سفرنامه برادران شرلی
سفرنامه برادران شرلى، سفرنامه دو جهانگرد انگليسى با نام سر آنتونى شرلى و سر رابرت شرلى به ايران است. شرح اين سفر را يكى از همراهان اين دو جهانگرد به نام جرح مانورينگ نوشته است و توسط شخصى، به نام آوانس به فارسى ترجمه شده است. سفرنامه برادران شرلى از چنان اهميتى برخوردار است كه به عنوان يكى از مآخذ تاريخ صفويه مورد استناد قرار مىگيرد.
سفرنامه برادران شرلی | |
---|---|
پدیدآوران | ماسییان، هوانس (مترجم)
شرلی، آنتونی (نویسنده) دهباشی، علی (به کوشش) |
ناشر | مؤسسه انتشارات نگاه |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1387 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-351-416-7 |
موضوع | ایران - سیر و سیاحت - قرن 10ق. سفر نامهها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 1223 /ش4س7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب، مشتمل بر مقدمه مترجم، سفرنامه و ضمائم است. متن سفرنامه با شيوه نگارشى ساير سفرنامههاى اروپايى و بدون ذكر تاريخ گزارشات از انگلستان آغاز و به اصفهان ختم مىشود. در ضمايم كتاب نيز چند مقاله از نصرالله فلسفى، عباس اقبال آشتيانى و دكتر محبت آئين و... آمده است.
گزارش محتوا
برادران شرلى سفر خود را از انگلستان آغاز و با عبور از خاک عثمانى و تحمل مشكلات فراوان از راه حلب به ايران رسيدند. آنها در 19 ژوئن سال 1598 در شهر قزوين، پايتخت وقت ايران، با شاه عباس اول ديدار كردند كه به نوشته مورخان، با اين ديدار نفوذ و سپس مداخله انگستان در امور ايران آغاز شد. انگلستان با هدفهاى استعمارى، پيش از شاه عباس هم درصدد نفوذ درايران بر آمده بود؛ ولى موفق نشده بود. شاه عباس كه قصد عقب راندن عثمانى را از مرزهاى غربى ايران و اخراج پرتغالىها را از خليج فارس و نيز تأسيس يك ارتش ملى و مدرن و خلاص كردن دولت از دست قزلباش (قشون ايالت) را داشت. در ژوئن 1598 از پيشنهادهاى برادران شرلى استقبال كرده بود.
در نظام پادشاهى صفويه قوانين و اجراى آنها ويژگىهاى خاصى داشته است كه در سفرنامه اين گونه بيان مىشود: «قوانين اين مملكت مانند قوانين عسگريه سخت است؛ مثلاً اگر شخصى چيزى بدزدد كه ده شاهى قيمت داشته باشد، او را به حكم حاكم از درخت مىآويزند و خفه مىكنند».
شاه صفوى براى ايجاد زمينه مناسب سياسى، آنتونى شرلى را به سفارت به دربارهاى اروپا فرستاد تا به آنها پيشنهاد اتحاد سياسى و نظامى و دادن مزاياى تجارى كند. وقتى قرار شد سرآنتونى به جانب اروپا عزيمت كند، يكى از سرداران قزلباش به نام حسينعلى بيك بيات نيز مأمور سفارت به اروپا شد و از همينجا موجبات شكست اين اقدام فراهم آمد؛ زيرا وجود دو سفير در يك هيئت سياسى نتيجهاى جز جنجال در آغاز و شكست در پايان نخواهد داشت. به همين جهت مأموريت آنتونى شرلى در روسيه، نه فقط با دشوارىهاى فراوان روبه رو شد، حتى خود او نيز مستقيماً مورد توهين قرار گرفت و دربار روسيه گذشته از آن كه فقط حسينعلىبيك بيات را نمايندهى رسمى شاه ايران دانست، حتى فرستادهى ديگرى را هم كه شاه عباس قبلاً به روسيه فرستاه بود، بر آنتونى شرلى مقدم داشت.
هيئت سفارت پس از شش ماه اقامت در مسكو، به علت سنگينى بارى كه به همراه داشت، به شمال روسيه رفت و پس از تهيهى آذوقه، روى به سوى آلمان نهاد و در پراگ به حضور رودولف دوم پادشاه آلمان رسيد. رودولف از هيئت سفارت به خوبى و گرمیپذيرايى نمود؛ ولى پيشنهاد اتحاد با ايران را بر ضد عثمانى با احتياط پذيرفت و به آنتونى شرلى توصيه نمود كه نامههاى سلاطين اروپا را همراه پيكهاى سياسى ارسال دارد، زيرا دربارهاى اروپا جرأت ورود در اتحاديههاى سياسى بر ضد دولت عثمانى را ندارند.
هيئت سياسى ايران از پراگ به رم رفت و در اين شهر به علت اختلافى كه بين آنتونى شرلى و حسينعلى بيك بيات پيش آمد، آنتونى شرلى از هيئت سياسى كناره گرفت و به حكومت ونيز پناهنده شد. علت اين امر به-درستى روشن نيست. بعضى نوشتهاند كه يكى از همراهان انگليسى وى نامههاى شاه عباس را از آنتونى ربوده و به قسطنطنيه (استانبول) برده و به سلطان عثمانى داده بود و بدين جهت آنتونى بر جان خود ترسيد و گريخت. داستانهاى ديگرى نيز در اينباره گفته شده، اما آن چه مسلم است، اين كه آنتونى شرلى تا ماه محرم /1010 ژوئيه 1601، در شهر رم بود و سپس با دو تن از كسان خود محرمانه به ونيز رفت. پس از كنارهگيرى آنتونى شرلى، امور سفارت كلا بر عهدهى حسينعلى بيك بيات قرار گرفت؛ ولى او نيز چنان كه گوييم كامروا نشد.
در هر حال، وقتى شاه عباس از بازگشت سرآنتونى شرلى نوميد شد، برادرش رابرت را به سفارت از جانب خويش به دربارهاى اروپا فرستاد. در كراكوى، پايتخت لهستان در آن روزگار، سيگيسموند وازا پادشاه آن كشور او را به گرمى تمام پذيرفت. در پراگ نيز رودولف دوم پادشاه آلمان مقدم سفير ايران را گرامى داشت. در ايتاليا، رابرت به حضور پاپ پل پنجم رسيد و تمايل فراوان شهريار ايران را به اتحاد با پادشاهان عيسوى فرنگ به ضد سلطان عثمانى يادآور شد. پاپ نيز با مهربانى با او سخن گفت و او را كنت كاخ مقدس لاتران لقب داد؛ اما در اسپانيا مأموريت رابرت با سردى تمام روبه رو شد.
او پس از سفر به انگلستان در اواخر سال 1023 به هند رسيد و بنابر مأموريتى كه از جانب شاه عباس داشت، به سفارت نزد نورالدين محمد جهانگير رفت و پس از ايفاى وظيفهى سفارت، با هداياى جهانگير، من جمله دو زنجير فيل به ايران بازگشت و در جمادىالاول سال 1024 به اصفهان رسيد.
اين سفر رابرت شرلى نيز ثمرهاى دربر نداشت و حتى در انگلستان نيز پيشنهادهاى ارزندهى وى، در باب استفادهى تجار انگليسى از دو بندر ايران و ايجاد نمايندگىهاى سياسى بر اثر تلقينات بازرگانى كه با تركان عثمانى داد و ستد داشتند، به جايى نرسيد.
وضعيت كتاب
اگر چه اين سفرنامه چندين بار تجديد چاپ شده، اما همگى بر اولين ترجمه؛ يعنى ترجمه «آوانس» صورت گرفته و تنها در كتاب حاضر به كوشش على دهباشى مقالاتى به انتهاى اثر افزوده شده است. در طى سفرنامه ادعاهايى درباره پارهاى از مسائل اعتقادى، رفتارى ايرانيان مطرح مىشود كه يا از سر ناآگاهى است يا تحريف مسلم تاريخى كه در پايان كتاب در مقالهاى به قلم دهباشى پاسخ داده شده است. فهرست مطالب كتاب در ابتداى كتاب و فهرست منابع و مآخذ سفرنامه در ضمن مقاله «هنر آوانس در ترجمه و تدوين سفرنامه برادران شرلى» آمده است. در انتهاى كتاب نيز تصاوير اماكن و شخصيتها ديده مىشود.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب