دین و سیاست در دوره صفوی

دین و سیاست در دوره صفوی، اثر رسول جعفریان، مجموعه مقالاتی از نویسنده است که به مدت یک سال از تابستان 1369 تا تابستان 1370 در مجلات مختلف چاپ شده و اکنون با ضمیمه شدن این مقالات به یکدیگر به‌صورت کتاب منتشر شده است. وجه مشترک تمام این مقالات، دین در دوره صفویه است.[۱].

‏دین و سیاست در دوره صفوی
دین و سیاست در دوره صفوی
پدیدآورانجعفریان، رسول (نویسنده)
عنوان‌های دیگرايران - تاريخ - صفويان، ??? - ق????. - جنبه‌های اخلاقي و مذهبی
ناشرانصاريان
مکان نشرايران - قم
سال نشرمجلد1: 1370ش ,
موضوعايران - تاريخ - صفويان، 907 - 1148ق.

ايران - تاريخ - صفويان، 907 - 1148ق. - اسناد و مدارک

ايران - تاريخ - صفويان، 907 - 1148ق. - جنبه‏‌های اخلاقي و مذهبی

ايران - دين - تاريخ - قرن 10 - 12ق.

ايران - سياست و حکومت - 907 - 1148ق.
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BP‎‏ ‎‏1179‎‏ ‎‏/‎‏ج‎‏7‎‏د‎‏9
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

این اثر بعد از درآمد، متشکل است از سیزده عنوان کلی که هرکدام دارای زیرمجموعه‌هایی است.

گزارش محتوا

در ذیل عنوان «درآمد»، از سودمندی تحقیق در دوره صفوی از جهات گوناگون، سخن به میان آمده و خاطرنشان شده که: از میان مسائلی که در دوره صفویه قابل بحث است و متأسفانه هنوز درباره آن تحقیق جدی، مبتنی بر مآخذ چاپ‌نشده، صورت نگرفته، مسئله دین و دین‌داری است. اظهار نظرهای غلط، به‌ویژه از سوی مستشرقان، آن‌هم کسانی چون براون که آشنایی اجمالی و کلی با این دوره داشته هنوز در میان پژوهشگران ما رواج دارد و برخی از محققان داخلی مکرر بر برداشت‎های آن‌ها که اکثر متخذ از نوشته‌های چاپی فارسی است، تکیه می‌کنند و این اسباب شرمندگی است. ما درباره این دوره منابع بسیار گسترده‌ای داریم که همچنان دست‌نخورده باقی مانده... ما در این نوشتار از جمله کوشیده‌ایم تا برخی از این متون را شناسایی کرده، بر آن‌ها مروری داشته باشیم؛ همین مقدار نشان می‌دهد که ازاین‌دست اطلاعات اجتماعی، به‌طور انبوه در منابع فقهی و عقایدی ما وجود دارد[۲].

اولین بخش کتاب با عنوان «مبانی فقهی مشارکت علما در دولت صفوی»، به تبیین و تعیین و ارائه دیدگاه‌های روشن درباره رهبر امت در دوران غیب کبرا می‌پردازد. نویسنده در این فصل چگونگی رفتار و عملکرد علما در عصر غیبت بر اساس مبانی فکری شیعه - ‎که هسته اصلی آن، اعتقاد به امامت معصوم است - را مورد بررسی قرار داده است. در اینجا یک سؤال مطرح و پاسخ داده ‎شده است: شیعه اثناعشری که تا قبل از دوران صفویه تجربه اداره حکومت مستقلی را نداشته است، پس روابط خود را با حاکمیت‎های موجود روز بر چه اساسی پی نهاده است؟ آیا شیعیان و عالمان آن‌ها با حاکمیت صرفاً یک برخورد بدبینانه و منفی داشته یا در بعضی موارد، رفتارهای مثبت و همکارانه نیز از خود نشان می‌داده است و اگر چنین بوده، برای آن چه توجیهی داشته است.[۳].

بخش دوم کتاب به ساختار حکومت ایران و نقش علما از دیدگاه مسافران خارجی (جهانگردان و سفیران) اختصاص یافته است. نویسنده در این بخش نظرات شاردن، کمپفر، سرجان ملکم، ادوارد پولاک و بنجامین را به معرض نمایش گذاشته است و در پایان می‌گوید: تنها نتیجه‌ای که از بررسی‌های فوق می‌توان گرفت آن است که علما و فقهای دوره صفویه به‌لحاظ جنبه‌های مثبت از قبیل گرایش به تشیع و مبارزه برای پایان بخشیدن به نفوذ تصوف و همچنین امکان عمل به قوانین فقهی شیعه و نیز امر به ‎معروف و نهی از منکر که در این دولت وجود داشت، به همکاری با حکومت همت گماشتند؛ آن‌ها گرچه در مجموع - ولو افرادی نادر - چنین بودند، هرگز به‌صراحت حکم به عدم حقانیت حکام نکردند، ولی در عمق ضمیر خود این اعتقاد را همچنان محفوظ نگاه داشتند و همین نیز زمینه را برای حفظ استقلال روحانیون هموار می‌ساخت که بعدها در عصر به قدرت رسیدن خاندان قاجار آشکارا خودنمایی کرد[۴].

مشاغل اداری علما در دولت صفوی، عنوان سومین بخش کتاب است. با جستجو در متون تاریخی مربوط به دوران صفویه و نیز با استفاده از مطالبی که مسافران اروپایی این عهد در سفرنامه‌های خود آورده‌اند، می‌توان اطلاعات نسبتاً جامعی در این زمینه به دست آورد؛ هرچند به دلیل تغییراتی که در طول این دوران به دلایل مختلف، پیرامون مشاغل اداری علما پیش آمده، در ارائه یک تصویر درست و منسجم، مشکلاتی به وجود می‌آورد. صدر، شیخ‌الاسلام (که در دوره شاه سلطان حسین تبدیل به ملا باشی شد)، قاضی، قاضی عسگر و... به‌ترتیب از مهم‎ترین عناوین رسمی در دولت صفویه بوده[۵] و نویسنده توضیحاتی مکفی برای هرکدام داده است.

پژوهشی در رساله‌های نماز جمعه در دوره صفوی، عنوان بخش بعدی این اثر است. در این بخش از کتاب، یک بررسی تحلیلی از سیر نگارش رساله‌های نماز جمعه همراه با ارائه فهرست این رساله‌ها تقدیم شده است. از کثرت تألیف این رساله‌ها در مقطع زمانی یادشده، چنین برمی‌آید که زمانی بحث از نماز جمعه بسیار جدی بوده و فقها با شور و حرارت زیادی درباره آن به تحقیق و تألیف می‌پرداخته‌اند؛ چنان‌که در طول سیصد سال، بیش از یک‎صد رساله مستقل - غیر از مباحثی که در ضمن کتاب‌های فقهی به‌طور گسترده آمده - در این زمینه نوشته ‎شده است. شاید کمتر فقیه و یا عالم مشهوری در این سیصد سال زندگی کرده که درباره این مسئله رساله‌ای ننوشته باشد. اهمیت بحث در این زمینه به‎ حدی رسیده بود که درباره برخی از مسائل اختلافی آن، از جمله دریافت درست اظهار نظرهای فقهای متقدم و متأخر، طومارهایی تهیه و نزد فقهای برجسته وقت برده می‌شد تا در ذیل آن دریافت خود را درباره نظرات آنان بنویسند[۶].

لازم به ذکر است اهمیت نماز جمعه به این دلیل بوده که این عمل عبادی و اقامه آن، سیره عملی پیامبر و خلفا بوده و با حاکمیت پیوند دارد و روایات چندی نیز در این باب آمده که این عمل باید همراه با امام برگزار شود. بحث در این مسئله ادامه یافته و برخی اقامه آن را مشروط به اذن معصوم و برخی دیگر اجرای آن را به دست فقیه کافی دانسته‌اند؛ حتی برخی از آنان هیچ نوع شرطی را دراین‌ارتباط نپذیرفتند[۷].

مروری بر گزیده منابع فکر و فقه سیاسی شیعه در دوره صفوی، عنوان مبحث بعدی کتاب است. در این موضوع، دیدگاه‌های سیاسی شیعه تاکنون به‌صورت متمرکز و منضبط عرضه نشده است، بلکه در میان مباحث مختلف اعتقادی، فقهی، تاریخی و نیز فلسفی مباحثی در این‌باره مطرح شده است.[۸].

یکی از مسائل مهمی که فقها را به بحث از مسائل سیاسی در فقه کشانده، همکاری و یا عدم همکاری با سلاطین جور است. همچنین گرفتن یا نگرفتن هدایا و جوایز پادشاهان، زمینه مناسبی را برای بحث از حکومت فراهم آورده است.[۹]. در واقع رشته‌ای که این مباحث را در فقه به هم پیوند می‌دهد، مسئله نیابت فقیه است که خود کم‌کم بابی مستقل شده و در حال حاضر، ده‌ها رساله درباره آن به نگارش درآمده است... علاوه بر فقه، تاریخ نیز قالبی دیگر برای بررسی دیدگاه‌های سیاسی شیعه در زمینه برخوردهای فقهی با تکیه بر فکر سیاسی شیعه است. مقصود از تاریخ، سیر برخورد عالمان و فقیهان شیعه با حاکمان و سلاطین غیر شیعه است که شیعیان، آنان را «حاکم جور» می‌دانند[۱۰].

