شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده

شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده از آثار ارزشمند آقاى گرام اى. فولر و خانم رند رحيم فرانكه به زبان انگليسى است كه آن را سركار خانم خديجه تبريزى به زبان فارسى ترجمه كرده و نقد و بررسى آن را نيز آقاى على اصغر محمدى انجام داده است. اين اثر از نظر آشنايى با نظر و تحليل كارشناسان، تحليلگران و دولت‌مردان غربى نسبت به شیعیان و بويژه عرب‌زبانان در جهان اسلام سودمند است و روشن است كه برخى از تحليل‌ها و گزارش‌هاى آن، نادرست و مغرضانه نوشته شده و گاه بر اساس مبانى و پيش‌فرض‌هاى مخدوش به تعميمى ناروا رسيده‌اند كه هرگز مورد تأييد شیعیان نيست.

شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده
شیعیان عرب مسلمانان فراموش شده
پدیدآورانفولر، گراهام (نویسنده)

فرانکه، رند رحیم (نویسنده)

تبریزی، خدیجه (مترجم)

محمدی، علی‌اصغر (نقد و تفسیر)
عنوان‌های دیگرمسلمانان فراموش شده The Arab Shia: The Forgotten Muslims
ناشرشيعه شناسی
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1384 ش
چاپ1
شابک964-95558-1-6
موضوعاقلیت‏ها

شیعه - کشورهای عربی - تاریخ

کشورهای عربی - روابط قومی
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏DS‎‏ ‎‏36‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏ش‎‏9‎‏ف‎‏9
نورلایبمطالعه و دانلود pdf


ساختار

قبل از آغاز مباحث كتاب، مقدمه مدير بخش ترجمه و نقد مؤسسه شيعه‌شناسى و پس از آن مقدمه ناقد و در آخر مقدمه‌نويسندگان آمده است. متن اثر در يازده فصل به ترتيب ذيل سامان يافته است: 1. هويت شيعى، 2. شیعیان عرب و حكومت‌هاى سنى، 3. مطالبات و استراتژى‌هاى شیعیان، 4. ارتباط شیعیان عرب با ايران، 5. شیعیان عراق، 6. شیعیان بحرين، 7. شیعیان كويت،8. شیعیان عربستان سعودى، 9. شیعیان لبنان، 10. شیعیان و غرب و 11. نتيجه‌گيرى.

نويسندگان كتاب كوشيده‌اند تحقيق خود را به صورت علمى و با استفاده از پژوهش ميدانى به انجام برسانند.

گزارش محتوا

در مورد مباحث كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است:

  1. سيد لطف‌الله جلالى، مدير بخش ترجمه و نقد مؤسسه شيعه شناسى، كتاب را اين‌گونه توصيف مى‌كند: اين كتاب جزو نخستين آثار است كه به وضعيت شیعیان عرب، به صورت مستقلّ، مى‌پردازد و در عين تازگى موضوع از روش تحقيق، تكنيك‌هاى جمع‌آورى اطلاعات و سبک نگارش كاملاً چشمگيرى برخوردار است. اگر چه بر پيش‌فرض‌ها، برداشت‌ها، نگرش‌ها و نتيجه‌گيرى‌هاى بعضاً غلط و گمراه‌كننده‌اى نيز بنا شده است. نوسندگان تلاش بليغى به خرج داده‌اند تا راه‌هاى تأمين منافع دراز مدت آمريكا در منطقه خليج فارس و خاورميانه را مطالعه كرده و به دولت آمريكا، راهكارى عملى نشان دهند كه در اين مسير كاملاً موفق بوده، زمينه ورود آمريكا به عراق را فراهم آورده‌اند[۱]
  2. نويسندگان تأكيد كرده‌اند كه اثر حاضر مبتنى بر حدود 200 مصاحبه است كه در كشورهاى لبنان، كويت، بحرين، انگلستان و ايالات متحده آمريكا صورت گرفته است و افزوده‌اند كه ما با عربهاى شيعه، سنى و مسيحى، مقامات دولتى، نمايندگان مجلس، محققان، فعالان سياسى، بازرگانان، روحانیان، حقوق‌دانان، و دارندگان ديگر مشاغل، و نيز با ديپلماتهاى غربى، پژوهشگران، و ديگر كارشناسان امور خاورميانه به گفتگو نشستيم[۲]
  3. نويسندگان در پيش‌گفتار يادآور شده‌اند كه سى سال پيش نوشتن كتابى درباره شیعیان توجه كسى را در غرب به خود جلب نمى‌كرد؛ جز معدودى از متخصصان امور خاورميانه. اما در سال 1979م، انقلاب ايران موجب شد تا شاخه شيعى افراطگرايى اسلامى در نقشه ايدئولوژيك خاورميانه جا پيدا كند. اين انقلاب رشته‌اى از حركتهاى چريكى و تروريستى سازمانهاى شيعى عرب را در منطقه برانگيخت كه ارتشهاى غربى را به گونه‌اى بى‌سابقه به مبارزه طلبيد. نتيجه اين بود كه متأسفانه جوامع شيعى خاورميانه، عمدتاًً به اتخاذ مواضع خشونت‌بار و متعصبانه و عمليات انتحارى در غرب شناخته شدند[۳]
  4. نويسندگان توضيح داده‌اند از آنجا كه مطالعه شیعیان عرب در جوامع مختلف موضوع وسيعى را دربرمى‌گيرد توجه ما در اين كتاب به ابعاد عملى بوده است نه نظرى. به بيان دقيق‌تر، ما درصدد پاسخ‌گويى به سؤالات عملى ذيل هستيم: شیعیان كيستند؟ و در پى چيستند؟ نقش آنها در جامعه و سياست منطقه خاورميانه چيست؟ اساس «مسأله تشيّع» از منظر جامعه و حكومت سنّى چيست؟ سياست‌هاى حكومتى و نگرشهاى شيعى چگونه تحولات منطقه‌اى و داخلى و خارجى را تحت تأثير قرار مى‌دهند؟..[۴]
  5. نويسندگان در مورد روش‌شناسى اثر حاضر يادآور شده‌اند كه مكتوبات بسيارى به تشيع به منزله يك مذهب پرداخته‌اند و کتاب‌هاى بسيار خوب متعددى درباره تشيع در عراق و لبنان مى‌توان يافت، اما آثارى كه جوامع عرب شيعى را به مثابه يك پديده مستقلّ بررسى كنند، بسيار اندك‌اند[۵]
  6. در مقدمه ناقد محترم، آمده است كه مطالب اين كتاب و تحقيقات نويسندگان آن درباره عراق نشان مى‌دهد كه آرشيو اطلاعات آمريكايى‌ها درباره اين كشور چندان دقيق نبوده است. مطالعه دقيق كتاب به روشنى نشان مى‌دهد كه نويسندگان از اطلاعات موجود در سازمانهاى اطلاعاتى آمريكا بهره جسته‌اند؛ زيرا اطلاعات ارائه شده درباره شیعیان عربستان سعودى، كويت و بحرين بسيار دقيق‌تر و به واقعيت نزدیک تر است؛ حال آنكه اطلاعات مربوط به شیعیان عراق اغلب با كاستى و گاه نادرستى همراه است. گزارش وضعيت شیعیان لبنان نيز به پايه اطلاعات شیعیان عربستان و ديگر كشورهاى حوزه خليج فارس نمى‌رسد كه اين امر نشانه ضعف سيستم اطلاعاتى آمريكا درباره اين كشور است. نكته آخر نيز اينكه رفتار چند دهه آمريكا و غرب نشان مى‌دهد آنان با حاكميت اقليت و رژيم‌هاى استبدادى در منطقه هيچ مخالفتى ندارند. آمريكا پس از 11 سپتامبر، مشكل اصلى خود را در منطقه در ماهيت اين جوامع مى‌بيند كه با ساختار سنتى خود در ابعاد اجتماعى، فرهنگى و عقيدتى توانايى ويژه‌اى در مقابله با غرب يافته است[۶]
  7. نويسندگان سرانجام اين چنين به نتيجه‌گيرى پرداخته‌اند: تقريباً بيش از هر گروه ديگرى در جهان عرب، شیعیان براى پافشارى بر توسعه دموكراسى و حقوق بشر انگيزه دارند و هيچ چيزى در اعتقادات شيعى وجود ندارد كه شیعیان را به افراطگرايى يا خشونت متمايل كند[۷]
  8. نويسندگان در پيوست به مبحث انشعابات در تشيع پرداخته و نوشته‌اند كه دسته‌بندى‌هاى درون تشيع از اوايل قرن هشتم ميلادى پديد آمدند و سرمنشأ آنها اختلاف نظر درباره جانشينى و رقابت ميان مدعیان امامت از نسل امام على(ع) بود. از تشيع، سه شاخه اصلى (دوازده امامى، اسماعيلى و زيدى) بر جاى مانده است كه هم در ميان شیعیان عرب و هم شیعیان كشورهاى ديگر پيروانى دارند. در اين ميان، تشيع دوازده امامى، كه به دوازده امام و در نهايت، غيبت امام مهدى منتظر معتقد است، به مراتب بزرگ‌تر و گسترده‌تر از دو شاخه ديگر است[۸]

وضعيت كتاب

مطالب فرعى و حاشيه‌اى نويسندگان در پايان هر فصل به صورت يادداشت‌ها آمده و توضيحات مترجم و ناقد نيز در پاورقى هر صفحه آورده شده است؛ به عنوان مثال سوء برداشت نويسندگان از مفهوم شهادت و انتظار با عبارت «شهادت نه ابزارى براى تحمل ظلم، بلكه وسيله‌اى براى مقابله با ظلم و همچنين انتظار، نماد عدالت‌خواهى است نه پذيرش بى‌عدالتى» در پاورقى برطرف شده است[۹]

فهرست مطالب در ابتداى كتاب آمده است. همچنين نويسندگان قبل از ذكر فهرست منابع در پايان كتاب، يادآور شده‌اند كه اين منابع بخشى از کتاب‌ها و مقالاتى است كه در اين پژوهش به آنها مراجعه شده است.

پانويس

  1. مقدمه، ص 9- 10
  2. سپاسگزارى، ص 21
  3. پيشگفتار، ص 23- 34
  4. همان، ص 25-26
  5. همان، ص 31
  6. مقدمه ناقد، ص 12- 19
  7. متن كتاب، ص 489- 490
  8. پيوست، ص 501
  9. همان، ص 490

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.


وابسته‌ها