صدق الأخبار؛ تاريخ ابن سباط
صدق الأخبار؛ تاريخ ابن سباط، تألیف حمزة بن احمد بن عمر معروف به ابن سباط مغربی (متوفی بعد از 926ق)، مشتمل بر تاریخ اسلام از ابتدا تا سال 926ق میباشد که بخشی از آن مفقود شده و بخش باقیمانده آن چاپ و منتشر شده است. تحقیق کتاب به قلم عمر عبدالسلام تدمری است.
صدق الأخبار تاريخ ابن سباط | |
---|---|
پدیدآوران | ابن سباط غربي، حمزه بن احمد (نویسنده) تدمری، عمر عبدالسلام (مصحح) |
ناشر | جروس برس |
مکان نشر | ليبي - طرابلس |
سال نشر | 1993م , 1413ق |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - تاريخ - سال شمار
اسلام -- سرگذشتنامه کشورهاي اسلامى - تاريخ - سال شمار |
زبان | عربي |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /الف2ص4 35/627 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه محقق و دو جزء و یازده باب است. هر بابی مشتمل بر وقایع یکصد سال است؛ بهجز باب اول و باب آخر که به وقایع سال 926ق (1520م) منتهی میشود.
گزارش محتوا
ابن سباط دوستدار تاریخ و آثار و ادب و شعر بود، لذا کتابخانه کاملی گردآورده بود که مجموعهای از مهمترین منابع تاریخی را در آن جمع کرده بود که در نگارش همین کتاب «صدق الأخبار» که معروف به «تاریخ ابن سباط» از آنها بهره برد. بیشتر این مصادر معروف و متداول بودهاند که ایشان در بسیاری از جاهای کتابش به نام آنها تصریح کرده است: «وفیات الأعیان» که آن را «تاریخ قاضی شمسالدین ابن خلکان» نامیده است. «المختصر في أخبار البشر» و «تقويم البلدان» ابی الفداء، «الكامل في التاريخ» ابن اثیر و «عيون التواريخ» ابن شاکر کتبی و «مرآة الزمان» سبط ابن جوزی از آن جمله هستند[۱]. محقق اثر معتقد است که او از منابعی چون «دول الاسلام» ذهبی و «السلوک» مقریزی نیز نقل کرده است بدون اینکه به نام آنها تصریح کند؛ چراکه او برخی وقایعی را ذکر میکند که بهجز این دو منبع در جای دیگری به آنها اشاره نشده است[۲].
صدق الأخبار یا تاریخ ابن سباط، تاریخ مختصریست که از آغاز هجرت پیامبر(ص) تا 926ق را شامل میشود. قسمت اول کتاب یعنی از سال یکم هجرت تا 525 مفقود شده و آنچه اینک در دسترس است از سال 526 تا 926ق را در برمیگیرد. ابن سباط وقایع مهم صفحات شرقی مدیترانه را بر اساس حولیات (سالنگار) ذکر میکند، کتاب ابن سباط همانند تاریخ حلب عظیمی تألیف شده است[۳].
متأسفانه جزء اول کتاب بهطور کامل به دست ما نرسیده است؛ همچنان که بخشی از اوایل جزء دوم مفقود شده است. بخشهای که مفقود شده عبارت است از:
باب اول: حاوی مقدمه و تاریخ تنوخ و لخم و سیره نبوی.
باب دوم: از اولین سال هجرت تا سال 100ق.
ابواب سوم تا ششم: از سال 201 تا 500ق.
باب هفتم: از سال 501ق تا سال 525ق؛ یعنی ربع اول از قرن ششم هجری (در عهد عمادالدین زنکی).
و ابوابی که بهدست ما رسیده است عبارت است از:
باب هفتم: از سال 526ق تا سال 600.
باب هشتم تا دهم: از سال 600 تا 900ق.
باب یازدهم: از سال 900 تا سال 926ق.
