رقصارقص دریا: جستاری در اندیشههای حضرت مولانا
رقصارقص دریا: جستاری در اندیشههای حضرت مولانا تحلیل و تألیف کاوه فرزانه؛ این کتاب سیری در اندیشه و روزگار مولاناست و نویسنده کوشیده است زوایایی از زندگی و اندیشههای مولانا را بررسی کند.
رقصارقص دریا: جستاری در اندیشههای حضرت مولانا | |
---|---|
پدیدآوران | فرزانه، کاوه (نویسنده) |
ناشر | کتابسرای میردشتی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1403 |
شابک | 6ـ58ـ5820ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
گزارش کتاب
سخن از یکسو و اندیشه از سویی دیگر، وقتی به حریم مخملین حضرت خداوندگار مولانا میرسد، تبوتابی عجیب و بدیع را حس میکند. سخن از بزرگانسانی والامقام و وارسته و اندیشمندی است بس عظیم که تاریخ دیگر مانندش را به خود ندیده است. حجم فراوان اندیشههای مکتوب برجایمانده و تنوع آنها بهراستی حیرتانگیز است. واردشدن به این انبوه پرجوش و خروش دلی میطلبد بیرنگ و رها، همچون خود او؛ اویی که به گفتۀ خویش سجادهنشین باوقاری بوده و اینک ترانه و دوبیتی میسراید.
این کتاب سیری در اندیشه و روزگار مولاناست و نویسنده کوشیده است زوایایی از زندگی و اندیشههای مولانا را بررسی کند. برای شناخت هر شخصیتی باید او را در ظرف زمانی و مکانیاش سنجید؛ چراکه اگر این موضوع مورد توجه قرار نگیرد، چه بسا در فهم اندیشهها و طرز سلوک و زندگی آنان دچار اشتباه و بدفهمی شویم. بیشک مختصات مکانی بر نحوۀ زیست مردمان تأثیرگذار است و حوادثی را متناسب با آن برای اشخاص رقم میزند. اگر مولانا چند دهه قبل از هجوم مغول به دنیا آمده بود، ممکن بود زیست ایشان در جایی دیگر و با اشخاص دیگری رقم میخورد؛ اما ایشان در زمان پرآشوب و پر از فتنۀ قرن هفتم هجری در سرزمین متلاطم و پر از حادثۀ آناتولی به دنیا آمد و رشد کرد و وفات نمود؛ از اینرو قبل از پرداختن به ویژگیهای دیگر مولانا، ابتدا نگاهی به آن دوران و آناتولی در این کتاب انداخته شده است.
در ادامه کتاب نویسنده به اندیشههای مولانا از خلال آثارش پرداخته است. موضوع مهمی که در مثنوی وجود دارد، وجودنداشتن یک نظم و ترتیب از پیش تعیینشده و قابل برنامهریزی برای سرودن آن حجم عظیم اشعار است. مثنوی بعد از ابیات آازین که به «نینامه» شهرت پیدا کرده، با داستان پادشاه و کنیزک شروع میشود و افتوخیزهای فراوانی را در مسیر طی میکند. ذهن عظیم و متلاطم و کلنگر مولانا، آنجا که دریای وجودش موجهای اندکی را تجربه میکند، سخنش تعلیمی است؛ اما به یکباره گویی در میان سخن موضوعی از کشف و شهود دست مییابد و حکایت را نیمهتمام رها میکند و حکایت و نکتهای دیگر را میآغازد و این تودرتویی گاه تا چند بار تکرار میشود.
یکی از مهمترین ویژگیهای شعری مولانا چه در کتاب مثنوی و چه در دیوان کبیر شمس، نهفتهبودن معانی و نکات دقیق و ظریف مستور در لابلای کلمات و ترکیببندیهای شعری، در درون خود آنهاست. این مهم بیشتر در مثنوی به چشم میخورد که داستانوار بیان شده است.
ار موضوعات مهم در باب اندیشههای مولانا این است که او در بستر یک حرکت، طرف یک رکن از ارکان دعوی قرار نمیگیرد، بلکه او با خرد و عقل خویش و نهاد برخاسته از آگاهیهایش به تحلیل محتوایی موضوعات میپردازد. در بحث اندیشههای معتزله و اشاعره تقریباً با هیچکدام همدل نیست؛ گویی در این بین او برای خود صاحب سبک است، بهویژه این موضوع وقتی بیشتر نمود عینی پیدا میکند که به مسائل و موضوعاتی چون جبر و اختیار میاندیشد.
موضوعاتی چون نگاه صائب به مولانا، عطار در نگاه مولانا، آزادی در اشعار مولانا، موسیقی در کلام مولانا، شرحی بر برخی از اشعار مولانا و ... از دیگر مباحث مطرحشده در این کتاب هستند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات