دراسات في التفسير الموضوعي للقصص القرآني
دراسات في التفسير الموضوعي للقصص القرآني تألیف احمد جمال عمری از جمله آثار در موضوع علوم قرآنی است که به تفسیر موضوعی قصههای قرآنی پرداخته است.
دراسات في التفسير الموضوعي للقصص القرآني | |
---|---|
پدیدآوران | عمري، احمد جمال (نویسنده) |
ناشر | مکتبة الخانجي |
مکان نشر | مصر - قاهره |
چاپ | 1 |
موضوع | پيامبران - سرگذشتنامه
پيامبران در قرآن تفسير - فن قرآن - قصهها |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 91/5 /ع8د4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمه، تمهید، 14 فصل و یک خاتمه است. نویسنده در مقدمه منابع مورد استفادهاش را به سه گروه دینی، تاریخی، لغوی و ادبی تقسیم کرده است؛ منابع دینی مانند قرآن، تورات و انجیل، صحاح سته و تفاسیر اهل سنت؛ منابع تاریخی مانند سیره ابن هشام، تاریخ طبری و تاریخ یعقوبی؛ و گروه آخر منابع مانند معاجم لغوی و منابع ادبی چون دراسات قرآنية محمد قطب[۱].
گزارش محتوا
قصص قرآنی، خبرهای غیبی بین پیامبران و امتهایشان و فرمانبری و نافرمانی آنها را برای ما روایت میکند. همچنین عاقبت تکذیبکنندگان را نقل و خطاهای تاریخ را تصحیح میکند یا مطالبی را با نهایت دقت و تفصیلی شگفت بر آن میافزاید. همچنین مطالبی از احوال گذشتگان بر ما حکایت میکند که پند و عبرت برای مردم عصر حاضر و بعدهاست.[۲].
قصص انبیا مانند قصه نوح در قرآن بارها به اطناب و ایجاز تکرار شده است. همچنین قصه ابراهیم و موسی و عیسی بارها تکرار شده است. در نظر اول چنین به نظر میرسد که تکرار کلام است. وجه بلاغت در تکرار داستان انبیا چیست؟ قرآن کتاب داستان نیست و مانند اخبار داستانی نیست که حوادث خیالی یا واقعی را نقل کند. قصص قرآنی، داستانهایی برای امور واقعی است که قالبی برای پندآموزی و بیان جایگاه گمراهان و منزلت هدایتشدهها و عاقبت آنهاست. پس این داستانها برای عبرت گرفتن از حقیقتهاست نه اینکه تنها شنیده و خوانده شود[۳].
نویسنده در بیان شیوه کتاب خاطرنشان میکند که هدف از مطالعه قصص قرآنی ذکر همه جزئیات و عناصر آن نیست؛ بلکه هدف تمرکز بر یک حادثه یا واقعه در زندگی یکی از پیامبران یا انبیاست. پس هدف، مطالعه تمام جزئیات زندگی پیامبران نیست بلکه مطالعه موضوع معینی است؛ بهعنوان مثال به هنگام مطالعه داستان آدم(ع) تمرکز بر مسئله جانشینی و اسباب و انگیزههایی است که به آن انجامید و بررسی حکمت الهی که به خاطر آن خداوند آدم(ع) را خلق کرد و او را جانشین خود در زمین قرار داد[۴].
نویسنده در بخشی از تمهید کتاب به تبیین شیوه تفسیر موضوعی پرداخته و راههایی که باید به ترتیب پیمود را ذکر کرده است؛ از جمله اینکه باید ابتدا ماده علمی موضوعش که عبارت است از آیات قرآنی است جمع کند و در این راه از منابعی که به گردآوری آیات توجه کرده و یا آیات مشابه را ذیل حروف الفبا گردآوردهاند، کمک بگیرد. دوم آیات و احادیث صحیح مرتبط با آنها را به ترتیب نزول سامان دهد. دیگر اینکه التزام به شروط بحث علمی داشته باشد[۵].
در اولین فصل کتاب نویسنده لازم دیده که معنای نبی و رسول را با استناد به منابع لغوی و تفسیری تبیین کرده و چنین نتیجه میگیرد که هر رسولی نبی است اما هر نبی رسول نیست؛ بهعنوان مثال «یوشع بن نون» از انبیای الهی بوده که رسول نبوده است. او از اصحاب موسی(ع) بوده که خداوند او را به نبوت برگزید تا جانشین موسی و هارون در میان قوم بنیاسرائیل باشد[۶]. اما انبیایی که رسول بودهاند فراوانند که از آن جملهاند: آدم، نوح، ادریس، صالح، ابراهیم، سلیمان، یحیی، عیسی و محمد(ع)[۷].
پسازآن با استناد به آیات قرآن کریم به این نکته اشاره میکند که با تحقیق در صفات کسانی که خداوند متعال آنها را به نبوت برگزیده و بر مردم برتری داده و برای حمل امانت شایسته دانسته، همه آنها را متصف به صفات نیکویی مییابیم که صداقت در اراده و قول و عمل؛ توانایی حمل امانت رسالت؛ قدرت بر تبلیغ از جمله این صفات است.[۸].
از جمله داستانهایی که در سومین فصل کتاب مطرح شده داستان هابیل و قابیل است که داستان اولین کشته در عالم و اولین جرم بر روی زمین است. این داستان مثالی است برای جنگ همیشگی بین یک انسان و برادرش، داستان ظلم و حسد و کینه و تأثیری که نفرت نهفته و بیماری باطنی بر نابود کردن قویترین و محکمترین روابط یعنی رابطه برادری میگذارد[۹].
در آخرین فصل کتاب نیز در رابطه با آخرین پیامبر الهی چنین میخوانیم که سنت الهی بر این است که به هنگام نیاز شدید بشریت به پیامبران و به هنگام گمراهی مردم از راه خدا و صراط مستقیم پیامبری را مبعوث کند؛ چراکه مردم همانگونه که در درمان نیاز به طبیب دارند، برای هدایت نیز به پیامبران نیازمندند. بر اساس این سنت، خداوند حضرت محمد(ص) را برای هدایت جهانیان و همه مردم ارسال کرد؛ پس از آنکه فاسد و گمراه و دچار اختلاف و دشمنی شده بودند. پس از آنکه بهشدت نیازمند رسولی برای اصلاح عقاید و درمان نفوس و تألیف قلوب شده بودند[۱۰]. پسازآن آیات متعددی که تصویر آنحضرت و شخصیت او را معرفی کرده ذکر و بهاختصار شرح شده است.[۱۱].
قرآن کریم در ضمن آیاتی چون «وَ قَالُوا مَا لِهذَا الرَّسُولِ يَأْکُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ لَوْ لاَ أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَلَکٌ فَيَکُونَ مَعَهُ نَذِيراً»(الفرقان: 7)؛ و گفتند: اين چه پيامبرى است كه غذا مىخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهاى بهسوی او نازل نشده تا همراه وى هشداردهنده باشد؟ و به انسان بودن پیامبر(ص) اشاره کرده و آن را از اهدافی دانسته که قرآن در پی آن بوده است. قرآن بدینوسیله مانع از این شده که مسلمانان بار دیگر همچون نصاری قائل به الوهیت مسیح عیسی بن مریم شوند[۱۲]. در این کتاب علاوه بر داستان حضرت آدم، هابیل و قابیل و حضرت محمد(ص) داستانهای قرآنی دیگری از قبیل داستان حضرت نوح، ابراهیم و اسماعیل، ذوالقرنین، یوسف، شعیب، موسی، قارون، داود، عیسی و اصحاب کهف نیز هرکدام طی یکفصل ذکر شده است.
وضعیت کتاب
در انتهای کتاب فهرست منابع با ذکر اطلاعات کامل نسخه و فهرست تفصیلی مطالب ذکر شده است. در پاورقیهای کتاب مستندات مطالب و روایات و البته گاه ناقص و بدون ذکر جلد و صفحه[۱۳] اشاره شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.