دیوان مولانا امیر بهاءالدین برندق خجندی
دیوان مولانا امیر بهاءالدین برندق خجندی تألیف مولانا امیر بهاءالدین برندق خجندی، تحقیق نص از امید سروری؛ از منابع و تذکرهها اطلاع چندانی دربارۀ برندق خجندی به دست نمیآید؛ نامش چنانکه در اشعارش ثبت شده و دولتشاه سمرقندی به عنوان کهنترین منبع تأیید کرده، «برندق» است. در منابع برای او سه لقب امیر، بهاءالدین و مولانا ذکر شده که میتواند نشانهای از پایگاه و مقام اجتماعی والای او در دوران حیاتش باشد.
دیوان مولانا امیر بهاءالدین برندق خجندی | |
---|---|
پدیدآوران | خجندی، برندق (نویسنده) سروری، امید (محقق) |
ناشر | تراث اسلامی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 9ـ04ـ6946ـ622ـ978 |
موضوع | شعر فارسی - قرن ۸ق. |
کد کنگره | PIR ۵۳۸۹/د۹ |
گزارش کتاب
از منابع و تذکرهها اطلاع چندانی دربارۀ برندق خجندی به دست نمیآید؛ نامش چنانکه در اشعارش ثبت شده و دولتشاه سمرقندی به عنوان کهنترین منبع تأیید کرده، «برندق» است. در منابع برای او سه لقب امیر، بهاءالدین و مولانا ذکر شده که میتواند نشانهای از پایگاه و مقام اجتماعی والای او در دوران حیاتش باشد. تخلص او در بیشتر اشعارش «برندق» یا «ابن نصرت» است و گاه هر دو تخلص در یک شعر به کار رفته و البته اینکه یک بار هم «ولد نصرت» در جایگاه تخلص آمده است. او در یکی از قطعات اشعارش به تاریخ تولدش دقیق اشاره کرده که سال 757 قمری است. او در سمرقند از دنیا رفته و در منابع اثری از مقبره یا جایگاه فوت این شاعر وجود ندارد و همچنین دربارۀ تاریخ فوت او اختلاف است که احتمالاً بین سالهای 815 تا 818 قمری است.
پدر برندق، نصرت یا امیرنصرتشاه در ابتدای حکومت تیمور «صاحب اختیار» ولایت خجند بوده و به کرم ذاتی و سخای جبلی در زمرۀ اعظام و امرای آن ولایت بیشریک و انباز شهرت داشته است. برندق چند بار در اشعار خود به «اصالت» و «اصیل بودن» خود تکیه کرده و میگوید نسلش از اصل اصیلان و مقبلان خجند است. در منابع اثری از اصیلان خجند یا خاندانی شبیه این دیده نمیشود؛ ولی بنا بر آنچه برندق گفته، او از خاندانی بوده که یا به این نام مشهور بودهاند یا اعتبار و جایگاهی مهم در خجند داشتهاند.
برندق چنانکه خود میگوید در بیستویک سالگی برای نخستین بار به دربار سلاطین راه یافته و در سیودو سالگی شهرتش فراگیر شده است. به احتمال قوی اولین حضور وی باید در دربار سلاطین و شاهزادگان تیموری باشد؛ زیرا پدرش در این زمان صاحبمنصب خجند بوده است.
بر اساس اشعاری که از برندق برجای مانده، او بیشتر عمر خود را در سفر بوده و با وجود تواناییها و مهارتهایی که در علوم مختلف از جمله پزشکی داشته، همیشه در سختی و مشقت زندگی کرده و آنچه از راه صله و عطای ممدوحان خود به دست میآورده، کفاف زندگی او را نمیکرده و وی مجبور بوده تا برای امرار معاش و گذران زندگی به سفرهای متعددی برای یافتن پایگاهی مطمئن و دائمی برود و به مدح حاکمان و بزرگان شهرهای مختلف بپردازد. تقریباً در تمامی دیوان برجایمانده از او، اشعار وی به منظور کسب درآمد و کمک و التماس لوازم و ضروریات زندگی سروده شده و این اشعار بهخوبی نشاندهندۀ اوضاع اسفبار، سختیها و مشکلات زندگی اوست. امیرعلیشیر نوایی، کاتبی ترشیزی، دولتشاه سمرقندی، تقی کاشی و تقی اوحدی گفتهاند که برندق اهل مطایبات بوده و هزل و هجوهای تندی داشته و شاعران فراوانی را به تیغ زبانش مجروح کرده است.
