سفرنامه کلاویخو

سفرنامه كلاويخو، اثر روى گونسالس كلاويخو سفير اسپانيايى متوفى 1412م مى‌باشد كه توسط مسعود رجب‌نيا به فارسى ترجمه گشته است.

سفرنامه کلاویخو
سفرنامه کلاویخو
پدیدآورانرجب‌نیا، مسعود (مترجم) گونسالس دو کلاویخو، روی (نویسنده)
ناشرشرکت انتشارات علمی و فرهنگی
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1384 ش
چاپ5
شابک964-445-629-7
موضوعآسیا - سیر و سیاحت - متون قدیمی تا 1800

ایران - سیر و سیاحت - متون قدیمی تا 1800م.

تیمور گورکانی، 736 - 807ق. - سفرها - آسیا

سفر نامه‌ها

گونسالس د کلاویخو، روی، - 1412م. - سفرها - ایران
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏DSR‎‏ ‎‏1101‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏9‎‏س‎‏7‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf


امير تيمور كه ايرانيان او را تيمور لنگ و اروپائيان «تامر لان» مى‌خوانند در سال 1336م در كش واقع در نزدیکى سمرقند از يك خانواده، نيمه اشرافى متولد گرديد. زندگانى پر حادثه او به كشور گشايى گذشت.

در آن زمان اروپاييان از سرزمين‌هاى دور دست آسيا بى‌اطلاع بودند و علاقه داشتند كه درباره تيمور اين كشورگشاى وحشت انگيز كه در شرف تسخير سراسر آسيا بود، اطلاعاتى كسب كنند و به خصوص از مقاصد او نسبت به كشورهاى مسيحى آگاه گردند. در اين مورد هانرى سوم پادشاه اسپانيا پيش‌قدم گرديد و تصميم گرفت كه يك هيئت رسمى سياسى را به سمرقند اعزام دارد.اين هيئت سه نفرى از يك اصيل‌زاده اسپانيولى به نام «روى گونزالس‌دو كلاويخو»، يك كشيش موسوم به «الفونسو پائر» و يك نفر نظامى به نام «گومز دوسالازار» تشكيل مى‌گرديد. پادشاه اسپانيا نامه‌اى ممهور به مهر سلطنتى و مقدارى هدايا به فرستادگان خود سپرد تا تقديم امير تيمور نمايند.

«كلاويخو»، نوشتن خاطرات اين مأموريت سياسى را به عهده گرفت و بدين ترتيب سفرنامه پرارزشى نوشت كه به دست ما رسيده است.

ساختار

كتاب حاضر، شامل دو مقدمه و يك ديباچه به همراه 17 فصل مى‌باشد كه در هر فصلى يكى از شهرهاى ايران را كه اين سفير پيموده و ديدن نموده است، گزارش مى‌دهد.

گزارش محتوا

كلاويخو از شمال غربى ايران تا اقصاى شمال شرقى را پيموده است. از آن جا كه نظرى دقيق و تيزبين داشته، بسيارى از امور را چه از لحاظ اجتماعى و چه از نظر ادارى و سياسى دريافته و نوشته است. شك نيست كه وى زبان تركى مى‌دانسته و در طى مسافرت در ايران با زبان فارسى نيز آشنا شده است.

بسيارى اصطلاحات گوناگون را نقل كرده و به مجرد آن كه اندك تغييرى در لهجه فارسى مردم نواحى سر راهش پديد آمده، بى‌درنگ دريافته و با نهايت روشنى نوشته است؛ مثلا: «به شهرى كه «اندخود» نام دارد، رسيديم... شهر اندخود در آنسوى مرز ايران قرار دارد. زيرا كه به كشور تاجیك رسيده بوديم. زبان مردم اينجا اندكى با زبان فارسى تفاوت دارد، گو اينكه بسيارى از لغاتى كه بر سر زبان‌هاست، عين زبان فارسى است.»

حسن انتخاب دربار اسپانيا در برگزيدن چنين سفير تيزبين و زيرك و با تدبير بيشتر به سود ما مردم ايران و تاريخ ما تمام شده است. امروزه مورخان و شرق‌شناسان به خصوص از سفرنامه او استفاده بسيار مى‌كنند.

حواشى لسترنج در آخر كتاب قرار داده شده است. در ضمن صفحات متن هر جا كه علامت ستاره‌اى ديده شد، بايد دانست كه مربوط است به حواشى لسترنج در پايان كتاب كه با قيد صفحه و سطر مشخص گرديده است.

