صلاة الجمعة (شهید ثانی)
صلاة الجمعة (شهید ثانی)، تألیف زينالدين بن على عاملى معروف به شهيد ثانى، کتابی است که مسئله وجوب نماز جمعة در زمان غيبت امام معصوم(ع) را مورد بررسى قرار داده و در نهايت قول به وجوب عينى آن را به طور مطلق پذیرفته است.
رسائل الشهید الثاني | |
---|---|
پدیدآوران | پژوهشگاه علوم وفرهنگ اسلامی(دفتر تبلیغات اسلامی) (محقق)
شهید ثانی، زینالدین بن علی (نویسنده) مختاری، رضا (اشرف علی التحقیق) |
ناشر | دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1421 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - مسایل متفرقه فقه جعفری - قرن 10ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 182/6 /ش9ر5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این رساله یکی از رسائلی است که در مجموعهای به نام رسائل الشهيد الثاني (طبع جدید) آمده است.
وى در ابتدا اتفاق علماء اسلام فى الجملة در تمام زمانها و مكانها را بر وجوب نماز جمعة ذكر مىكند و اينكه اصحاب امامية در زمان حضور امام و نائب خاص وى، اتفاق بر وجوب عينى آن دارند امّا در زمان غيبت يا افرادى كه اذن عام داشته باشند در بين آنان در بعضى از شرايط اختلاف وجود دارد.
اين كتاب به سبک فقه استدلالى نوشته شده است و در آثار فقهاى بعد از وى به آن استناد شده است.
در الذريعةصفحه 62 از جلد 15 تا صفحه 79 حدود يكصد كتاب در موضوع نماز جمعة ذكر شده است.
شيخ محمد حر عاملى (م 1104 ق) در رسالة فى صلاة الجمعة نظريات وى را تأييد و نظريات مخالفين را رد نموده است و شيخ جمالالدين محمد بن حسين خوانسارى در ابتداى كتابش اجماعهايى بر عدم وجوب عينى تا زمان شهيد ثانى نوشته است (ذ79/15/)
مؤلف علاوه بر اين كتاب، كتاب ديگرى بنام (الحث على صلاة الجمعة) تأليف نموده است كه در الذريعة248/6، و اعيان الشيعه 155/7 به آن اشاره شده است و در هر دوى آنها تصريح شده كه اين دو كتاب با هم فرق دارند ولى در الذريعة آمده است طبعت مع رسالته فى وجوب الجمعة.
علت تأليف
شهيد ثانى در خطبه كتاب درباره شرايط زمانى و علت تأليف كتاب براى رفع تهاجم به اسلام مىنويسد:
فهذه جملة تشتمل على بيان حكم صلاة الجمعة فى هذه الزمان الذى قد منى فيه بالبليّة اهل الايمان و خذلهم ببغية و حسده الشيطان حتى هدموا اعظم قواعدالدين بالشبهة لا بالبرهان وها انا محقق لموضع الخلاف فيها و مرشد الى ما هو الحق من وجوبها يومئذ بالدليل الواضح و البرهان.
تاريخ تأليف
در الذريعة(71/15، 72) به نسخهاى اشاره شده كه تاريخ پايان يافتن كتاب در آن 972 ذكر شده است و بنابر اين عدهاى اين كتاب را از تأليفات شهيد ثانى ندانستهاند كه در كشف الحجب اينگونه ذكر شده است ولى صاحب الذريعة به نسخهاى به خط مؤلف در كتابخانه خوانسارى اشاره نموده كه به طور قطع مربوط به شهيد ثانى مىباشد و بنابراین وى اين اشتباه را نتيجه اشتباه ناسخ دانسته است كه كلمه سبعين را به جاى ستين نوشته است و همينطور به نسخۀ تصحيح شده ديگرى اشاره مىكند كه تاريخ پايان كتاب را 962 ق، يعنى چهار سال قبل از وفات وى ذكر نموده است.
گزارش محتوا
شهید ثانی اولین کسی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه شده است.
او در آغاز، بی توجهی به اقامه جمعه را مورد نوهش قرار داده و با اشاره به کار تحقیقی خود در این زمینه روی سخنش با کسانی است که زنجیر تقلید از اسلاف را از گردن برداشته و آمادگی شنیدن حقایق را دارند، نخست اقوال مختلف در مورد وجوب و حرمت اقامه جمعه در عصر غیبت را بر شمرده و سپس اعتقاد خویش را دایر بر وجوب مطلق آن بیان میکند و برای اثبات آن دلایلی را ارائه میدهد:
دلیل اول
ابتدا به آیات قرآن استناد جسته و در ابعاد مختلف آن به تفصیل به بحث و بررسی پرداخته و اشکالات محتمل در این زمینه را پاسخ میدهد و در نهایت به این نتیجه میرسد که سیغه امر در آیه بر وجوب عینی به طور مطلق دلالت میکند مگر آنکه شرطی برای آن اثبات شود و سپس شرط مذکور از طرف فقها را مورد بحث قرار میدهد.
دلیل دوم
سپس توجه خود را به روایات وارده درباره مسئله معطوف داشته و تعدادی از آنها را ذکر میکند و در ادامه پس از اشاره به اینکه نیازی به ارائه همه روایات مربوطه نیست مینویسد: اساسا در این احادیث متعرض شرط امام و نائب او نشدهاند.
دلیل سوم
آنگاه وجوب عینی نماز جمعه در زمان حضور ائمه(ع) را استصحاب میکند، شایان توجه است که شهید ابتدا عنوان حضور را از مستصحب حذف کرده و سپس تنها وجوب عینی به طور مطلق را استصحاب میکند.
دلیل چهارم
تمسک به اصالة الجواز. شهید درمقابل کسانی که بر وجوب تخییری اقامه جمعه در عصر غیبت اصار میروزند و آن را مستند عمل فقها در عدم اقامه آن به طور حتم میدانند میکوشد تا اثبات کند عدم اقامه جمعه در عصر غیبت نه به دلیل عینی ندانستن وجوب آن، بلکه بدان دلیل بود که غالب ائمه جمعه در شهرها عادل نبوده و از طرف ائمه ضلال تعیین میشدند، از این رو شیعیان از شرکت در اقامه جمعه با آنان سر باز میزدند. و این تعبیر با مسئله تقیه نیز سازگار است.
دلیل پنجم
شهید میگوید: این حکم (وجوب عینی اقامه جمعه) مورد تأیید تمام مسلمین بوده و تنها حنفی از میان اهل سنت آن را مشروط به اذن سلطان و در صورت عدوم وجود او، شرط را ساقط دانستهاند و از میان فقهای شیعه نخست این قول (شرط وجود امام یا نائب او) را سید مرتضی عنوان کرده و سپس سلار و ابن ادریس از او پیروی کردهاند. وی میکوشد تا به نحوی کلام سید مرتضی را تأویل کرده و آن را با غیر مشروط بودن به اذن، سازگار کند وی در هر حال معتقد است که به خاطر مخالف چند نفر معدود، نمیتوان با فریضهای که این چنین مورد تأیید و تأکید مسلمین قرار گرفته است به مقابله برخاست.
او سپس به نظریهای که نماز جمعه را با حضور فقیه در عصر غیبت واجب میداند، عطف توجه نموده و نظریه مرحوم کرکی را مورد انتقاد قرار میدهد و ادله او را که سیره پیامبر(ص) و خلفا، و روایاتی در باره اقامه جمعه و نقل اجماع بود یکی پس از دیگری در معرض بحث و بررسی قرار میدهد و در مورد سیره عملی پیامبر(ص) و خلفا میگوید: این اذن و تعیین به معنای شرط نبود، چنانکه آنها برای نمازهای روزانه نیز افرادی را به عنوان امام جماعت تعیین میکردهاند، بلکه سبب این تعیین آن بود که درگیری و اختلاف به وجود نیامده و همه بی درنگ به وی مراجعه کنند و برای چنین فردی سهمی از بیت المال هم داده میشد تا این مهم انجام شود.
وی سپس روایتی را مطرح میکد در آن چنین آمده:
«لا تجب الجمعة علی اقل من سبعة: االمام و قاضیه و مدع حقا و مدعی علیه و شادان و من یضر الحدود بین یدی الامام».
و ضمن پاسخ از اشکالاتی که پارهای به سند و پارهای دیگر به متن حدیث مربوط میشود، یادآوری میشود که کلمه امام در این حدیث منحصرا حمل بر سلطان عادل نمیشود بلکه بر امام جماعت نیز اطلاق میگردد.
