیگر از ممدوحین استاد اتابک محمد بن ایلدگز معروف به جهانپهلوان دوم اتابک آذربایجان است که از حدود سنه 568 تا 583ق فرمانفرمایی داشته؛ ولی فقط دو سال بیشتر حکیم در عراق نبود و در این مدت هم بیشتر مدح خواجه صدرالدین وزیر اتابک محمد را مینمود و بیشتر قصاید حکیم در مدح خواجه است[۴].
مقایسه او با شعرای دیگر و دیوان او
بعضی از شعرای ما تقدم میان شعر ظهیر و انوری اختلاف کرده برخی ظهیر را بر انوری و بعضی بالعکس انوری را بر ظهیر ترجیح نهادهاند گویند قطعهای نزد مولانا مجد همگری فرستاده و داوری این مطلب را از او خواستند مولانا قطعه در جواب گفته که ظهیر برتر از انوری است:
هر مبتدی که بیهده ترجیح میدهد | بر گفته ظهیر سخنهای انوری | |
ماند بدان گروه که نشناختند باز | اعجاز پاک مولوی از سحر سامری [۵] |
اهمیت ظهیر در دوره خود را نزهة المجالس نیز تأیید میکند که 35 فقره از رباعیها شاعر را در بین رباعیهای این مجموعه جای داده است[۶].
نخستین بار چهار سال پس از مرگش یکی از دوستداران شعرش به نام شمسالدین کاشی دیوان او را جمعآوری کرد[۷].