انجمن «هكلويت» در سال 1859 سفرنامه «كلاويخو» را كه مترجم آن آقاى «كلمنتس ماركهام» (عضو انجمن جغرافيائى پادشاهى) بود، منتشر ساخت. اين چاپ براى آن زمان خوب بود، زيرا كه در شصت و نه سال پيش شهر سمرقند و بخارا هنوز جزو قلمرو خانات آسياى مركزى بود و از ايران و آسياى صغير نقشه‌هاى خوبى در دسترس نبود و نقشه‌هاى بيزنتيه قسطنطنيه همچنانكه «دوكانژ» در قرن هفدهم به جاى گذاشته بود، مورد اعتبار و استناد بود. از 1859 تا كنون آن نقشه‌ها توسط «فان ميلينگن» تصحيح شده است و راه بين قسطنطنيه و سمرقند را جهانگردان زير پا گذاشته و از آن توصيف بسيار كرده‌اند. تاريخ دوران تيمور به خوبى روشن و معلوم شده و سر كلمنتس ماركهام كه يك سال پيش از فوتش او را ديدم خود با اين نكته موافق بود كه بايد در ترجمه او تجديد نظرى به عمل آيد. فقط متأسف بود از اين كه خودش در اثر پيرى بچنين كارى توانا نيست.

متن اسپانيايى اصل اين ترجمه همانا نسخه‌اى است كه در 1881 چاپ شده است و متن ترجمه روسى كه «اى. سرزنوسكى» تهيه كرده و در سن پطرزبورگ توسط آكادمى سلطنتى علوم منتشر شده ضميمه آن است.

چون به شيوه تقرير كلاويخو دقت كنيم، ملاحظه مى‌شود كه در متون چاپ شده تاريخ وقايع را با حروف و به طور كامل نوشته است. فى المثل مى‌گويد «دوشنبه پانزدهم ماه مه»؛ اما روز هفته با تاريخ آن در ماه در بعضى موارد با تقويم مطابقت نمى‌كند.

براى فهم دامنه جهان‌گردى و راهى كه كلاويخو در بكار بستن مأموريت سفارت خويش به دربار امير تيمور در پيش گرفته بود، در اين صفحات اجمالا به بعضى جزئيات حوادث آن زمان كه در قسطنطنيه و مغرب آسيا روى داده اشاراتى رفته است كه ما را از تكرار و افزودن شرح و حواشى به متن ترجمه بى‌نياز خواهد ساخت.

كلاويخو راجع به «امپراتور جوان» و ادعاى او نسبت به تخت امپراتورى و حوادث متعاقب آن مفصلا بحث مى‌كند. چون اسپانيائى‌ها بر سر راه خويش در ميتيلن پياده شدند، سخنان بسيارى در اين باره شنيدند.

از تقريرات كلاويخو چنين برمى‌آيد كه در هنگام عيد قيام هانرى سوم كه بسيار مشتاق به دست آوردن و كسب اخبار درست و مقرون به واقعيت بود، دو سفير به جانب شرق گسيل داشت تا آنچه در آن نواحى روى مى‌دهد، گزارش كنند.

هيئت سفارت اسپانيا مركب از سه تن بود. يكى رئيس تشريفات پادشاه اسپانيا كه همان كلاويخو باشد. يكى «آلفونسو پائز» كه كشيش بود و سومى صاحب منصبى از پاسداران شاهى به نام «گومزد سالازار». با اين‌ها مقدار بسيارى تحف و پيشكش بود كه از آن جمله يك قفس محتوى شاهين يا بازى بود كه اسپانيا در آن زمان به داشتن آن معروف بود. هيئت سفارت با خدمه بسيارى حركت كرد، كه عده‌اى از آنان در سرزمين ايران به خاک رفتند و تفصيل آن خواهد آمد. به هنگام عزيمت گومزد سالازار در نيشابور از رنج سفر جان بداد.

كلاويخو بيش از يك قرن پس از آن كه ماركوپولو نحوه راه يافتن به آسياى مركزى را در كتاب معروف خويش بيان داشت، به سوى سمرقند براه افتاد. از اسپانيا تا سمرقند راه از هفتاد درجه طول غربى هم تجاوز مى‌كند و هرگز از عرض چهل درجه نمى‌گذرد. هيئت سفارت مزبور كه با كمال اهتمام و ضمنا تفرج‌كنان راه‌پيمايى می‌كردند، اندكى پيش از به پايان رسيدن پانزده ماه و پس از درنگ‌ها و معطلى‌هاى بسيار و پس از آن كه پنج ماه در قسطنطنيه توقف كردند، از قادس به سمرقند رسيدند. در بازگشت نيز راه آنان همين مدت طول كشيد. علت آن هم درنگ بسيار و يك توقف ششماهه در تبريز بود. از قادس به طرابوزان و بالعكس را با «كشتى» پيمودند. اين فاصله بالغ بر دو هزار و پانصد ميل مى‌شود. كشتى حامل آنان از نوعى بود كه در آن زمان در درياى روم بسيار مورد استفاده بود.

كلاويخو ضمنا نحوه جهاندارى و فرمانروائى تيمور را در دوران جنگ و صلح با زيركى و مهارت و با نظر انتقاد بيان مى‌كند.

شرحى كه كلاويخو از تيمور و خاندان او و وضع دربار سمرقند مى‌دهد، جالب است. هرگز نظير اين گونه شرح و تفصيل از متقدمين ديده نشده و بدست ما نرسيده است. در اين زمان تيمور هفتاد ساله و عليل و از اثر جنگ‌هاى مداوم خويش فرسوده گشته بود. تيمور افتخار مى‌كرد كه مسلمانى است با عقيدت و درست ايمان، با اين همه در ضيافت‌هاى متعددى كه داده مى‌شد، از شراب حرام در شرع اسلام، بسيار صرف مى‌شد. كلاويخو اشاره مى‌كند به اين نكته كه در اين موارد، مهمانان تيمور از فرط زيادى افراط در مشروب به حال بدى مى‌افتادند. هيچ امرى به نظر خانم بزرگ يا سرور زنان تيمور شگفت‌تر و طرفه‌تر از آن نبود كه كلاويخو شخصا هيچ لب‌تر نمى‌كرد و هرگز مى نمى‌خورد. همكار كلاويخو آلفونسو پائز كه استاد كلام بود، در برابر شراب دل از كف مى‌داد و از خود بى‌خود مى‌شد. يك‌بار در مجلسى، تيمور به دست خود جامى از شراب تعارف كرد كه بنا بر رسم معمول بايستى لاجرعه سر مى‌كشيد.

سفيران اسپانيا كه در بهار سال 1406 (809ق) به اسپانيا رسيدند، از اشبيليه به سوى شمال به سوى «قلعه حنارس» راندند و در آن جا به خدمت هانرى سوم بار يافتند. گزارشى كه كلاويخو درباره شرق نزدیک و لبنان به ولى نعمت و مولاى خويش داده، در هيچ جا منعكس نيست. اما نمى‌توان تصور كرد كه گزارشى كه از اوضاع قسطنطنيه داده نامطلوب بوده باشد. سلطان جديد عثمانى (محمد پسر سلطان بايزيد) ديگر تشويش خاطرى از جانب سران تاتار سمرقند نداشت و امپراتور قسطنطنيه از تركان و حمله احتمالى آنان كه تصور مى‌كرد، به زودى روى دهد در بيم افتاد. مع الوصف اين حمله پس از نيم قرن انجام گرفت.

كلاويخو سفر نامه خويش را اندكى پس از 1406 (809ق) نوشت.

آن زمان تا هنگام اختراع چاپ پنجاه سالى مانده بود. باز هم از بس كتاب وى طرفه و جالب بود، نساخ رونوشت‌هاى متعددى از آن نوشتند و در ميان عامه مردم دوستداران فراوان يافت. يكى از نسخ خطى مزبور در كتابخانه ملى مادريد موجودست. اما متأسفانه، نویسنده آن را كامل نكرده و لذا فاقد صفحه محتوى نام كتاب و نویسنده است كه در آغاز كتب معمولا وجود دارد و نيز ناگهان به آنجا كه سفيران در بازگشت به ميهن به شهر «مسين» مى‌رسند، خاتمه مى‌يابد.

محقق كتاب، مطالب مفصل و جالبى را پيرامون محتواى كتاب در ديباچه كتاب ذكر كرده است كه براى اطلاع بيشتر مى‌توان به آن مراجعه كرد.

وضعیت کتاب

حواشى كه گى لسترنج برين كتاب نوشته است با آن كه حاوى مطالب بسيار سودمندى است، باز خالى از نقص نيست. به خصوص كه روسى نمى‌دانسته و نتوانسته است، به قول استاد مينورسكى از تحقيقات سرزنوسكى استفاده كامل بكند.

آقاى حسين محبوبى اردكانى بسيارى حواشى برين كتاب افزوده‌اند و گاه گاه مترجم نيز نكاتى را يادآور شده است. آن چه از آقاى محبوبى اردكانى است با «م. ا.» و آنچه از مترجم است با «م.» مشخص گرديده است. حواشى آقاى محبوبى اردكانى و مترجم در ذيل صفحات متن قرار داده شده؛ مگر در مواردى كه توضيح مربوط به مطلبى باشد كه لسترنج در حواشى خويش آورده است كه زير آن مطلب حاشيه در ميان دو كمان آورده شده است.

فهرست كسان، كتاب‌ها و جاى‌ها در انتهاى كتاب آورده شده است.

منابع مقاله

  1. متن و مقدمه كتاب.
  2. مجله وحيد، تير 1354، شماره 181، عنوان مقاله: سفيران اسپانيا در دربار امير تيمور، نوشته لوسين كرن.

وابسته‌ها