او در مقام پاسخ از اجماعی کخ محقق کرکی مدعی آن است میکوشد تا کلمات فقها را آورده نشان دهد که آنها گرچه در برخی از کتب خود چنین گرایشی از خود نشان دادهاند ولی در کتابهای دیگرشان به شرط اذن امام چندان توجهی نکردهاند. اگر اجماعی نیز در این مورد وجود اشته باشد مربوط به شرط اذان امام(ع) در حضور آن حضرت است و در عصر غیبت، این شرط ساقط شده است. و آنچه غالباً مورد توجه فقهای متأخر واقع شده، تنها امکان اجتماع است نه قید حضور فقیه. مگر یکی دو مرود که در وجود این شرط، صراحت دارند.
او عبارات متقدمین از فقها را نیز آورده و نشان میدهد: آنان پنین شرطی که حتما امام یا نائب خاص او در عصر غیبت باید باشد را برای وجوب اقامه جمعه مطرح نساختهاند بخصوص ابوالصلاح حلبی که همان قیود امام جماعت را در این مورد نیز به صراحت کافی دانسته است. چنانکه شیخ طوسی نیز با وجود مشروط دانستن اقامه جمعه در دوران حضور، مانعی از اقامه آن در عصر غیبت بدون وجود امام و اذن او در صورت امکان اجتماع مومنین ندیده است. شهید در پاسخ این اشکال که اجتماع بدون امام(ع) مثار فته است، اجتماعات فراوانی از جمله اجتماع مسلمین در عرفات را یادآور میشود که تا کنون مثار هیچ فتنه و اختلافی نشده است.
انگاه رأی سوم، یعنی قول به حرمت اقامه جمعه در عصور غیبت را مورد انتقاد قرار میدهد و اولین دلیل آنها وجود امام و یا نایب او را که طبعا مورد قبول او نیست از اساس منتقی دانسته و بر فرض تسلیم همان رأی محقق کرکی (فقیه در زمان غیبت نیابت عام دارد) را راه حل قضیه قلمداد میکند سپس بقیه ادله طرفداران این نظریه را به شیوه مخصص خود پاسخ میدهد.
وی در آخری قسمت رساله خود تحت عنان ختم و نصیحه روایاتی درباره نماز جمعه و فضیلت آن نقل کرده و به ویژه صلاة وسطی را با نماز جمعه یکی میداند، شهید، تألیف این رساله را در بیع الاول سال 962ق به پایان رسانده است[۱].
نسخهها
در الذريعة71/15 به نسخهاى به خط شهيد ثانى در كتابخانه خوانسارى و نسخه تصحيح شده ديگرى اشاره شده است همينطور در الذريعة72/15 به نسخه كتابخانه ميرزاى شيرازى بزرگ در سامراء، مربوط به سال 1010 اشاره شده است.
در مقدمهاى بر فقه شيعه ص 195 و 196 به نسخههاى منتخب متعدد خطى اشاره شده و اين كتاب در ضمن مجموعة الافادات در سال 1313ق چاپ شده است.تأكيد و تشويق شهيد ثانى بر نماز جمعهاين كتاب پر از عبارتهايى است كه مؤلف در مورد تأكيد در حضور نماز جمعه مطالبى را ذكر نموده است به عنوان نمونه در ص 51 مىنويسد، فالحث على فعلها و الأمر به بضروب التأكيد فى الكتاب و السنة لا يوجد بمثلهدر صفحه 55 مىنويسد: فهذه الاخبار الصحيحة الواضحة الدلالة لا يشوبها شك و لا يحوم حولها شبهة من طرق اهلالبیتعليهمالسلام فى الأمر بصلوة الجمعة و الحث عليها و ايجابها على كل مسلم عدا ما اسئتنا؟؟ و التوعد على تركها بالطبع على القلب الذى هو علامة الكفر و العياذ باللّه تعالى كما نبّه عليه تعالى فى كتابه العزيز.
ويژگیها
در اين كتاب مباحث اصولى دقيقى مثل اجماع در صفحه 69 و مباحث علم رجال مطرح شده است به عنوان نمونه در مورد جرح و مذمت كشى در كتاب رجالش مىنويسد:
يشتمل كتابه على اغاليط من جرح لغير مجروح بروايات ضعيفة و مدح لغيره كذلك كما نبّه عليه جماعة من علماء هذا الفن و الغرض من وضعه ليس هو معرفة التوثيق و ضده كعادة غيره من الكتب بل غرضه ذكر الرجل (صفحه 67)
پانویس
- ↑ جعفریان، رسول، ص144-147
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره صفوی، قم، انصاریان، 1370ش.