دربارۀ شعریات
دربارۀ شعریات ارسطو با مقدمهای از مایکل دیویس، با ترجمه فارسی غلامرضا اصفهانی؛ از میان نوشتههای ارسطو هیچکدام به اندازۀ «دربارۀ شعریات» قدرت ماندگاری نداشته است. این کتاب را دانشورانی بیشمار شرح کردهاند و شگفت اینکه کسانی چون ابن رشد و ابن سینا، راسیمن و کورنیل، لسینگ و گوته، میلتون و ساموئل جانسون شروحی مؤثر بر آن نوشتهاند. «دربارۀ شعریات» دربارۀ تراژدی است؛ اما تراژدی یونانی خیلی بیشباهت به درام است.
دربارۀ شعریات | |
---|---|
پدیدآوران | ارسطو (نویسنده)
دیویس، مایکل (مقدمهنویس و محقق) اصفهانی، علامرضا (مترجم) |
ناشر | شب خیز |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1402 |
شابک | 8ـ38ـ7178ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب با مقدمۀ مترجم، پیشگفتار، مقدمه آغاز میگردد، دربارۀ شعریات و ضمیمهها بخشهای دیگر کتاب هستند، سپس شش فصل اصلی کتاب آمده است که عبارت است از:
گزارش کتاب
از میان نوشتههای ارسطو هیچکدام به اندازۀ «دربارۀ شعریات» قدرت ماندگاری نداشته است. این کتاب را دانشورانی بیشمار شرح کردهاند و شگفت اینکه کسانی چون ابن رشد و ابن سینا، راسیمن و کورنیل، لسینگ و گوته، میلتون و ساموئل جانسون شروحی مؤثر بر آن نوشتهاند. «دربارۀ شعریات» دربارۀ تراژدی است؛ اما تراژدی یونانی خیلی بیشباهت به درام است.
در این متن، ارسطو شرحی از شاعری ارائه میدهد که به شعر و به معنای واقعی کلمه «هنر شاعرانه» اشاره دارد که از اصطلاح «شاعر، نویسنده، سازنده» مشتق شده است. ارسطو هنر شعر را به درام منظوم (شامل کمدی، تراژدی، و نمایشنامه طنز)، غزل و حماسه تقسیم میکند. همه ژانرها در کارکرد تقلید از زندگی هستند؛ اما از سه طریق که ارسطو توصیف میکند با هم تفاوت دارند: تفاوت در ریتم موسیقی، هارمونی، متر و ملودی؛ تفاوت اخلاقی در شخصیتها؛ تفاوت در نحوه ارائه روایت: گفتن یک داستان یا اجرای آن. کتاب بازمانده شعر اساساً به درام میپردازد و تحلیل تراژدی هسته اصلی بحث را تشکیل میدهد.
ارسطو همزمان در حال پیشبرد کلاس درسی در داستاننویسی و در نقد ادبی است که موضوع آن یعنی «پویسیس» هم ساختن است و هم چیز ساختهشده. ارائۀ گزارشی از هنر ساختن متضمن تحلیل یا تکهتکهکردن، چگونگی سرهمکردن چیزهاست. ارسطو درست بعد از اظهارنظر روششناسانه در ابتدای کتاب که در آن قصد خود را از آغازیدن از این امور نخستین بیان میکند، اشکال گوناگون تقلید را فهرست میکند.
«دربارۀ شعریات» ارسطو به گونهای گسترده و البته به حق، صرفاً در حکم رسالهای درباره تراژدی خوانده شده است. این گویای آن است که کتاب نام برده که حاوی گزارشی تاریخی از سیر تکامل تراژدی در مقام کمال شاعرانگی است و همچنان کهنترین شاعران را در مقام بهترین شاعران ستایش میکند، در عین حال باید سرآغاز تاریخ نقد ادبی قلمداد شود و در حکم بزرگترین اثر در سنتی باشد که خود رسماً آن را افتتاح کرده است. چون همانطور که انتظار میرود، ترجمههای بی شماری از «درباره شعریات» وجود دارد؛ ممکن است بهحق شگفتزده شویم که ترجمه دیگری از این اثر چه توجیهی دارد. اما مترجمان انگلیسی با این قصد به ترجمه حاضر مبادرت کردهاند که تکملهای فراهم آورند بر «شاعرانگی فلسفه: دربارۀ درباره شعریات» ارسطو که در آن در تثبیت این نکته استدلال میشود که «دربارۀ شعریات» با اینکه مشخصاً درباره تراژدی است، تمایل دارد به فراسوی شعر دامن بگستراند؛ یعنی به خود ساختار نفس انسانی در نسبتش با آنچه که واقعا هست.
این ویراست از «دربارۀ شعریات» با ویراستهای دیگر متفاوت است؛ هم به سبب یادداشتهایی که برای متن در نظر گرفته شده است هم به سبب ترجمۀ برخی فقرات در ضمیمهها که در جاهای دیگر از آثار ارسطو یافته شده است؛ همچنین به سبب ترجمههای مربوط به دیگر نویسندگان باستان که در مسیر اندیشیدن به «دربارۀ شعریات» فایدهمندند، چه از لحاظ تلقی آن از تراژدی و چه از لحاظ موضوعات گستردهای که بدان میپردازد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات