درنگی در سکوت عرفانی

درنگی در سکوت عرفانی تألیف قربان ولیئی؛ رویکرد بنیادی این کتاب، تبیین چیستی و چرایی خاموشی به مثابۀ مدار و محور اخلاق عرفانی و کشف آن با دیگر منازل و مراحل نظام سلوک عرفانی است.

درنگی در سکوت عرفانی
درنگی در سکوت عرفانی
پدیدآورانولیئی، قربان (نویسنده)
ناشرکتاب نیستان
مکان نشرتهران
سال نشر1399
شابک6ـ787ـ208ـ622ـ978
موضوعآداب‌ طریقت‌,اخلاق‌ عرفا‌نی‌,سکوت‌
کد کنگره
BP ۲۸۸/۳/و۸د۴ ۱۳۹۹‏

ساختار

کتاب در چهار فصل به نگارش درآمده است.

گزارش کتاب

سلوک عرفانی مبتنی بر مجموعۀ اعمالی است که غایت آن، معرفت حق است؛ اما این معرفت جز از طریق فرونهادن «من» و اندماج و فروپاشی آن در ذات خداوند ممکن نمی‌شود. عارفان این ذهول نفس را «فنا» می‌نامند و برآنند که تنها در این صورت است که معرفت حق رخ می‌دهد؛ زیرا تنها خداست که خود را می‌شناسد.

از میان مجموعۀ اعمالی که در سلوک عرفانی وجود دارد، برخی جایگاهی ویژه دارند و در زبان اهل عرفان به «اصول» معروفند. بسیاری از عارفان، «خاموشی» را از اصول دانسته‌اند؛ زیرا خاموشی در منظر عارفان، در رساندن سالک به معرفت شهودی از طریق فنای در حضرت حق، نقشی بنیادی دارد.

تأکید بر خاموشی زبان، از عناصر کلیدی در اخلاق عرفانی است. چنان‌که می‌‌دانیم در تقسیم‌بندی مراحل عرفان به شریعت، طریقت و حقیقت، دو مرحلۀ اول در واقع بخش عملی سلوک را شکل می‌دهند. همین بخش است که مشتمل بر اوامر و نواعی یا همان اخلاق عرفانی است.

رویکرد بنیادی این کتاب، تبیین چیستی و چرایی خاموشی به مثابۀ مدار و محور اخلاق عرفانی و کشف آن با دیگر منازل و مراحل نظام سلوک عرفانی است. تأکید بر خاموشی در عرفان اسلامی و در متون ادبیات عرفانی، بسامد فراوانی دارد. در متون دینی (قرآن و روایات) نیز تأکید فراوانی بر خاموشی شده است. در ادیان دیگر و در نحله‌های گوناگون عرفانی ملل دیگر نیز بر خاموشی بسیار تأکید شده است.

مسئلۀ اصلی تحقیق آن است که انواع خاموشی و دلایل تأکید بر خاموشی را از مطاوی متون عرفانی کشف کند و به این پرسش پاسخ دهد که چرا عارفان با وجود تأکید بر خاموشی، خود بسیار سخن گفته‌اند. در این تحقیق از آثار منثور مهم عرفانی (از قبیل کشف المحجوب، رسالۀ قشیریه، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، مقالات شمس تبریزی و فیه مافیه) و آثار منظوم (سنایی، عطار و مولوی) استفاده شده است. البته برای تبیین دقیق مقولات عرفانی به دیگر آثار منظوم و منثور عرفانی نیز رجوع شده است.

خاموشی از عناصر اصلی سلوک عرفانی است و دو نوع دارد: خاموشی زبان و خاموشی ضمیر. خاموشی زبان، معنایی جز سخن گفتن ندارد؛ به عبارت دیگر همان لب فروبستن و اجتناب از تکلم ظاهری است. در واقع خاموشی زبان، کیفیتی فیزیکی دارد و عبارت است از تولیدنکردن اصوات. خاموشی ضمیر نیز به معنای قطع شدن حدیث نفس یا گفتگوی ذهنی است. فصل اول کتاب اختصاص به این دو مقوله دارد؛ یعنی در فصل اول دربارۀ انواع خاموشی بحث شده است.

در فصل دوم به این سؤال پاسخ داده شده که چرا عارفان بر ضرورت خاموشی زبان و ضمیر تأکید کرده‌اند؟ تأکید بر خاموشی زبان از عناصر کلیدی در اخلاق عرفانی است؛ از این‌رو پیش از پرداختن به اسباب و عوامل خاموشی زبان در سلوک عرفانی، مقدمه‌ای در باب اخلاق عرفانی گفته شده است.

نویسنده در فصل سوم نشان داده که خاموشی زبان و خاموشی ضمیر با پاره‌ای از منازل سلوک عرفانی ارتباطی استوار دارد. تبیین کیفیت ارتباط خاموشی با منازلی از سلوک عرفانی که با خاموشی در ارتباط هستند، از مطالب مهم این فصل به شمار می‌روند. ابتدا دورنمایی از ماهیت و مراحل و منازل سلوک عرفانی ارائه شده و سپس به ذکر کیفیت ارتباط خاموشی با پاره‌ای از آنها پرداخته شده که در ارتباط تنگاتنگ با خاموشی‌اند.

در فصل‌های دوم و سوم کتاب نشان داده شده که خاموشی زبان و ضمیر در سلوک عرفانی جایگاهی بنیادی دارد و سرّ تأکید فراوان عارفان بر لب فروبستن و نفی خواطر در تأثیر عمیق این دو در پیمودن موفقیت‌آمیز مسیر سلوک عرفانی نهفته است. در فصل پایانی کتاب کوشش نویسنده معطوف به یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادی است که چرا عارفان با وجود تأکید بر ضرورت خاموشی، غالباً پرسخن بوده‌اند؟ البته ناگفته پیداست که همۀ عارفان مشمول چنین حکمی نیستند؛ اما چهره‌های شاخص عرفان اسلامی غالباً پرسخن بوده‌اند و اقوال شفاهی یا آثار مکتوب منظوم و منثور فراوانی از خود بر جای نهاده‌اند.[۱]


پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها