دیوان امیدی رازی (تهرانی)
دیوان امیدی رازی (تهرانی) تألیف سعدالدین مسعود ارجاسب تهرانی متخلص به امیدی؛ تصحیح سعید شفیعیون؛ بررسی دیوان شاعری مانند امیدی تهرانی که در تذکرهها و نسخ دیوانش با عنوان امیدی رازی یا مولانا امیدی عراقی یاد شده، کمک شایانی در مطالعات جریانشناسی و سبکی ادبیات کلاسیک خواهد کرد. شاعری که با وجود جایگاه برجستهاش تا صد سال بعد از فوتش در جامعۀ ادبی آن عهد، هنوز دیوانی مدون از او موجود نبوده است. بعدها مسعود حسینینامی با مرارت بسیار و به دستور شاه صفی، اشعار او را از اطراف و اکناف فراهم آورده و تدوین کرد.
دیوان امیدی رازی | |
---|---|
پدیدآوران | اميدی طهرانی، ارجاسب بن علی (نویسنده) شفیعیون، سعید (محقق) |
ناشر | ادبیات |
مکان نشر | قم |
سال نشر | 1400 |
چاپ | اول |
شابک | 3ـ2ـ97397ـ622ـ978 |
موضوع | شعر فارسي - قرن 10ق.
اميدي طهراني، ارجاسب بن علي، ? - 925ق. شعر فارسي - قرن 10ق. - تاريخ و نقد |
زبان | فارسی |
کد کنگره | 1400 9د / 5871 PIR |
گزارش کتاب
شاعران سبک هندی با همۀ نسبتی که با عالم ادب کلاسیک فارسی دارند و عملاً میراثبر شاعران کهن استعارهپردازی چون کمال اسماعیل، خاقانی و نظامی به شمار میآیند، به لحاظ خلاقیتهای فردی و اهتمامشان در تازهگویی و پرداخت خیالات بدیع و تراش زبان تازه و نیز کشف ساحات جدید عالم هستی، تا حد زیادی متمایز از شاعران پیشین ادب فارسی به نظر میرسند. این تمایز تا حدی است که گاهی اشخاصی در این اقلیم خود را تافتۀ جدابافتهای تلقی میکردند. این تفکر البته بیشتر بر شاعران خیالباز حاکم بود؛ بهویژه آنان که در هند نامی برآورده بودند، خواه ایرانی و خواه هندی یا فرارودی.
بررسی دیوان شاعری مانند امیدی تهرانی که در تذکرهها و نسخ دیوانش با عنوان امیدی رازی یا مولانا امیدی عراقی یاد شده، کمک شایانی در مطالعات جریانشناسی و سبکی ادبیات کلاسیک خواهد کرد. شاعری که با وجود جایگاه برجستهاش تا صد سال بعد از فوتش در جامعۀ ادبی آن عهد، هنوز دیوانی مدون از او موجود نبوده است. بعدها مسعود حسینینامی با مرارت بسیار و به دستور شاه صفی، اشعار او را از اطراف و اکناف فراهم آورده و تدوین کرد.
ارجاسب تهرانی ملقب به سعدالدین مسعود و متخلص به امیدی، زادۀ 865 هجری قمری در قریۀ ری است. از این شناسهای که فخرالزمانی در باب او آورده، یعنی خواجه ارجاسب بن خواجه شیخ علی تهرانی و از اینکه خاندان او «ابا عن جد ارباب و اکابر ولایت خود بودهاند» بهخوبی میتوان دریافت که از همان کودکی برخوردار از امکانات فراوان زندگی بوده، تا حدی که در اوان جوانی برای کسب علم به شیراز رفته، در محضر علامه جلالالدین محمد دوانی به تحصیل مشغول گردید. وی چنان مورد توجه استاد خود قرار گرفت که استاد حسب علاقهاش با این شاگرد بااستعداد، نامش را از ارجاسب به مسعود تغییر داد.
متأسفانه منابع از این بخش زندگی وی تا سه سال آخر حیاتش هیچ نشانی به دست ندادهاند و تنها دانسته است که وی در سال 927 با اردوی ساممیرزای دوساله و دورمیشخان لهلۀ ساممیرزا و خواجه حبیبالله ساوجی وزیر دورمیش خان به سوی هرات رفت که طبق قول خواندمیر دو سال طول کشیده است. امیدی در این دو سال چنان دلهای عام و خاص را به خود مشغول میدارد و از امیر و وزیر و عالم و عامی را مجذوب خود میسازد و مهار مهام امور را به دست میگیرد که برای دریافت مجوز بازگشت ناچارش به ری، متوسل به الحاح و اصرار میشود.
امیدی بر اساس اشعارش، جزء شاعران قصیدهسرای ستایشگر است؛ اما نه از آن قبیل شاعران «کاسه هرجا بر». با نگاهی به سیاهۀ نام ممدوحان وی بهروشنی میتوان دریافت که او تنها به ستایش عالیرتبهترین رجال سیاسی روزگارش پرداخته است. کسانی که از همه نظر در والاترین سطح قرار داشتند و متأسفانه بیشتر آنها دچار چشمزخم روزگار شدند؛ تا حدی که حکیم شاه قزوینی در ترجمهای از «مجالس النفایس» گویا به طنز آورده است که «قصیدۀ او بر مردم مبارک نبوده و از این جهات اکابر جایزۀ او پیش از قصیده میدادهاند».
امیدی پس از بازگشت از هرات به ری، نزاعش با شاه قوامالدین نوربخشی و حواشی او بسیار بالا میگیرد که بهانۀ اصلی آن نیز گویا بحث اراضی باغ امیدآباد امیدی بوده است. اقوال در این باب مختلف است؛ چنانکه رازی دلیل اصلی مشاجره را کندن نهالهای باغ امیدی توسط خادمان شاه قوامالدین نوربخشی عنوان میکند و عملاً این سخن خشمگینانۀ امیدی را که گفته بود: «این نوع اعمال از خر و گاو صادر میشود، عجب که خدام شاه بدین شیوه عمل نموده باشند»، محرک شاه نوربخشی برای اجیرکردن عدهای از اجامر و اوباش به سرکردگی بایندر اولاد میداند؛ کسانی که شبانه بر سر او ریختند و شهیدش کردند.
با تأمل در کموکیف اشعار امیدی و نیز شرح احوالی که منابع از او آوردهاند، بهخوبی میتوان دریافت که او هرگز مانند بعضی از شاعران مشهور همروزگارش پرگو و دیوانتراش نبوده است. به عبارتی مجموعهای از خصایل او مثل کمالگرایی در سرودن شعر و التزام به سنجیدهگویی قدما، شخصیت علمی و اجتماعی و اصالت خانوادگی وی برای پرهیز از درافتادن به این وادی کافی بود. اگرچه قتل وی را میتوان دلیل دیگری بر این قلت اشعار دانست.
با وجود کمشعری، تنوع قوالی مشهور شعری در دیوان او بسیار قابل توجه است. هفده قصیدۀ امیدی با مجموع 924 بیت، حدوداً 84 درصد دیوانش را شکل میدهد و دیگر قوالب به این ترتیب است: دو مثنوی (ساقینامه و وصفی ناتمام) با مجموع 66 بیت، 28 رباعی، پنج غزل با مجموع 26 بیت، پنج قطعه در 11 بیت و شش مطلع و سه بیت معمایی که نصرآبادی از امیدی نقل کرده است.
امیدی در همین حجم اندک اشعارش توانسته قدرتمندی خود را بهویژه در سرودن قصیده به رخ بکشد. با بررسی قصایدش بهویژه آنها که به اقتفای استادان سلف رفته است، القاب و عناوینی چون «بیتالقصیدۀ» معانی و «بیتالقصیدۀ» فصحای نامدار را که تذکرهنویسان ادیب و کاردان آن روزگار برای وی یاد کردهاند، نمیتوان از سنخ تعارفات مسجع و انشاپردازانه به شمار آورد. در واقع آنچه از اقبال دیگر شاعران به شعر امیدی در تذکرهها نقل شده، همین قصاید اوست.
قصاید او پر است از حسب حال، شکایت، مناظره و سوگندنامه و گاه وعظ و تحقیق که این نوع درهمآمیزی ضمن آنکه موجب جذب بیشتر عواطف و افکار خواننده میشود، فرصت بیشتری در اختیار شاعر برای مضمونآفرینی و بیان عواطفش قرار میدهد و تا حد زیادی از فضای کسالتبار و یکدست کلیشهای ستایشی میکاهد. او گاه زبان تلخ و تندش را به کار میاندازد تا حاسدان خود و دشمنان ممدوحش را هجوی سنگین و شایسته کند و انسجام شعری با این اختلاط فضای متناقض مدح و هجو لطمه نمیبیند.
از امیدی رازی دیوان مستقل بسیار کم در دست است و مجموعههایی از اشعار اوست که در کنار دیوانهای دیگران یا اشعار و رسالههای دیگران قرار گرفته است؛ بنابراین همت مصحح در این کتاب بر جستجوی تمام نسخ در دسترس بوده که اشعار وی در آن جای داشتند. این کتاب تصحیحی التقاطی از اشعار امیدی است که از حدود چهل نسخۀ خطی که اغلب آن مجموعههای ادبیاند، فراهم آمده است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات