حوار مع الشيخ صالح بن عبدالله الدرويش

حوار مع الشيخ صالح بن عبدالله الدرويش حول الصحبة و الصحابة نوشته آیت‌الله جعفر سبحانى دردو مجلد به نقد دو كتاب از يك عالم حنبلى پرداخته است.

حوار مع الشیخ صالح بن عبدالله الدرویش (القاضی بالمحکمة الکبری بالقطیف) حول تأملات في نهج‌البلاغة
حوار مع الشيخ صالح بن عبدالله الدرويش
پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده)
ناشرمؤسسه امام صادق علیه‌السلام
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1382 ش
چاپ2
موضوععلی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج‌البلاغه - نقد و تفسیر
زبانعربی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏8‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ح‎‏9‎‏*
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

نویسنده در مقدمه جلد اول با اشاره به مقدمه كتاب " تأملات فى نهج‌البلاغه " كه در آن علما را به گفتگو دعوت كرده است؛ گشايش اين شيوه را آرزوى ديرين خود دانسته و مناقشاتش درباره كتاب مذكور را ارائه مى نمايد.

ساختار

مطالب جلد اول در چهارده فصل ارائه شده است كه برخى از عناوين آن عبارت است:

  1. اوهام درباره نهج‌البلاغه
  2. نصوص نهج‌البلاغه در وصايت علی‌ عليه‌السلام
  3. ثناء امام علی‌ عليه‌السلام بر خلفاء
  4. مدح و ثناء امام بر اصحاب نبى اكرم(ص)
  5. نهى امام از جزع در مصيبت
  6. نهى امام علی‌ عليه‌السلام از لغو
  7. آيا برأئمه وحى می‌شده يا روايت می‌کرده‌اند؟

جلد دوم در سه فصل ارائه گرديده كه عناوين آن عبارت است از:

  1. شيوه نویسنده در طرح مباحث
  2. خطوط اصلى براى قضاوت در مسأله
  3. مطالعه ادله نویسنده

گزارش محتوا

جلد اول

در جلد اول به شبهات متعددى از كتاب " تأملات " شيخ صالح بن عبدالله الدرويش پاسخ داده شده است كه به اختصار به آنها اشاره می‌شود: اولين شبهه‌اى كه به آن پرداخته شده است انتساب بخش اعظم نهج‌البلاغه به سيد رضى و مرتضى است. نویسنده پس از پاسخ به آن به علت ذكر نشدن مصادر در نهج‌البلاغه اشاره و مصادر متعدد اين كتاب شريف را معرفى كرده است. در نهج‌البلاغه، امام بارها در خطبه‌ها و نامه‌ها به نصوص الهى بر امامت تأكيد كرده است كه اين مطلب نيز مورد انكار واقع شده است.

از ديگر ادعاهاى مطرح شده احتجاج امام بر بيعت مردم با خلفاء و مدح و ثناء نسبت به آنهاست. در استشهادات صورت گرفته رعايت امانت نشده و صدر و يا ذيل آنها حذف شده و يا اينكه عبارات و كلمات تغيير كرده است كه از نویسنده متعهد بعيد است.

امام علی‌ عليه‌السلام در كلماتى صحابه را مدح كرده است. عمومیت دادن اين مدح و ثناء به همه صحابه از برداشتهاى ناصوابى است كه از كلام امام برداشت نمی‌شود و نویسنده سنى با هدف اثبات عدالت صحابه به آن متوسل شده است. صحابه در قرآن كريم به نُه گروه تقسيم شده‌اند كه محكمترين دليل بر عدم عدالت همه صحابه است. اين برداشت قرآنى در كتاب " مع الشيعة الامامية " نيز آمده است.

شيعه اماميه همواره متهم بوده است كه ساير فرق را به كفر منتسب مى‌كند. اينكه علی‌ عليه‌السلام احدى را تكفير نكرده است ادعاى ديگرى است كه با ذكر موارد متعدد تكفير از كتب حنابله پاسخ داده شده است. اطلاعات اندك موجب ايجاد اين شبهه شده است كه تمامى مردم كوفه در زمان اميرالمؤمنين شيعه بوده‌اند و ذم مردم كوفه در حقيقت ذمّ شیعیان است. نویسنده با برشمردن طوايف مختلف كوفه اين ادعا را نيز واهى می‌داند.

اندوه و ناراحتى در فقدان دوستان امرى است كه فطرت انسانى بر آن سرشته شده است. هنگاميكه كسى به مصيبت عزيزى دچار می‌شود به حزن شديد گرفتار شده و بى اختيار اشك از ديدگانش جارى می‌شود. در كتاب مذكور با استناد به دو فقره از عبارات نهج‌البلاغه، گريه و جزع بر ميت نفى شده است. به اين شبهه نيز با استناد به منابع اهل سنت پاسخ داده شده و ازعزادارى ايام عاشورا به عنوان مظهر حبّ رسول و اهل‌بيت عليهم‌السلام ياد شده است.

عصمت و علم غيب از اعتقادات حقّه شيعه در شأن ائمه عليهم‌السلام است كه تطابق نادرستى بر غلوّ شده است. آخرين شبهه‌اى كه در اين جلد از كتاب به آن پرداخته شده است مسأله وحى درباره امامان است.

جلد دوم

در اين جلد از كتاب به بحث " صحابه " اختصاص دارد و به شبهات پيرامون اين مبحث مهم پرداخته شده است.

در فصل اول اين مجلد به شيوه طرح مباحث اشاره شده است. روش نویسنده اگر چه ممكن است درمكان ديگرى پسنديده باشد اما در آثار علمى استفاده از اين متد و شيوه صحيح به نظر نمى رسد. راهبرد او در طرح مباحث عبارت است از:

  1. اسلوب خطابى به جاى اسلوب علمى و برهانى
  2. انطباعات شخصى ناصحيح
  3. قرائت صفحات معدود از زندگى صحابه

فصل دوم به صحابه اختصاص دارد. بحث با اين مطلب آغاز شده است كه حبّ نبى(ص) از حبّ اصحاب و متعلمين و نشر دهندگان دينش جدا نيست. سپس تعاريف مختلف علماء اهل سنت از صحابى را ارائه می‌دهد. در ادامه بحث را شبيه بحث قرآنى جلد اول طرح ومشى برخى از صحابه را در تاريخ مورد بررسى قرار می‌دهد. نویسنده شيوه درست را نقد صحيح از صحابه به دور از سبّ و شتم دانسته و معيار قضاوت در مورد هر يك از صحابه را حسن عاقبت و قضاوت يكجا درباره همه را صحيح نمی‌داند.

در فصل پايانى اين مجلد به آيات قرآن كريم كه در غزوات بدر، احد خندق و...نازل شده است مورد استناد نویسنده سنى قرار گرفته اشاره و آنها را مورد مناقشه قرار می‌دهد.

منابع مقاله

متن و مقدمه كتاب