نسبت بخش مفقود شده به موجود به لحاظ حجم تقریباً 7 به 5 است. دلیل روشنی برای از بین رفتن این بخش بزرگ از کتاب وجود ندارد. نمیتوان دیدگاه دکتر اسد رستم را نیز که معتقد است از بین رفتن جزء اول مرتبط با عقاید دروزیان است که دوست ندارند که کسی غیر خودشان به افکار و عقاید آنها اطلاع یابد، تأیید نمود[۴].
ابن سباط وقایع تاریخی را سالبهسال به شیوه سالنگار نقل میکند؛ پس اخبار مشرق و مغرب را یکسان روایت میکند و از مهمترین اعیان و اعلام متوفای هرسال سخن میگوید و شرححال ایشان را بهاختصار متذکر میشود[۵].
از ویژگیهای منحصربهفرد کتاب که آن را از مورخین معاصرش متمایز میکند این است که اخبار امرای تنوخی را در سیاق تاریخ دولتها و ملوک و خلفا و سلاطین قرار داده است. این کار با تکیهبر شیوه کتاب تاریخ صالح بن یحیی در اخبار سلف از آل بحتر انجام شده است[۶].
محقق شیوه خود در تحقیق کتاب و نحوه بررسی نص را اینگونه مطرح میکند: باوجود غلطهای لغوی و نحوی بنای بر ابقاء بر نص نویسنده گذاشتم و اشتباهات و خطاها و اوهام را در پاورقی تذکر دادهام. برخی مواقع که ضروری بوده نیز عبارات و الفاظ در متن را تصحیح کرده و در پاورقی نگارش کلمه آنگونه که در اصل بوده را تذکر دادهام[۷].
محقق اثر یکی از حوادث سال 713ق را ارسال دو فرد بسیار قدبلند توسط پادشاه روم برای یکی از خلفای بنیامیه دانسته است؛ البته در متن قدری متفاوت آمده است. در حوادث این سال تحت عنوان مخلوقات عجیب چنین میخوانیم: پادشاه روم دو شخص که یکی به لحاظ قد بسیار قدبلند و دیگر کشتیگیر عجیبی بوده برای یکی از خلفای بنیامیه فرستاد و خلیفه کسانی را حاضر کرد که بر آن دو چیره شوند[۸].
در سال 577 از وفات ابن انباری نحوی معروف که صاحب تصنیفات مهمی در نحو است گزارش شده است[۹]. در حوادث سال 671ق نواب ملک ظاهر آنچه از قلعههای اسماعیلی مانده بود مانند کهف و مینقه و قدموس را تسلیم او کردند[۱۰]. در سال بعد نیز به وفات خواجهنصیرالدین طوسی اشاره است[۱۱].
در حوادث سال 749ق از طاعون در بلاد خراسان و بلاد عجم خبر داده شده است[۱۲].
همچنین در ذیل حوادث 922ق از انقراض حکومت ممالیک مصر خبر داده است. این انقراض پس از حکومت 49 تن از ایشان بوده است[۱۳]. پسازآن مظفر سلیم شاه سلطنت حرمین شریفین، دیار ربیعه و الجزیره و غیر آن از کشورهای اسلامی را برعهده گرفت. پسازآن به دمشق بازگشت و حکومت مصر را به امیر خیربک سپرد[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب هر جلد در انتهای آن و فهارس فنی (آیات، اشعار، کتب، مصطلحات، قبایل و امم، اماکن و اعلام) در انتهای جلد دوم ذکر شده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص9
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: ناصری طاهری، عبدالله، ص214-213
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص19
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: همان، ص24
- ↑ ر.ک: همان، ص18؛ متن کتاب، جلد2، ص616
- ↑ ر.ک: همان، جلد1، ص160
- ↑ ر.ک: همان، ص435
- ↑ ر.ک: همان، ص436
- ↑ ر.ک: مقدمه محقق، ص18
- ↑ ر.ک: متن کتاب، جلد2، ص938
- ↑ ر.ک: همان، ص939
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- ناصری طاهری، عبدالله، «بررسی مکتب تاریخنگاری جنگهای صلیبی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، روششناسی تاریخ شفاهی، پاییز 1384، شماره 77، ص195 تا 226.