دو اثر کوتاه از ابومنصور اصفهانی
دو اثر کوتاه از ابومنصور اصفهانی: «كتاب المنهاج و...» و «ذكر معاني التصوف...»، اثر نصرالله پورجوادی، مقالهای است در معرفی دو کتاب «كتاب المنهاج بشاهد السنة و نهج المتصوفة و المسائل و الوصیة» و «ذكر معاني التصوف و آدابه و حقائقه و رسومه علی شواهد أوائل حروف المعجم» نوشته ابومنصور اصفهانی، معمر بن احمد بن محمد بن زیاد (متوفی 418ق/1027م)، صوفی و محدث حنبلی اصفهانی که در اسفند 1368، در مجله «معارف» با شماره 18، منتشر شده است.
دو اثر کوتاه از ابومنصور اصفهانی | |
---|---|
پدیدآوران | اصفهانی، معمر بن احمد (نويسنده) پورجوادی، نصرالله (مصحح) |
عنوانهای دیگر | «كتاب المنهاج و ...» و «ذكر معاني التصوف ...» ** المنهاج و المسائل و الوصية ** ذكر معاني التصوف |
ناشر | مرکز نشر دانشگاهی |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1368ش |
چاپ | 1 |
موضوع | تصوف - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 9د6الف 288 BP |
نویسنده پیش از اینکه درباره هریک از این دو اثر به بحث بپردازد، به یک نکته کلی درباره ارتباط این دو اثر باهم و ویژگی مشترک آنها اشاره نموده است. این نکته کلی به مذهب شیخ، هم از لحاظ ظاهری و هم از لحاظ باطنی، مربوط میشود. وی اشاره میکند که ابومنصور یک صوفی است؛ صوفی حنبلی و تصوف او ادامه سنت صوفیانه اصفهان است که در قرن سوم مستقیما با تصوف بغداد در ارتباط بوده است. عقاید و همچنین روحیه اهل حدیث و حنابله سخت با شخصیت علمی و اعتقادات ابومنصور عجین شده، تا جایی که وی سعی کرده است مذهب منسجم و واحدی از عقاید حنبلی و تصوف پدید آورد. در واقع ابومنصور بنیانگذار این مذهب است که میتوان آن را «تصوف حنبلی» نامید[۱].
نویسنده بر این باور است که تصوف در قرون سوم و چهارم اساسا متعلق به اهل حدیث و طرفداران سنت بوده است. ولی اهل حدیث اگرچه همگی برای احمد بن حنبل احترام قائل بودند، خود را حنبلی نمیخواندند. بیشتر مشایخ صوفیه در خراسان در نیمه دوم قرن چهارم و قرن پنجم، در فروع، پیرو امام شافعی بودند و در اصول نیز بهتدریج به کلام اشعری متمایل شدند و ظاهرا اولین کسی که در تصوف رسما خود را حنبلی نامید و حتی سعی کرد که عقاید صوفیانه خود را، هم از لحاظ فقهی و هم از لحاظ کلامی، بر اساس معتقدات مذهب حنبلی بیان نماید ابومنصور بود. وی معقتد است که این خصوصیت را میتوان در «كتاب المنهاج و المسائل و الوصية» بهوضوح مشاهده نمود؛ زیرا در این اثر مؤلف سعی کرده است که ارتباط تصوف را، هم از لحاظ ظاهری و هم تا حدودی از لحاظ باطنی، با مذهب حنبلی نشان دهد[۲].
در اثر دیگر، «ذكر معاني التصوف...»، ابومنصور صریحا به ارتباط معانی تصوف با عقاید حنبلی اشاره نکرده است؛ چه، مطالب این اثر درباره حقایق باطنی تصوف است. اما درعینحال، اوصاف و نعوتی که وی برای تصوف ذکر کرده است، از نظر او مبتنی بر کتاب و سنت است و آداب و رسومی که بدانها اشاره کرده است، منطبق بر تعالیم مذهب حنبلی است. بنابراین، این دو اثر عمدتا بیانگر نظر ابومنصور درباره تصوف است؛ تصوف حنبلی. درحالیکه اثر اول بر پیوند تصوف و حنبلیت تصریح میکند، اثر دوم نتیجه و حاصل پیوند را از لحاظ باطنی تعریف مینماید. نویسنده در این مقاله، با توجه به این نکته کلی و اساسی به این موضوع پرداخته است که ابومنصور عملا چگونه به شرح تصوف پرداخته است[۳].