دیوان قطران تبریزی
دیوان قطران تبریزی، مجموعه اشعار ابومنصور قطران تبریزی (نخستین دهه قرن پنجم - احتمالا 465ق) است که از روی نسخه محمد نخجوانی، با مقالاتی از بدیعالزمان فروزانفر، ذبیحالله صفا و سید حسن تقیزاده، منتشر شده است.
دیوان حکیم قطران تبریزی از روی نسخه تصحیح شده مرحوم محمد نخجوانی | |
---|---|
پدیدآوران | قطران، ابومنصور (نويسنده)
نخجوانی، محمد (مصحح) فروزانفر، بدیعالزمان (نويسنده) صفا، ذبیح الله (نويسنده) تقیزاده، حسن (نويسنده) |
ناشر | ققنوس |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1362ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 5ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR۴۷۱۴/د۹ ۱۳۳۱ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شعر قطران از لحاظ مضمون و محتوا، عمدتاً شامل مدح و تغزل است. هرچند در اشعار او اصطلاحاتی مانند عرض و جوهر نیز دیده میشود و به نام افلاطون هم برمیخوریم، این اشعار از لحاظ فلسفی و علمی چندان پایه و مایهای ندارد و در مجموع اغلب اشعارش به سادگی و زلالی سبک خراسانی (عصر غزنویان) نزدیکتر است تا تأملورزیهای اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم[۱].
روشنبینی او را از شعرهایی که در آنها فال و خرافات را بیهوده میشمارد، میتوان دریافت:
محال باشد فال و محال باشد زجر | مدار بیهده مشغول دل به زجر و به فال[۲] |
مطالب مربوط به طب در دیوان او از حد اشاره به گلشکر و صفرا تجاوز نمیکند. نمیتوان قطران را متمایل به اندیشههای خیامی و لاادریگری دانست، اما او به خود اجازه میدهد که در لابهلای مدایح، توصیفها و تغزلهایش، گهگاه چنین اندیشههایی را نیز بگنجاند؛ چنانکه در توصیف کاخ و باغ ممدوح میگوید:
خلد برین بخردان بر این نگزینند | از پی آن کان به شک و این به یقین است[۳] |
مهمترین خصوصیت شعر قطران، بهلحاظ صورت و شیوه بیان، آراسته بودن آن به صنایع شعری است. صنعتگریهای قطران غالباً جنبه لفظی و صوری دارد و بیآنکه دچار تصنع و تکلف شود، از عهده آن برمیآید. وی بیش از هر آرایهای از انواع جناس استفاده کرده است. این ویژگی شعر قطران از قدیم مورد توجه بوده است و او را باید مقتدای شاعران دیگر در پرداختن به برخی صنایع شعری، بهویژه جناس دانست. گذشته از جناس، آرایههای دیگری را نیز در شعر او میتوان دید که غالباً جنبه لفظی دارند؛ از جمله: تضاد، لف و نشر، مراعات نظیر، ترصیع، طرد و عکس، ردالعجز، تأكيد المدح بما يشبه الذم، تأكيد الذم بما يشبه المدح، مبالغه و اغراق، حسن تعلیل و...[۴].