نویسنده در این بحث با مرور بر برخی آثار همچون رساله‌های خراجیه، روضة الأنوار، رساله آئینه شاهی و ترجمه و شرح‎های عهدنامه مالک اشتر، برخی از نکات درباره فکر سیاسی شیعه را استخراج و عرضه نموده است.[۱۱].

یکی از مباحثی که در این اثر به چشم می‌خورد، رویارویی فقیهان و صوفیان در دوره صفوی است که نویسنده این مسئله را در عنوانی جداگانه بحث نموده است. صفویان قدرت سیاسی خویش را با کمک قزلباشان و صوفیان به دست آورده و زمانی که به قدرت سیاسی دست یافتند، تنها پایگاه مستحکم آن‌ها همین دسته بودند. آنان به دلایل سیاسی و اعتقادی به‌تدریج عناصر ایرانی را ازیک‎طرف و فقها و علمای شیعه امامیه را از طرف دیگر، سهیم در قدرت سیاسی کردند. کم‌کم ظهور فقهای بزرگی چون محقق کرکی و به دست آوردن مقام دینی - سیاسی مهم شیخ‌الاسلامي توسط آنان باعث شد تا جبهه فقاهت در برابر تصوف، دقیقاً تحکیم شده و شکل رسمی به خود بگیرد و باعث تضاد شود... این تضاد ازیک‎طرف صوفیان بودند که شاه را «مرشد کل» تلقی می‌کرده و خود انجام مراسم ویژه خویش را داشتند، از طرف دیگر فقیهان که علاوه برداشتن زمینه اجتماعی و شرعی در فقه، از سوی شاهان صفوی نیز تقویت می‌شدند... دراین‌بین عالمانی نیز وجود داشتند که تعلق‎خاطری به فرق صوفی یا اعمال صوفیان از خود نشان دادند و گاه به‌صورت یک عارف نظری و حتی عملی خود را معرفی کردند و باعث اختلاف میان علمای شیعه شدند[۱۲].

نویسنده با آوردن نمونه‌هایی از نوشته‌ها فتاوا و اقدامات علمای آن زمان از جمله علامه مجلسی، علیه صوفیه، به شرح و توضیح این بخش از کتاب می‌پردازد.

بخش بعدی کتاب به معرفی فیض کاشانی از زبان خودش و تصوفش اشاره شده است. او هرچند در ابتدا به نظر می‌رسد که روش صوفیانه را پیش گرفته باشد، لکن در رساله «الإنصاف» که از رساله‌هایی است که در اواخر عمرش نوشته است، بیزاری خود را از تصوف نشان داده؛ گرچه پیش از آن در آثار وی مسائلی که دلالت بر تصوف وی کند وجود داشته است... در آنجا فیض اذعان می‌کند که آنچه بر طریقه این مرام‎ها نگاشته صرفاً جنبه دانش‌اندوزی برای خود وی و تمرین در کسب علم بوده است. او ندامت خود را درباره خبطی که از وی سرزده، با یک بیت شعر نشان می‌دهد[۱۳].

نویسنده در عناوین پایانی، مطالبی چند را مطرح نموده که: «یادی از مواضع علما در برابر مبلغان مسیحی در دوره صفوی»، «انتقاد از وضعیت دینی جامعه عصر صفوی»، «انتقاد از دانشوران دوره صفوی»، «تعارضات فرقه‌ای در دوره صفوی»، «کتابی ناشناخته از ابن روزبهان درباره امامان اثناعشر» و «احکام و فرامین دینی صفویان» از آن جمله است.

وضعیت کتاب

فهرست محتویات در ابتدای کتاب آمده است.

پاورقی‌های این اثر به درج منابع مطالب و رفع ابهام از برخی از مطالب کتاب اختصاص یافته است.

پانویس

  1. ر.ک: درآمد، ص14
  2. همان، ص12
  3. ر.ک: متن کتاب، ص18
  4. ر.ک: همان، ص70
  5. ر.ک: همان، ص78
  6. ر.ک: همان، ص122
  7. ر.ک: همان، ص132
  8. ر.ک: همان، ص183
  9. ر.ک: همان، ص184
  10. ر.ک: همان، ص185
  11. ر.ک: همان، ص190
  12. ر.ک: همان، ص221-222
  13. ر.ک: همان، ص292-293

منابع مقاله

درآمد و متن کتاب.


وابسته‌ها