سرخسی نیشابوری، علی بن ناصر
سید سند، على بن ناصر حسینى سرخسى ( متوفای بین 622 تا 625)، عالم، فیسلوف، مورخ و نقیب قرن ششم و هفتم هجری.
نام | سرخسی نیشابوری، علی بن ناصر |
---|---|
نامهای دیگر | حسینی نیشابوری، علی بن ناصر |
نام پدر | ناصر |
متولد | |
محل تولد | احتمالا نیشابور یا سرخس |
رحلت | بین 622 تا 625ق |
اساتید | افضلالدین غیلانى |
برخی آثار | أعلام نهجالبلاغة (سرخسی) |
کد مؤلف | AUTHORCODE04584AUTHORCODE |
معرفی اجمالی
متأسفانه درباره زندگى وى اطلاع چندانى جز آنچه ذیلا مىآید، در دست نیست.
- على بن ناصر سرخسى، از دانشمندان اواخر سده ششم و معاصر فخر رازى بوده و افزون بر ادب و فقه و حدیث در فلسفه و حکمت هم دست داشته و جالب این که در سند فلسفى خواجه نصیر طوسى به ابن سینا، نام وى به عنوان شاگرد افضلالدین غیلانى، متکلم و فلسفهدان نامدار و نویسنده کتاب حدوث العالم یاد شده است.[۱]
- على بن ناصر، مکاتبهاى هم با فخر رازى داشته که متن آن بر اساس دو نسخه در مجله معارف به قلم آقاى حسن انصارى منتشر شده است.
- سرخسى افزون بر این دانشها، در دانش تاریخنگارى هم دست داشته و کتابى درباره تاریخ سلاجقه نوشته، با عنوان اخبار الدولة السلجوقیة که بارها به چاپ رسیده است.
- وى در انتقال نسخه نهجالبلاغة به یمن به دلیل شاگردان زیدى خود سهم مهمى داشته و شرح او نیز براى زیدیان یمن متنى شناخته شده بوده و در حقیقت کتاب او تنها از این طریق براى آیندگان حفظ شده است.
فخرالدین رازى، وى را از اهالى سرخس و نیشابور مىداند. بنابراین محتمل است که وى در نیشابور زاده شده و به فراگیرى علوم در این شهر پرداخته و سپس به سرخس رفته و در آن جا ساکن شده باشد و نیز ممکن است، قضیه به عکس باشد.
اعجاز حسین نیشابورى کنتورى در کتاب کشف الحجب و الاستار، على بن ناصر را نخستین شارح نهجالبلاغه و از شاگردان سید رضى معرفى مىکند. این گفته کنتورى بین نویسندگان و محققان مشهور گردیده و پژوهشگران نهجالبلاغه، به گفته وى در آثار خویش استناد جستهاند.
ظاهرا کنتورى کتاب «اعلام نهجالبلاغه» را ندیده، چرا که اگر خود آن را مشاهده کرده بود، به روشنى مىدید که مؤلف از وبرى نقل قول مىکند و وبرى خود از اعلام قرن ششم هجرى است که معاصر با على بن زید بیهقى شارح نهجالبلاغه بوده است.
به نظر مىرسد که مدیر کتابخانه رامپور هند سبب بروز این اشتباه براى کنتورى شده، چرا که وى اسامى کتابهاى مخطوطه را براى کنتورى مىفرستاده و کنتورى با اعتمادى که به وى داشته، به ثبت آن اسامى در کتاب خود اقدام مىنموده است. اشتباه از آن جا ناشى شده که مدیر مذکور در کتاب به این عبارت برخورده که مىگوید: السید المصنف زید عزه و علوه، بنابراین گمان برده که مراد از این سید، مرحوم سید رضى، مؤلف نهجالبلاغه است؛ در حالى که مراد از آن شارح؛ یعنى على بن ناصر سرخسى است.[۲]
اما محقق دیگرى بر این باور است، این على بن ناصر که کنتورى او را شاگرد سیّد رضى به حساب آورده، با صدرالدین ابوالحسن على بن ناصر مؤلّف زبدة التواریخ(اخبار الدولة السلجوقیه) یکى است. وى براى اثبات این که شارح نهجالبلاغه که کنتورى متذکّر او شده، از نظر زمانى نمىتواند شاگرد سید رضى باشد و باید همان کسى باشد که زبدة التواریخ را نوشته، به چند نکته اشاره مىکند.
اولا در کتاب معارج نهجالبلاغه، تألیف زید بیهقى که در سال 552 نوشته شده، آن گونه که سبک کتاب است، به شارحان نهجالبلاغه قبل از خود اشاره کرده است؛ امّا در این کتاب به هیچ عنوان ذکرى از شرح اعلام نهجالبلاغه و مؤلّف آن، على بن ناصر، نشده است. چه اگر اعلام نهجالبلاغه تألیف على بن ناصر حسینى، بنا به گفته کشف الحجب، اوّلین شرح نهجالبلاغه بود، زید بیهقى با آن دقّت و فراستى که داشت، به این هم شهرى خود؛ یعنى على بن ناصر و شرح او حتما اشاره مىکرد.
ثانیا: شارح اعلام نهجالبلاغه، در شرح خود از منهاج البراعه فى شرحالبلاغه تألیف قطبالدین ابوالحسن سعید راوندى که در حدود سال 556 تألیف شده، استفاده کرده است. بنابراین، مؤلّف اعلام نهجالبلاغه بایستى اثر خود را بعد از تاریخ فوق نوشته باشد و این چنین کسى از نظر زمانى نمىتوانسته از شاگردان سید رضى (متوفى 406) بوده باشد.
ثالثا: در تاریخ بیهق که در اوایل نیمه دوم قرن ششم، تألیف شده و نام علما و فضلا و ائمه آن ناحیه را در بردارد، از صدرالدین على بن ناصر حسینى که به تصریح بسیارى از منابع، اهل نیشابور است، نامى به میان نیاورده و این خود، دلیل بر این است که شخص مورد بحث تا تاریخ فوق از چنان شهرتى برخوردار نبوده که در زمره علما و افاضل قرار گیرد و شاید هم در همین سالها به دنیا آمده باشد.
اینها مواردى است که هر کدام به نحوى تأیید مىکند که على بن ناصر سرخسى(نیشابورى) که «کشف الحجب» او را مؤلّف شرح نهجالبلاغه دانسته و صدرالدین ابوالحسن على بن ناصر نیشابورى که وى را مؤلّف زبدة التواریخ(اخبار الدولة السلجوقیه) گفتهاند، از نظر زمان و مکان یکسان و بلکه هر دو نفر یکى بودهاند.
وفات
به گفته محقق مذکور، مؤلّف زبدة التواریخ همان کسى است که شرح اعلام نهجالبلاغه و تاریخ اسکندر(سلطان محمد خوارزمشاه) را نوشته است. وى مدّتها شغل استیفاى نیشابور را داشته و پس از مدّتى کنارهگیرى کرده و احتمالا پس از شکست سلطان محمد از مغولان آثار خود را تألیف کرده است. از قراین برمىآید که او در یکى از سالهاى بین 622 تا 625 دار فانى را وداع گفته است.
پانویس
منابع مقاله
عطاردى قوچانى، عزيز الله، علماى خراسان و نهجالبلاغه، تهران، 1373 ه. ش، چاپ 1