رسالة في ما تقرر عنده من الحكومة
رسالة فى ما تقرر عنده من الحكومة، رسالهاى است از ابن سينا، به زبان عربى و در زمينه قضاوت در مورد ادله كسانى كه قائلند براى ماضى، مبدأ زمانى وجود دارد.
رسالة في ما تقرر عنده من الحکومه | |
---|---|
پدیدآوران | ابن سینا، حسین بن عبدالله (نویسنده) ون دایک، ادوارد (مقدمهنويس) |
ناشر | دار بيبليون |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 2005 م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
رساله، داراى يازده فصل است.
گزارش محتوا
شيخ الرئيس، اين رساله را به يازده فصل تقسيم كرده كه در فصل اول آن، اصناف مقدمات را از جهت موادشان برشمرده است. به اعتقاد بوعلى، مقدمات، در سيزده قسم منحصرمىشوند كه عبارتند از: محسوسات، مجربات، مشهورات حقيقى، متواترات، وهميّات، اوليّات، مقبولات، مشهورات ظاهرى، مظنونات، مشبهات، مخيّلات، مقدماتى كه شناختشان به كمك قياساتى است كه در طبيعت انسان وجود دارد و مقدماتى كه شناختشان به كمك قياسات كسبى است.
ابن سينا، در ادامه، براى هر كدام ازاين مقدمات مثالى ذكر مىكند تا قضيّه روشنتر شود. بيان تفاوت اين مقدمات با يكديگر، همينطور تعريف و توضيح آنها نيز، در همين فصل به طور اجمالى مورد بررسى واقع شده است.
مقدمهاى كه موضوعش وجود ندارد، در فصل دوم اين رساله، توسط مؤلف تعيين گرديده است. شيخ الرئيس، مىگويد: در چنين مقدمهاى، ايجاب و سلب مفهومى نخواهد داشت. بعضى ازجملات هستند كه صورتى ايجابى دارند، ولى مفهوماً سلبى هستند، مانند«الخلأ ممتنعة الوجود» كما اينكه بعضى جملات نيز بر عكس بوده و علىرغم ظاهر سلبى، مفهومشان ايجاب است، مانند«القيامة سوف توجد».
مؤلف، در فصل سوم، در پى تعريف قياسات است و چگونگى منتج و غير منتج بودن قياسات حمليّه و شرطيّه را مشخص مىنمايد.
وى، در فصل چهارم، قياسات را از قوه به فعل درمىآورد و مىگويد: اين قياساتى كه ما در پى تعريف آنهاییم، در يك مقدمه، مشتركند و از آن پس، از يكديگر جدا مىگردند؛ آن مقدمه، عبارت است از: «ان كان الماضى لا اول له فأشخاصُ الامور المتتالية الخارجة إلى الوجود بلا نهاية». سپس، تركيبى را كه در همين فرضيه، بين قضيهى حمليه و شرطيّه مىتواند حاصل گردد و منتج به نتيجه شرطيه شود، مطرح كرده و در ادامه، از تأليف قياس استثنايى كه نقيض تالى از آن استثناء مىگردد، سخن مىگويد كه البته به انحاى گوناگونى مىباشد و شيخ الرئيس، همهى آنها را در اين فصل آورده است.
در فصل پنجم، حال مقدمه مشتركه در قياسات قائلين به مبدأ زمانى داشتن را تعريف نموده است. بوعلى، مىگويد: اين مقدمه كه «ان كان الماضى لا اوّل له، فان الاشخاص الماضية لا نهاية لها»، نه اوليّه است و نه صادقه، بلكه مشهوره مىباشد و آن هم از مشهوراتى كه مطلقا، تصديق به آن و اقع مىشود... وى اضافه مىكند كه ما در پى تعريف حال و كشف سر اين مقدمه مشتركه هستيم...
در فصل ششم، حال مقدمهى ديگرى را كه مىگويد: «كل ما قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كلّه إلى الفعل»، تعريف مىكند و مىگويد: اين مقدمه، مشهوره است، ولى نه از مشهورات مطلقه، بلكه از قضايايى است كه در نزد اصحاب نظر در امور طبیعیه و امور الهيه، مشهوره مىباشد.
فصل هفتم، در تعريف حال مقدمهى ديگرى است كه مىگويد: «ان كل ما يكون قد خرج كل واحد منه إلى الفعل فقد خرج كله إلى الفعل». تعريف حال اين مقدمه كه «ان ما لا نهاية له لا زيادة عليه و لا ضعف عليه»، كه مقدمهاى است مشهوره و غير بيّن بنفسها، در فصل هشتم، مطرح گرديده است.
در فصل نهم و دهم، حال دو مقدمه ديگر تحت عناوين «ان الماضى ان كان لا اول له فقد قطع ما لا نهاية له فكيف حال هذه القطع» و «ان الماضى ان كان كذلك احتاج كل شخص ان يتوقف لوجود ما لا نهاية له و كيف حال هذا التوقف»، تعريف گرديده است.
در فصل يازدهم، بوعلى، به كمك قياسات جدليهاى كه از مقدمات مورد قبول خصم، تركيب يافتهاند، نتيجه مىگيرد كه وجود مدعایى كه خصم(قائلين به وجود مبدأ زمانى براى ماضى) مىخواهد با ادله خود ثابت كند، مستلزم ابطال خود آن مدعا است.