جواهر التصوف (ترجمه)
جواهر التصوف اثر یحیى بن معاذ رازى (258ق)، ترجمه دکتر احمد وفائیبصیر؛ کتاب «جواهر التصوف» از آثار یحیی بن معاذ رازی است که به زبان عربی پیرامون برخی از مباحث عرفانی و اخلاقی مانند توبه، صبر، توکل، رضا، زهد و... به رشتۀ تحریر درآمده است.
جواهر التصوف | |
---|---|
پدیدآوران | رازی، یحیی بن معاذ (نویسنده) وفائیبصیر، احمد (مترجم) |
ناشر | جامی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 1ـ360ـ176ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب مشتمل بر 25 باب است؛ ابواب کتاب با مبحث نیت و اراده شروع شده و با بحث علم و حکمت، اخلاص و محبت ادامه پیدا کرده و با بابی در مناجات و دعا پایان یافته است.
گزارش محتوا
ابوزکریا یحیی بن معاذ بن جعفر الرازی الواعظ که عطار او را با القاب «چشمۀ روضۀ رضا، نقطۀ کعبۀ رجا، ناطق حقایق و واعظ خلایق» توصیف میکند، از طبقۀ اولی عرفاست. کنیهاش یحیی، ابوزکریا و لقب وی واعظ است. او در ری متولد شد. از سال تولد او اطلاعی در دست نیست. از حوادث و مراحل زندگی او اطلاعات جامعی در دست نیست و آگاهیها در مورد این واعظ و عارف محدود به توصیفها و اشارههایی است که تذکرهنویسان و دیگر نویسندگان آثار عرفانی و اسلامی در مورد یحیی مطرح کردهاند.
یحیی پس از فراگرفتن مقدمات علوم، به ریاضت و سیروسلوک پرداخت و عارف و سخنوری مشهور شد؛ چنانکه ذهبی از او با عنوان «حکیم اهل زمانه و از بزرگان مشایخ» یاد میکند و در جای دیگر او را «یگانۀ روزگار میداند». پس از چندی که به ریاضت و سیروسلوک باطنی میپردازد و در سخنوری و عرفان و زهد دستی پیدا میکند، راهی سفر میشود و به سیر در آفاق میپردازد.
یحیی کلامی مؤثر و دلنشین داشت و سخن خود را به امثال، اشعار عربی و فارسی و جملات آمیخته به حکمت و دانش میآراست. هجویری دربارۀ او گفته است: «من کلام وی را سخت دوست دارم که اندر طبع رقیق است و اندر سمع لذیذ و اندر اصل دقیق و اندر عبارت مفید».
کتاب «جواهر التصوف» از آثار یحیی بن معاذ رازی است که به زبان عربی پیرامون برخی از مباحث عرفانی و اخلاقی مانند توبه، صبر، توکل، رضا، زهد و... به رشتۀ تحریر درآمده است.
کتاب مشتمل بر 25 باب است؛ ابواب کتاب با مبحث نیت و اراده شروع شده و با بحث علم و حکمت، اخلاص و محبت ادامه پیدا کرده و با بابی در مناجات و دعا پایان یافته است.
در باب نخست ذیل «نیت و اراده» آمده است: «شیخ ما یحیی بن معاذ الرازی ـ رحمة الله ـ گفت: کالبدها در زندان نیات هستند و مردم سه دستهاند: مردی که به واسطۀ اشتغال به دنیا از خدا [غافل گردیده] که [نزد شرع و عقل] ملامت شده و نکوهیده است و مردی که به آخرت مشغول گردیده که [نزد شرع و عقل] ستوده است و مردی که به واسطۀ اشتغال به [ذکر و حب] خدای تعالی از غیر او مشغول گردیده است که چنین مردی نزد خدا مقرب بلندمرتبه است» (ص 27). [۱]
پانويس