حسینی کاشانی، سید مصطفی بن حسین
سید مصطفی بن حسین حسینی کاشانی (متوفی 1337ق)، فقیه و مجتهد شیعه، از روحانیون مبارز علیه استعمار انگلیس در عراق، پدر سید ابوالقاسم کاشانى (1300-1380ق) و از روحانیون مشروطهخواه.
نام | حسینی کاشانی، سید مصطفی بن حسین |
---|---|
نامهای دیگر | کاشاني، مصطفي بن حسين |
نام پدر | سید حسین |
متولد | حدود سالهای 1260 یا 1266ق |
محل تولد | کاشان |
رحلت | 1337ق |
اساتید | جهانگیرخان قشقایی |
برخی آثار | رسالة في التجري |
کد مؤلف | AUTHORCODE04809AUTHORCODE |
ولادت
سید مصطفی در حدود سالهای 1260 یا 1266ق در کاشان متولد شد. پدرش سید حسین (متوفی 1296ق) از عالمان مشهور و به نام زمان خود بود.
تحصیلات
ایشان نزد پدر بزرگوارش به تحصیل مقدمات علوم اسلامى پرداخت و صرف، نحو، معانى، بیان و بخشى از کتابهای فقهى و اصولى را از پدر گرانقدرش فراگرفت.
هجرت به اصفهان
سید مصطفى، درحالیکه تقریباً بیست سال از عمرش میگذشت، براى ادامه تحصیل و کسب علم از استادان و عالمان بزرگ حوزه اصفهان، رو بدان شهر نهاد. وى حضور در درس دانشوران بزرگ آن دیار را غنیمت شمرد و با جد و جهد و پشتکار شگفتانگیزی، فقه، اصول، عرفان، حکمت و ریاضیات را از آنان آموخت.
عرفان را نزد یگانه روزگار، عارف وارسته، ملامحمد کاشى و فلسفه و حکمت را نزد حکیم بزرگ، جهانگیرخان قشقایی و فقه و اصول را از آیتالله شیخ محمدتقى اصفهانى و آیتالله محمدباقر اصفهانى فراگرفت. این دانشور بزرگوار، در دانشهای گوناگون، به جایگاه بلندى رسید و به مقام اجتهاد نائل شد و از شیخ محمدتقى و شیخ محمدباقر اصفهانى گواهى اجتهاد دریافت کرد.
مهاجرت به تهران
آیتالله سید مصطفى کاشانى پس از اصفهان تصمیم گرفت که نزد پدرش به تهران بازگردد، پس از بازگشت به تهران، سالیانى را در کنار پدر بزرگوارش به سر برد و بعد از رحلت پدر، وظایف خطیر شرعى و مسئولیتهای دینى پدرش را با تمام توان، برعهده گرفت و در سنگر حفظ و حراست از اسلام، به چنان موقعیت دینى، اجتماعى و سیاسى دست یافت که همه دانشوران و بزرگان تهران، بلکه پادشاه قاجار (ناصرالدینشاه) حرمت او را پاس میداشتند و به او به دیده احترام و عظمت مینگریستند.
مهاجرت به نجف
این عالم بزرگ، چندین سال در پایتخت ایران، به تدریس و ارشاد و برپایى نماز جماعت و قضاوت پرداخت. در سال 1313ق - همان سالى که ناصرالدینشاه قاجار به دست میرزا رضاى کرمانى کشته شد- به عزم رفتن به حج، راهى عراق شد و بعد از زیارت قبور مطهر امامان بزرگوار شیعه، به مکه رفت. وی بعد از انجام مراسم و مناسک عمره و حج، بار دیگر به نجف بازگشت و تصمیم گرفت که در این حوزه بزرگ، اقامت گزیند و بدینترتیب، در حوزه نجف، تدریس علوم دینى را آغاز کرد. حوزه درس او بسیار پررونق و شاگردان زیادى داشت که از خرمن دانش او بهرهمند میشدند و بهتدریج وى در شمار یکى از بزرگترین مراجع تقلید نجف، قرار گرفت.
خانه این دانشور فرزانه، همواره آکنده از عالمان و روحانیان فاضل نجف بود که در مسائل علمى با هم بحث و گفتگو میکردند.
شاگردان
آیتالله سید مصطفی کاشانى، صاحب کرسى تدریس بود و شاگردان زیادى داشت، اما نام آنان در کتابها کمتر آمده است. یکى از نزدیکترین شاگردان او، آقاى سید حسن مازندرانى نجفى بود که از صاحبان سرّ سید بود. همچنین فرزندش سید ابوالقاسم کاشانى از شاگردان نامدار اوست.
آیتالله سید هبةالدین شهرستانى و سید هادى بجستانى از چهرههای فرهیخته حوزه نجف نیز از شاگردان او بودند و از وى اجازه نقل حدیث داشتند. حاج ملا محمدعلی آرانى معروف به «حاجیآقا» و آیتالله آقا ملا محمدجعفر آرانى از شاگردان او بوده که در رمضان 1323 در نجف از وى اجازه اجتهاد و نقل روایت گرفته است.
فرزندان
از تعداد فرزندان این دانشمند بزرگ و عالم دینى، اطلاع چندانى در دست نیست.
فرزند معروف و مجاهد او، آیتالله سید ابوالقاسم کاشانى (1300-1380ق) است که بیشک یکى از چهرههای تاریخى و گرانقدر این مرز و بوم است.
جهاد با اشغالگران
یکى از فرازهاى درخشان، افتخارآمیز و حماسى زندگى این دانشمند شیعه، شرکت در جهاد در عراق بر ضد نیروهاى اشغالگر انگلیسى در عراق بود. این جهاد، یکى از صفحات درخشان زندگى عالمان و مراجع شیعه برضد دولت اشغالگر و جنایتپیشه انگلیس است.
از منظر تاریخنگاران، استقلال کشور عراق، مرهون مبارزات خستگیناپذیر مراجع شیعه و بهویژه آیتالله سید مصطفى کاشانى و فرزند برومندش، آیتالله سید ابوالقاسم کاشانى در جنگ جهانی (سال 1914م/مقارن 1333ق) است.
ذوق شعرى و ادبى
آیتالله کاشانى داراى ذوقى ادبى بود و در شعر و ادبیات عربى و فارسى و لغتشناسی، تواناییهای فراوانى داشت. وى اشعارى بسیار عالى، به زبانهای عربى و فارسى میسرود. اشعار او بیشتر در راستاى عرفان و معنویت و مناقب و مراثى حضرت فاطمه زهرا(ع) و امامان بزرگوار شیعى بوده است.
وفات
آیتالله سید مصطفى کاشانى، بعد از اینکه عمر با برکت خویش را در راه خدمت به دین خدا و نشر معارف و آموزههای دینى و پرورش شاگردان و حضور در میدان جنگ و جهاد، سپرى کرد، به شهر کاظمین رفت و حدود چهار سال را در آنجا به برپایى نماز جماعت و امور مربوط به مرجعیت پرداخت، تا اینکه به دنبال یک بیمارى طولانى، در شب 19 ماه رمضان 1337 ق در جوار مرقد مطهر حضرت موسى بن جعفر و امام محمدتقی(علیهماالسلام) جان به جانآفرین تسلیم و مرغ جانش بهسوی شاخسار بهشت پرواز کرد و میان ایوان قبله و صحن قریش به خاک سپرده شد.
آثار
- منجزات المریض؛
- الاجارة؛
- رسالة فی قاعدة لا ضرر و لا حرج؛
- رسالة فی انفعال الماء القلیل بالملاقات مع النجاسة؛
- تعلیقة علی الشرایع؛
- تعلیقات على ارشاد العلامة؛
- رسالة فی الاستصحاب؛
- تفسیر مختصر؛
همچنین از وى، دیوان اشعارى به زبان عربى و فارسى به یادگار مانده است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: ربانی، ابوالحسن، ج6، ص75-83
منابع مقاله
ربانی، ابوالحسن، گلشن ابرار، تألیف جمعی از پژوهشگران، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1386ش.