شرف النبي (ترجمه شرف المصطفی)
شرف النبي (ترجمه شرف المصطفی) اين كتاب ترجمهاى است برجاى مانده از قرن ششم هجرى تأليف عالم متصوف نيشابورى و شافعى مذهب قرن چهارم ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان محمد بن ابراهيم خرگوشى نيشابورى و با ترجمه نجمالدین محمود راوندی، كتاب جزو كتابهاى دلائل النبوة و الشمائل النبوية و از فروع علم سيره است و برخلاف كتب اصلى مغازى و سير، اهتمام به ضبط وقايع تاريخ حيات پيامبر(ص) در آن كمتر است و بيشتر مطالب دربارۀ اجداد و اولاد و ازواج ومعجزات و اوصاف خلقى و خلقى پيامبر(ص)و عادات زندگى و متعلقات ايشان است.
شرف النبی (ترجمه شرف المصطفی) | |
---|---|
پدیدآوران | خرگوشی، عبدالملک بن محمد (نویسنده)
راوندی، محمود بن محمد (مترجم) روشن، محمد (تصحیح و تحشیه) |
عنوانهای دیگر | شرف النبی و معجزاته. فارسی |
ناشر | بابک |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1361 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. - سرگذشتنامه نثر فارسی - قرن 6ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 22/4 /خ4 ش4041 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مؤلّف در مقدمه خود ذكرى از عنوان كتاب نكرده است.
کتاب پنجاه و هفت باب دارد. مؤلف در آغاز هرباب اسنادهاى خود را ذكر مىكند، ولى پس از روايات نخستين هرباب، ديگر روايات بىسند ذكر شده است.
نامهاى كتاب در كتب تراجم و فهارس
مؤلّفان كتب تراجم و فهارس از آن به نامهاى مختلفى ياد كردهاند چون: "كتاب دلائل النّبّوة" العبر 3/96، شذرات 3/184. "كتاب فى دلائل النبوّة" الانساب 5/102، التّبيين 234. "شرف النّبوّة" كشف الظّنون 1045.به همين عنوان "شرف المصطفى" حاجى خليفه كتابى به ابن الجوزى نسبت مىدهد كه احتمالا همان الوفا باحوال (فى فضايل) المصطفى باشد كه مكرر به طبع رسيده است.در مقدمه اصل عربى مؤلّف موضوع كتاب را "شرف النّبى" توصيف كرده است: "قال الاستاذ ابوسعد عبدالملك بن ابى عثمان الواعظ-سلّمه اللّه و أتقاه-حدانى الى أن أجمع شرف النّبى-صلّى اللّه عليه-حبّه و الانس بذكره، لأن من أحبّ شيئا اكثر ذكره". و ظاهرا همين، مبناى تسميه كتاب به "شرف النّبى" و "شرف المصطفى" شده است. باب شانزدهم كتاب هم در شرح شرفهاى رسول(ص) در قرآن است. آنچه خرگوشى از آن به "شرف" تعبير كرده است همان است كه در اصطلاح برخى ديگر از مؤلّفان "خصائص" ناميده شده است. از جمله كسانى كه به جمع "خصائص" توجّه داشته است ابن كثير(774-701) است كه در پى تأليف كتاب السيرة، كتاب "شمائل الرسول و دلائل نبوته و فضائله و خصائصه" را نوشت و همچنان كه از عنوانش برمىآيد و در مقدمهاش ياد كرده است در چهار قسمت بوده است: شمائل، دلائل، فضائل و خصائص. ولى از باب خصائص آن (در طبع قاهره 1967 و نسخ اساس آن طبع) چيزى در دست نيست. ولى البته تمامى كتاب شرف النّبى در "خصائص" نيست، غير از دو بابى در "فضايل" (فضيلتهاى پيامبر(ص) بر ديگر انبيا)، قسم اعظم آن در شمائل و دلائل نبوى است؛ چندانكه آن را بايد جزء كتاب شمائل و دلائل شمرد از فروع علم سيره. شمائل، ذكر اوصاف خلقى و خُلقى و عادات زندگى رسول(ص) است، و دلائل (أعلام)، ذكر معجزات او.
نسخه شناسى
شرف النّبى ابوسعد خرگوشى در اصل گويا چندين مجلد بوده است و آنچه امروز در دست ماست مختصرى از آن است. از نسخ موجود شرف النّبى فقط در پايان نسخه برلين كه اقدم نسخههای موجود است اشاره به "اختصار" شده است: "آخر المختصر من كتاب شرف النّبى صلىاللّهعليهوآلهوسلّم الطيبين الطاهرين و الاخيار". آيا اين اختصار به دست خود مؤلّف صورت گرفته است يا ديگرى، بر ما روشن نيست. ولى اگر به دست ديگرى صورت گرفته باشد، تاريخ اختصارش مسلما متأخّرتر از نيمه اول قرن پنجم نبايد بوده باشد، به دليل تاريخ كتابت نسخه برلين در جمادى الاولى 447. در هر حال، امروز اثرى از اصل مفصل شرف النّبى باقى نيست. و نسخههاى موجود همه روايت مختصر آن، و تقريبا همانند يكديگرند، جز آنكه در نسخ مختلف كما بيشىهايى در شمار ابواب كتاب هست. ولى ترجمه فارسى راوندى كه در قرن ششم صورت گرفته است مختصرتر از نسخههاى عربى است، و محتمل است كه خود راوندى به گاه ترجمه رواياتى را حذف كرده و ابوابي را كوتاه گردانيده باشد، و فرض اينكه مختصرى ديگر به عربى وجود داشته كه مبناى ترجمه راوندى بوده است بعيد مىنمايد.
ترتيببندى مطالب كتاب
مؤلّف در آغاز هر باب اسنادهاى خود را ذكر مىكند، ولى پس از روايات نخستين هر باب، ديگر روايات بيشتر بى ذكر سند است. در بعض روايات تاريخ سماع ذكر شده است. و متأخّرترين آنها سال 376 است كه سال سماع اوست از ابوعمر بستى (نسخه برلينق 225 ب).
اهميّت كتاب
شرف النّبى هر چند از منابع درجه اوّل سيره و مغازى نيست و از نظر احتوا بر روايات تاريخى اهمّيتش اندك است و در ميانه كتب شمائل و دلائل به پايه كتاب دلائل النبّوة بيهقى نمىرسد، ولى شهرت و رواج و مقبوليّت آن اندك نبوده است. و نه تنها در مشرق كه در مغرب جهان اسلام هم معروف بوده است.