حصول التفريج بأصول التخريج
حصول التفريج بأصول التخريج أو: كيف يصير المرء محدثا، تألیف احمد بن محمد بن صدیق غماری (1320-1380ق)، علم تخریج حدیث و چگونگی آن را با توجه به دیدگاه اهل سنت و منابع ایشان مورد بررسی قرار داده است.
حصول التفريج بأصول التخريج | |
---|---|
پدیدآوران | غماری حسنی، احمد (نويسنده) |
عنوانهای دیگر | کیف تصیر محدثا |
ناشر | صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه. دفتر پژوهشهای بنیادی دین و رسانه؛ گروه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و بینالملل دین و رسانه |
مکان نشر | عربستان - ریاض |
سال نشر | 1414ق - 1994م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | غ8ح6 113/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نویسنده در مقدمه کتاب به این نکته اشاره کرده که ازآنجاکه تنها آگاهی از «اصول تخریج» منجر به محدث شدن نیست و برای محدث شدن باید به فنون فراوان علم حدیث آگاهی یافت، تصمیم گرفته که کتاب مطابق با موضوعش باشد تا اینکه مباحث کتاب اخص و کوچکتر از اسمش و اسمش بزرگتر از مطالب آن نباشد؛ لذا کتاب را «حصول التفريج بأصول التخريج» نامیده و مباحث کتاب را توسعه داده تا نام «كيف يصير المرء محدثا؟» نیز محقق شود[۱].
نویسنده، مباحث کتاب را با تعریف «تخریج» و «اخراج» و «استخراج» آغاز کرده است؛ تخریج به معنای نسبت دادن احادیثی که در مصنفات بهصورت غیر مسند ذکر شده، به کتاب یا کتب مسند است؛ خواه بهتفصیل: با ذکر تصحیح یا تضعیف و رد و قبول و ذکر ضعف روایات یا بهاختصار: تنها با نسبت دادن به اصول و کتب معتبر. البته تخریج به معنای دیگری نیز بهکار رفته است که عبارت است از تألیف معجم یا مشیخه یا جزء حدیثی که از مسموعات راوی یا معاصرینش باشد؛ بدینصورتکه اسامی اساتیدش را که از آنها روایت شنیده یا بر ایشان قرائت کرده یا اجازه گرفته را بهترتیب حروف الفبا مرتب کند که معجم نامیده میشود؛ یا اینکه بهترتیب بزرگتر یا اقدم یا اسناد بهتر یا شهر مرتب کند که مشیخه نامیده میشود[۲].
در ادامه، مباحث کتاب، در دو بخش ارائه شده است: در بخش اول، تاریخ تأسیس فن تخریج و سبب گرایش به آن ذکر شده است. در این بخش، مصنفات تخریج بهترتیب از قرن چهارم و پنجم تا قرن چهاردهم بررسی شده است[۳].
در بخش دوم، کیفیت و چگونگی تخریج و لوازم آن مطرح شده است. ازآنجاکه نویسنده سنیمذهب است، در این رابطه مراجعه به کتب اطراف حدیث، کتب صحیحین (بخاری و مسلم) و صحاح سته، زوائد بر اصول سته (مانند مجمع الزوائد و منبع الفوائد هیثمی) و... را توصیه کرده است[۴].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مصنف و متن کتاب.