درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران
درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران تألیف روحالله حسینیان (متولد 1334ش)
درآمدی بر انقلاب اسلامی ایران | |
---|---|
پدیدآوران | حسینیان، روحالله (نویسنده) |
ناشر | مرکز اسناد انقلاب اسلامی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1388 |
موضوع | شیعه، تاریخ شیعه و سیاست--ایران روحانیت--ایران--فعالیتهای سیاسی تاریخ--انقلاب اسلامی، 1357 |
کد کنگره | ۲۳۹BP/ح۵۵ د۴ ۱ |
انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب مردمی منحصر به فرد دارای ویژگیهای متعددی است که آن را از سایر انقلابها متمایز میسازد. با این وجود، کتابهای اندکی هستند که روند شکلگیری این انقلاب را با توجه به ریشههای آن به شکل مفصل و مشروح مورد بررسی قرار داده باشند.
کتاب حاضر خلاصهای از کتابهای پنجگانه حجتالاسلام روح الله حسینیان است که هر کتاب ایشان تحت عنوان یک بخش در این مجلد آمده است. بخش اول با عنوان «چهارده قرن تالش شیعه برای ماندن و توسعه» به بررسی تاریخ انقلابی شیعه میپردازد و مواضع و راهبردهای امامان معصوم و نیز عصر مرجعیت را تا زمان تأسیس حوزه علمیه قم مورد بررسی قرار میدهد.
بخش دوم با عنوان «بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران سالهای 1320 تا 1340» تکاپوی نیروهای مذهبی را از اشغال ایران توسط متفقین تا فوت آیتالله بروجردی بررسی میکند.
بخش سوم با عنوان «سه سال ستیز مرجعیت شیعه» به بررسی وقایع مهر 1341 تا آبان 1343 میپردازد.
بخش چهارم با عنوان «چهارده سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران«حوادث و جریانهای فکری سالهای 1343 تا 1356 را شرح داده، نقش نیروهای مذهبی را ارزیابی میکند. در نهایت بخش پنجم با عنوان «یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه» به حوادث منجر به وقوع انقلاب اسلامی بین بهمن 1356 تا بهمن 1357 میپردازد.
نقش رهبری امام خمینی در انقلاب اسلامی:
هیچ یک از دانشمندان علوم سیاسی در علیت و تأثیر نقش رهبری در انقلابها تردید نکردهاند؛ اما نکته بسیار مهم در این است که بسیاری از رهبران توان هدایت مردم برای یک انقلاب را ندارند. حال سخن اصلی ما در اینجاست که چه عواملی از آیتالله خمینی، رهبری بی-بدیل ساخت که رهبری وی مقبولیت عام یافت؟ پاسخ را باید در شخصیت حقیقی و حقوقی امام خمینی یافت. اینک به تحلیل این موضوع میپردازیم:
1-جایگاه امام خمینی: گرچه جایگاه رفیع مرجعیت امام خمینی در مقبولیت عمومی و تأثیرگذاری کلام او، علت اساسی بود، ولی شخصیت ذاتی او نیز علت دیگری بود که توانست با امتزاج شخصیت حقوقی او،از وی رهبری بی بدیل بسازد.
2-سازش ناپذیری امام خمینی: ایشان نه تنها به سیاسیون داخلی،برای نرمش نه میگفتند، بلکه به واسطههای بینالمللی نیز با قاطعیت جواب رد میدادند و در نتیجه تلاش امریکا برای به سازش کشاندن امام بی نتیجه ماند.
3-شجاعت امام خمینی: «بعضی از سلطنت طلبان ادعا میکنند که آیتالله خمینی از آن رو پیروز شد که آماده بود چون یک شهید بمیرد،و شاه بدان سبب بازی را باخت که حاضر نبود مثل یک قهرمان بمیرد.»
مواضع امام خمینی در مقابل فشارهای رژیم عراق، نشان از شجاعت ذاتی ایشان دارد.
4-ساده زیستی امام خمینی: دنیاگریزی و ساده زیستی امام از ویژگی-هایی بود که به شدت بر محبوبیت ایشان افزود.
مبانی فکری امام خمینی(ره)
1-اصل تکلیف: مبارزه در راه خدا یک تکلیف است. اصل تکلیف مبارزه برای خدا از امام مبارزی ساخت که بدون هیچ چشم داشتی به پیروزی،وارد مبارزه شد.
2-اسلام یک مکتب چند بعدی است: ایشان با این اعتقاد تأکید داشتند تا بعد سیاسی فراموش شده اسلام را احیا کنند.
3-اسلام مکتب مبارز است: امام معتقد بود که اسلام میتواند تودههای مردمی را در مقابل حاکمان ظالم بسیج کند.
4-اسلامیت نهضت، عامل پیروزی: با اینکه امام بر بعد دنیایی اسلام یعنی سیاست تأکید داشتند، ولی همین عمل دنیایی را به یک عمل الهی، معنوی و اسلامی تبدیل کردند.
5-مردم باوری: ایشان چنان به قدرت ملت اعتقاد داشتند که آن را به رخ ابرقدرتها میکشیدند.
استراتژی امام خمینی
امام خمینی تعیین استراتژی را از وظایف رهبری، بلکه داشتن شعارها و آرمانهایی که کاملاً تجسم دهنده خواستههای عموم مردم باشد را از معیارهای ضروری و اولیه رهبری میدانست که در مرحله انقلاب عبارت از «سرنگونی سلطنت پهلوی و برچیده شدن نظام شاهنشاهی و استقرار حکومت اسلامی» بود.
تبیین حکومت اسلامی
امام خمینی آزادی، دموکراسی، مشارکت مردمی، مساوات در قانون،قانونمندی، استقلال و اسلامیت را از اجزای ماهوی حکومت اسلامی تعریف میکردند.
1.آزادی: امام خمینی به مقوله ازادی با یک نگاه الهی- انسانی مینگریستند و معتقد بودند که ریشه و اصل همه عقاید اسلامی، اصل توحید است و این اصل به ما میآموزد که انسان تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و ازهیچ انسانی نباید اطاعت کند، مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد.
2.دموکراسی و حاکمیت مردم: امام خمینی در تشریح اینکه چرا دموکراسی اسلامی برتر از دموکراسی غربی است، فرمودند که علت آن تناقض ماهوی اسلام با استبداد است و رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود. هم چنین ایشان چنان بر اصالت رأی مردم تأکید داشتند که علاوه بر انتخاب مسئولین نظام سیاسی پیشنهادی توسط مردم،حق نظر مردم را در برنامههای اجرایی با انتخاب نمایندگان نافذ میدانستند.
3.جمهوریت: امام خمینی در مورد حق مشارکت مردم، رژیم جمهوری اسلامی را مطرح کردند. یکی از استدلالهای ایشان بر حسن ذاتی جمهوریت، کمتر اشتباه کردن مردم بود؛ زیرا جمهوری به آراء مردم متکی است و قهرا مردم وقتی آزاد هستند یک نفر صالح را انتخاب میکنند و اگر مردم اشًتباه کردند، اولین قدم اشتباهی را که برداشت همین ملت عزلش میکند.
4.قانونمندی: امام خمینی یکی از شاخصهای ماهوی نظام اسلامی را قانونمندی آن اعلام کردند و نیز تأکید میکردند که در حکومت اسلامی علاوه بر قانونمندی، همه آحاد مردم، درمقابل قانون یکسان هستند.
5.استقلال: امام معتقد بودند که مردم ایران تنها در سایه عدل حکومت اسلامی میتوانند استقلال به دست آورند، زیرا تنها دین ضامن استقلال کشور ایران است.
6.اسلامیت نظام: امام خمینی به این امر که اسلام تنها ملاک و ضابطه نظام اجتماعی و نوع حکومت خواهد بود معتقد بودند و به همین دلیل نام نظام پیشنهادی خود را جمهوری اسلامی نامیدند.
راهبردهای امام خمینی برای سرنگونی رژیم شاه:
الف) ایجاد بحران مشروعیت برای رژیم: 1- نفی مشروعیت سلطنت محمدرضا شاه.2- نفی مشروعیت سلسله پهلوی.3- ابطال فلسفه مشروعیت شاهنشاهی.4- نفی مشروعیت مجلس.
ب)اثبات فساد ذاتی سیاسی: 1- استبداد شاه.2- وابستگی شاه به بیگانگان.
ج) اثبات ناکارآمدی رژیم: 1- شکست انقلاب سفید.2- فقر عمومی مردم.
د) ایجاد نافرمانی تا سقوط رژیم: 1- اعتصاب.2- راهپیمایی و تظاهرات.
3- حکومت موازی.
ه) عملیات روانی: 1- پیروزی قطعی است.2- توان ادراه کشور را داریم.
3- ایران تجزیه نخواهد شد.4- با اقلیتها بهتر رفتار خواهد شد.5- ما مرتجع نیستیم.6- شاه از کمونیستها بدتر است.
و) خنثی سازی منابع قدرت رژیم: 1- تحقیر و بی اعتبارسازی قدرتهای جهانی.2- خنثی سازی ارتش)از طریق امیدوار ساختن ارتش به بقاء، ممانعت از درگیری با ارتش، تهدید سران ارتش و ترغیب بدنه، نشان دادن نقاط ضعف ارتش، فرمان نافرمانی.
موضع امام خمینی در برابر رفتن شاه:
در آستانه خروج شاه، امام خمینی طی یک سخنرانی فرمودند: «مطلب ما این نیست که شاه برود بیرون مملکت، مطلب ما سقوط شاه است از سلطنت. اینکه میگوییم شاه برود یعنی سلطنت نداشته باشد، نه برود تفریح».
بازگشت پیروزمندانه امام خمینی: بسیاری از روحانیون در بیانیههای خود از امام دعوت میکردند تا به ایران بازگردند. حتی دولتهای شریف امامی و بختیار نیز از امام دعوت به بازگشت نمودند، اما امام در پاسخ به این دعوتها فرمودند: «من هر وقت مقتضی بدانم خودم به ایران خواهم رفت و رفتنم متوقف به دعوت کسی نیست؛ چه دعوت بشود یا نشود». امام خمینی برای بازگشت خود فقط یک شرط را قائل شدند: «احساس اینکه وجودم در ایران نفعش زیادتر است.»تشکیل دولت موقت: امام خمینی در فرصت مناسبی که خلأ قدرت بیش از هر زمانی احساس میشد و قدرت رویارویی دولت بختیار به کلی از بین رفته بود، با تشکیل دولت موقت، شکست نهایی را بر رژیم تحمیل کرد. حمایت همه جانبه مردم از دولت منصوب امام خمینی و ایستادگی کامل در مقابل وزرای دولت بختیار و اعلام همکاری با وزرای دولت موقت، آخرین رمقهای دولت بختیار را تحلیل برد و زمینه را برای سقوط نهایی فراهم نمود.
سقوط نهایی:
پس از بازگشت پیروزمندانه امام خمینی و تشکیل دولت موقت، حمایتگران داخلی و خارجی رژیم شاه به این نتیجه رسیدند که دیگر توان به تأخیر انداختن سقوط رژیم شاه را ندارند؛ تنها نقطه اتکای رژیم، ارتش بود. ارتش در مدت کوتاهی از هم پاشید و آخرین درگیریهای درونی آن به سود انقلاب به پیش میرفت و سرانجام با مسلح شدن مردم، فرماندهان نظامی، آخرین سند تسلیم خود را امضا کردند و قدرت به دست هواداران امام خمینی افتاد.[۱]
پانویس
- ↑ ر.ک: بینام، ص41-43
منابع مقاله
بینام، طوبی اندیشه (سطح یک)، سیر مطالعاتی اندیشههای حضرت امام خمینی(ره)، بنیاد تبیین اندیشههای امام خمینی(ره) در دانشگاهها