از آنجا که برندق در خجند به دنیا آمده و بیشتر عمر خود را در ماوراءالنهر گذرانده، بنابراین طبیعی است که به پیروی از مذهب غالب آن ناحیه، اهل تسنن بوده باشد؛ ولی نمیتوان بهیقین گفت پیرو کدام یک از مذاهل اهل سنت بوده است. همچنین وی قصیدهای در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) و یکی از سادات معاصرش دارد که به تتبع از قصیدۀ ملمع ابوالمفاخر رازی سروده و همچینین در دیوانش مواردی دیده می شود که از ارادت او به اهل بیت(ع) حکایت دارد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که او در کنار اعتقاد به مذهب اهل تسنن، به امامان شیعه نیز ارادت داشته و به اعتقادات سنیان دوازدهامامی که در ماوراءالنهر فراوان بودهاند، تمایل داشته است.
از استادان برندق اطلاعی در دست نیست، خود وی هم در اشعارش نامی از آنها نبرده است؛ اما از آنجا که او در بیستویک سالگی به دربار سلاطین راه یافته، به احتمال قوی در این زمان جوانی پخته و ادیب بوده است؛ در تأیید این گفته، در اشعار وی نیز نشانههایی دیده میشود که بر تبحر، استادی و اشرافش بر علوم مختلف ادبی و علمی بهویژه نجوم و طب اشاره دارد؛ از جمله عربیدانی، دانش پزشکی، آشنایی با زبان عبری، زبور، انجیل و تورات، هیئت و نجوم و ... .
اشعار برندق از نظر وزنی تنوع چندانی ندارند و او در سرودن بیشتر آنها از اوزان پرکاربرد مثل رمل مثمن مخبون محذوف، رمل مثمن محذوف، مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف بهره گرفته است. قافیهها اغلب از واجهای پرکاربرد فارسی هستند و ردیفها نیز بیشتر در غزلها نمود پیدا میکنند. عناصر موسیقی درونی از قبیل اقسام جناسها، سجعها و تکرارها کموبیش در شعر او هست؛ اما ویژگی یا تازگی خاصی در کاربرد آنها دیده نمیشود.
اصرار او بر دشوارگویی و تلاش برای اثبات فضل و هنر شاعری خود در رقابت با شاعرانی چون خاقانی و انوری، شمار واژههای عربی کمکاربرد و نامأنوس و اصطلاحات علوم مختلف را در شعر او به شکل چشمگیری افزایش داده است. همین امر درک و دریافت مفهوم شعر او بهویژه در قصاید را دشوار میکند.
مهمترین و اصلیترین مضامین شعری برندق، مدح و ستایش پادشاهان و رجال حکومتی است. انگیزۀ اصلی او کسب درآمد و بهدستآوردن پایگاهی امن و مطمئن برای گذران زندگی و ادامۀ فعالیتهای ادبی است که گویا هرگز آنگونه که مدنظرش بوده، به آن دست نیافته است. مدحیات وی دو دستهاند؛ نخست اشعاری که در زمانی مساعد و به دور از مشکلات سروده و دستۀ دوم آنهایی که در اوضاعی سخت و اوقاتی دشوار سروده شدهاند. بسامد تعداد این اشعار در دیوان وی بیشتر است.
نسخ دیوان برندق تاکنون شناسایی و یافت نشدهاند و در فهرستهای نسخ اثری از دیوان مستقل او دیده نمیشود. در نتیجه مهمترین منبع خطی دیوان او، تذکرۀ «خلاصة الاشعار» است که در دو نسخۀ آن اشعار برندق انتخاب و درج شدهاند. همچنین در جنگها و تذکرههای دیگری نیز اشعاری پراکنده از او درج شده که برخی از آنها در این دو نسخه وجود ندارند و بررسی آنها در روند تصحیح و تحقیق بر روی اشعار برندق و کشف حقایق و رویدادهای زندگی وی اهمیت دارند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات