جبهه و جهاد اکبر
جبهه و جهاد اكبر اثر استاد مظاهرى از دانشمندان معاصر و به زبان فارسى است كه حاصل 22 درس از جلسات سخنرانى وى مىباشد كه در محل سپاه پاسداران انقلاب اسلامى قم و به در خواست و همت مركز بررسى و تحقيقات عقيدتى سياسى سپاه پاسداران در ايام ماه مبارک رمضان 1404ق تشكيل شده و توسط اين مركز از نوار پياده و پس از بازبينى معظم له به چاپ رسيده است.
جبهه و جهاد اکبر | |
---|---|
پدیدآوران | مرکز تحقیقات و بررسی عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (تهيه کننده) مظاهری، حسین (نویسنده) |
ناشر | سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نمایندگی ولی فقیه، اداره آموزشهای عقيدتی سياسی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1362 ش |
چاپ | 1 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب حاضر بر 22 درس تهيه شده كه مطابق با جلسات سخنرانى استاد مظاهرى در جمع سپاهيان مىباشد.
وى مفاهيم عاليه اخلاقى را به زبانى ساده و تمثيلاتى محسوس، مطرح فرموده و با تمسك به آيات و روايات شريفه، كه در نوع خود كوششى قابل تمجيد براى تقويت روحيه تعبدمسلمين است، به بررسى آئين پاسدارى و شرائط جبهه و جهاد و بيان لوازم و اهميت جهاد اكبر پرداختهاند.
گزارش محتوا
مطالب كتاب پيرامون جبهه و جهاد، شرائط مجاهد و جهاد، اطاعت از فرماندهى، اخوت و اتحاد در جبهه، توكل و خلوص، تقوى، حفظ بيت المال، دعا، ارتباط با خدا و مسائل اخلاقىاى از اين دست، پرداخته است.
وى جبهه را يك مكتب دانسته و با تريد بيان مىكند براى ساختن انسان مكتبى بهتر از جبهه سراغ وجود ندارد.
در قسمت اول كتاب، ثواب مجاهد را ذكر كرده و از پيامبر احاديثى را نقل مىنمايد كه فرمود: بالاى هر خوبى و نيكوئى، خوبى ديگرى هست، اما به جز جبهه، تا اين كه انسان در راه خدا كشته شود، ديگر فوق اين پاداشى نتوان تصور كرد.[۱]
همچنين آيه 9 تا 11 سوره صف را ذكر مىكند كه مىفرمايد:اى اهل ايمان آيا شما را به تجارتى سودمند كه از عذاب دردناك آخرت نجات بخشد دلالت كنم؟ آن تجارت اينست كه به خدا و رسول او ايمان آورید و به مال و جان در راه خدا جهاد كنيد اين كار از هر تجارتى اگر آگاه باشيد براى شما بهتر است. اين تجارت بين عبدو مولا است، خريدار حق تعالى است و فروشنده عبداست، خداوند آمرزش، بهشت، جنات عدن را مىدهد و در برابر جان و مال شما را مىخرد.
مؤلف از قول شيخ حر عاملى در جلد 11 وسائل باب اول، نقل مىكند كه ايشان روايات فراوانى درباره مجاهد آورده است از اين روايات معلوم مىشود كه ثوابهاى بسيار زيادى كه براى مجاهد در راه خدا و يك رزمنده مسلمان قائل شدهاند، صرفا به خاطر اين نيست كه انسان در جبهه كشته شود، بلكه مجاهد به كسى اطلاق مىشود كه دين خدا را به وسيله جان و مال و اولادش يارى كند و همواره به فكر كمك به اسلام باشد، كشته شدن خيلى مهم نيست، يارى دين خدا مهم است؛ در همين راستا رواتى از وسائل الشيعه مىآورد كه پيامبر(ص) فرمودند: كسى كه در راه خدا به جها برود، پروردگار عالم در برابر هر قدمى كه بر مىدارد هفتصد هزار حسنه به او مىدهد، و هفتصد هزار گناه نيز از او مىآمرزد و هفتصدر هزار درجه به او عنايت مىكند، حالا جبه كشته و شهيد بشود يا نه، اين شخص درضمانت خداوند است، يعنى دست عنايت الهى بر سر او است، و اگر كشته نشد و به وطن خود بازگشت تمام گناهان او آمرزيده شده است و يك دعاى مستجاب هم دارد، ايشان ذكر مىكنند كه روايت مىفرمايد مسئله جبهه رفتن فقط كشته شدن نيست،
در درس دوم كه در بيان شرائط مجاهد و جهاد است شرط صبر، دوم هدايت تشريعى و سوم هدايت ايصا به مطلوب مىداند.
در درس سوم، اطاعت از فرماندهى را لازم دانسته و موجب حفظ نظام اسلام بر مىشمرد و تمرد از فرمانده و خود محورى در ارتش و... را از گروهكها و افكار فاسد، مىداند كه از آغاز زمزمه شوم انحلال ارتش را سر مىدادند و از ابتدا با مخالفت و فرماندهى را شعار خود قرار داده بودند.
