شیرین، ملکۀ مسیحی، اسطورۀ عشق
شیرین، ملکۀ مسیحی، اسطورۀ عشق تألیف ویلهم باوم، مترجم مهناز بابایی؛ این کتاب تکامل افسانۀ شیرین از واقعیت تاریخی تا ادبیات داستانی و آثار هنری و پذیرش آن در ادبیات مشرق زمین و سرانجام چگونگی ورود آن به ادبیات اروپا به واسطۀ اثر گوته را شرح میدهد.
شیرین، ملکۀ مسیحی، اسطورۀ عشق | |
---|---|
پدیدآوران | باوم، ویلهم (نویسنده) بابایی، مهناز (مترجم) |
ناشر | انتشارات مروارید |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۱ش |
شابک | 8-021-324-622-978 |
موضوع | شیرین، ملکه، همسر خسرو پرویز ساسانی، شاه ایران niKC fo aisreP , trosnoC fo worsohK II , eeuQ , nirihS,شیرین در ادبیات irihSC ni erutaretil |
کد کنگره | DSR ۴۹۰/ش۹ب۲ ۱۴۰۱ |
ساختار
این کتاب مشتمل بر چهار فصل است:
فصل اول: ایران در اواخر عهد باستان
فصل دوم: خسرو و شیرین: زوج سلطنتی
فصل سوم: افسانۀ شیرین در هنر و ادبیات
فصل چهارم: کشف مجدد شیرین
گزارش کتاب
در میان نقوش مینیاتور ایرانی، نقش زنی در حال آبتنی کنار چشمه در حالی که مردی در حال نگاه کردن به اوست، تصویری محبوب بوده است. شخصیتهایی که در این نقوش به تصویر کشیده میشدند، ملکه شیرین و همسر او خسرو دوم، شاه ایران بودند. انگارۀ محبوب دیگر در خصوص افسانۀ «خسرو وشیرین»، مجلس نگریستن شیرین به تصویری از خسرو و عاشق شدن او بوده است. گفته میشود روابط این دو به تدریج در سال های بعد تبدیل به مثلث عشقی شده است. فرهاد صنعتگر نیز عاشق شیرین میشود، و شیرین به او دستور میدهد کانالی را از میان کوه به دربار او حفر کند. نگارگران و همچنین نظامی شاعر و جغرافیدانان عرب، نقش برجستۀ سنگی متعلق به اواخر ایران باستان در نزدیکی شهر کرمانشاه را به این افسانه نسبت دادهاند. این نقش برجسته، سوارکاری را روی اسب نشان میدهد که شاه و ایزدی که او را دراین مقام گماشته، بالای سر او دیده میشوند. تصویر یک زن کنار این دو فرد دیده میشود که یک الهۀ زرتشتی است و برخلاف باور نویسندگان اسلامی، ارتباطی با ملکه شیرین ندارد. در نتیجه، این نقش برجستۀ شگفت انگیز، منبع الهام شاخ و برگ دادن به حماسهای بود که به طور گسترده در ادبیات فارسی و ترکی مورد استفاده قرار میگرفت.
در قرن دوازدهم میلادی داستانهای عاشقانهای مملو از الگوهایی با چهرههایی از دوران کهن وجود داشت. سنت شعرسرایی اسلامی عمدتا پیشینۀ مسیحی این ملکه را نادیده گرفت و شیرین، که عضوی از کلیسای سریانی شرق بود، به شیرین «ارمنی» تبدیل شد. این داستان حماسی عاشقانه نه تنها از ایران تا عثمانی گسترش یافت، بلکه به هند و ازبکستان و همچنین به کشور مسیحی گرجستان نیز رسید. تا کنون هیچ تلاشی برای درک پیشینۀ تاریخی این افسانه صورت نگرفته است. این کتاب قبل از هرچیز سعی در تحلیل ریشههای تاریخی داستان شیرین دارد.[۱]
پانويس