در جلسه پنجم كه درباره رافت و مهربانى بين همرزمان سخن رانده، بيان مىدارد كه خوشبختانه در لشگريان اسلام، اعم از ارتش، بسيج و سپاه مصداقى عدم رافت ديده نمیشود و آنچه تا به حال از اول پيروزى انقلاب اسلامى باعث پيشروى و پيروزیهای متعدد و سيلى زدن به صدام شده، اتحاد و انفاق و وحدت و يگانگى بين نيروهاى اسلام بوده است.
ايشان در جلسه ششم كه مربوط به اخوت و برادرى است از پرهيز غيبت و دروغ سخن گفته و داستانى را از امام نقل مىكنند كه طلبهاى پشت سر يك مرجع غيبتى كرده بود، سه روز امام تب كردند و درسهاى خود را تعطيل نمودند و از منزل بيرون نيامدند و وقتى براى تدريس به كلاس حاضر شدند نفس مبارکشان به شماره افتاد بود...
جلسه هفتم به توكل پرداخته و غرور را عامل شكست معرفى مىكند و بيان مىدارد كه اگر خداى نخواسته كسى از رزمندگان اسير گردد عاملى كه باعث حفظ اسرار و اطلاعات مىشود، توكل و اعتماد به حق تعالى است. در ادامه به علاج عجب و غرور پرداخته است.
در جلسه هشتم سخن از اخلاص است و به علامتهاى انسان مخلص مىپردازد و در چند امر آن را توضيح مىدهد، يكى اين كه تشويق و تنبيه در او اثر ندارد، به كار خود فخر نمىكند، شكست و پيروزى برایش يكسان است، عزل و نصب و ترفيع و تنزيل درجه براى او يكسان مىباشد، از پست و مقام و موقعيت و لباس، سوء استفاده نمى نمايد.
در جلسه نهم به شرائط قبولى مجاهد مىپردازد و آن را در تدارکگذشته، اشتغال مجاهدين به عبادت، شكر نعمتهاى الهى، كثرت ركوع و سجود، امر به معروف و نهى از منكر، و حفظ حدود الهى مىشمرد.
جلسه دهم در تقوى است كه مراتب آن را بيان مىكند و نماز شب را كليد سعادت دنيا و آخرت مىداند و احاديثى در اهميت و عظمت نماز شب بيان مىكند.
جلسه يازدهم در اهميت داده به واجبات است كه از نماز جماعت و اول وقت سخن به ميان مىآورد و گناه را به دو بخش حق الناس و حق الله تقسيم نموده و در ضايع كردن حق الناس و آثار سوء آن احاديثى را متذكر مىشود.
جلسه دوازدهم در حفظ بيت المال است در اين جلسه بيشتر به ذكر چند داستان در اين زمينه پرداخته و از آنها استفاده اخلاقى نمود و سپاهيان را به حفظ بين المال توجه مىدهد.
جلسه سيزدهم در مورد احتياط دركارهاست كه سفارشاتى را از امام حسن(ع) بيان مىكند و در آخر امر مىگويد كه اگر در كارها احتياط نكنيد در روز قيامت گرفتار سؤال و حساب و عذاب و عقاب و عتاب خواهيد شد.
جلسه چهاردهم از عدم اسراف و تبذير سخن به ميان آمده و علت پيروز مسلمانها را در صدر اسلام زندگى ميان و معتدل معرفى مىكند. همچنين علامات فرو رفتن در دنيا را اتراف يا كاخ نشينى، اسراف و تبذير، پايبندى به مباحات مىداند و در آخر امر، دستور العملى را از مرحوم ملا حسینقلى همدانى ذكر مىكند كه ايشان مىفرمودند: مواظب باشد، مواظب باشيد، كه زياد صحبت نكنيد و زياد نخوريد و مواظب باشيد زياد با مردم نشست و برخاست نكنيد، برشما باد، ذكر و ياد خدا در تمامى احوال.[۲]
در جلسه پانزدهم امورى كه باعث غفلت از خداوند مىشود اعم از گناه و معصيت دانسته و نهايت كار را به اشخاصى چون حجاج بن يوسف سقفى مىداند كه هنگام غذا خوردن دستور مىداد يك شيعه اميرالمؤمنين در برابر او سر ببرند، تا غذا خوردن او همزمان با دست و پا زدن و جان كندن يكى از شيعان باشد و او لذت ببرد.
در جلسه شانزده از دعا و فوائد آن سخن گفته و از حالات معنوىاى كه براى انسان پيش مىآورد، تعريف مىنمايد؛ در جلسه هفدهم هم از علل عدم استجابت دعا بحث مىكند.
جلسه هجدهم درباره ارتباط به خداست كه به تلاوت قرآن و توسل به اهلبيت سفارش مىنمايد.
در جلسه نوزدهم و بيستم، حساب و كتاب سپاهى را مجزاى از عوام دانسته و توقعات مردم را از اين گروه بيشتر اعلام مىكند.
در جلسه بيست و يكم سخنى با فرماندهان دارد كه مسائلى پيرامون خودسازى، اخوت، رأفت، صبر، اعتماد به خدا سفارش مىكند.
در جلسه بيست دوم به تقوى و اهميت دادن به واجبات سفارش نموده كرده و احتياط در كارها را وظايف فرماندهان معرفى مىنمايد.
وضعيت كتاب
فهرست مطالب كتاب در پايان آن قيد شده و پاورقىهاى كتاب مربوط به آدرس منابع كتاب مىباشد.
پانويس
منابع مقاله
متن و مقدمه كتاب