تمیم داری، ابورقیه

تَمیمِ داری، ابورقیه تمیم بن اوس بن خارجۀ داری لخمی، صحابی پیامبر(ص) و پیشگام فرهنگ قُصّاص در تاریخ اسلام.

تمیم داری، ابورقیه
NUR00000.jpg
نام کاملابورقیه تمیم بن اوس بن خارجه داری لخمی
نسبداری لخمی
نام پدراوس
محل زندگیمدینه
همسرام فروه
فرزندانرقیه
دینمسیحی، اسلام
مذهبسنی
پیشهبازرگان
اطلاعات علمی
معاصرینپیامبر(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان
برخی آثارمسند تمیم داری

زندگی‌نامه

وی از داریّون قبیلۀ لَخم بود و نسبت داری بر همین اساس است، اگرچه برخی به سبب پیشینۀ نصرانیت او، نسبت داری را مربوط به حضور او در دیر دانسته‌اند. تمیم و برادرش ابوهند در شمار معدود داریون پراشتهار هستند. ظاهراً تمیم فرزند ذکور نداشته است و به همین مناسبت کنیۀ او را ابورقیه آورده‌اند. وی مدتی ام فَروه، خواهر ابوبکر را در نکاح خود داشت.

دین

تمیم پیش از اسلام آوردن بر دین نصارا و مردی بازرگان بود و در یثرب(مدینه) سکنا داشت. وی به اقتضای پیشۀ خود بسیار سفر می‌کرد و سفرهای دریایی بسیاری به شام داشت. شاید به همین سبب کرنکوف احتمال داده است او فردی متمول بوده باشد. تمیم در 9ق/ 630م اسلام آورد و در مدینه نزد پیامبر(ص) و دو خلیفۀ پسین بماند. پس از کشته شدن عثمان به شام رفت و در 40ق/660م از دنیا برفت.

مالکیت بر فلسطین

تمیم داری پس از اسلام آوردن، دو قریۀ حبرون و عینون در منطقۀ فلسطین را از حضرت محمد(ص) درخواست کرد. اگرچه مسلمانان هنوز بر آن سرزمین دست نیافته بودند، اما پیامبر(ص) آن دو را به اقطاع به وی داد و این امر در روایات به عنوان یکی از آینده‌نگریهای پیامبر گرامی یاد شده است. جالب توجه آن است که در این میان تمیم برای این اقطاع از پیامبر(ص) طلب مکتوبی می‌کند و رسول اکرم(ص) نیز با اطمینان از آینده، چنین نوشته‌ای را که دال بر مالکیت تمیم و خاندان او بر آن سرزمین است، به وی می‌دهد. موضوع این نامه توجه بسیاری کسان را به خود جلب کرده، و حتى برخی از شرق‌شناسان در صحت آن تردید نموده، و با ارائۀ دلایلی آن را از برساخته‌های سده‌های پسین دانسته‌اند. اما به هر روی در سده‌های میانی کسانی همچون صفدی و مجیرالدین حنبلی از نسخۀ موجود این نوشته خبر داده‌اند. قلقشندی با نگاهی ادبی به این نامه، آن را از نخستین نمونه‌های دیوان انشا یاد کرده است.

پس از فتح سرزمینهای شام، خلفای وقت با پذیرش صحت اهدای این قطیعه از سوی پیامبر(ص)، تمیم و خاندان وی را مالک آن سرزمین شناختند. تمیم پس از کشته شدن عثمان، مدینه را به قصد شام ترک کرد. در برخی منابع به امارت وی بر بیت‌المقدس اشاره شده است. ذهبی در سدۀ 8 ق اختیار آن سرزمین را در دست خاندان تمیم یاد کرده است. موضوع این اقطاع اسباب تألیف آثاری در این زمینه را به وجود آورد که از میان آنها می‌توان به آثاری چون الفضل العمیم فی اقطاع تمیم از جلال‌الدین سیوطی و القول القویم فی اقطاع تمیم از نجم‌الدین محمد بن احمد غیطی(د 981ق) اشاره کرد.

جایگاه تاریخی

آنچه در منابع دربارۀ تمیم داری آمده است، شخصیت وی را با دو منظر تاریخی و فرهنگی قابل بررسی می‌نماید:

الف ـ منظر تاریخی: اگر آن دسته از روایات را که با رویکردی اسطوره‌ای ـ تاریخی به چگونگی اسلام آوردن تمیم اشاره کرده، و حضور فرشته‌ای را برای نمایاندن برخی واقعیات بر تمیم یاد کرده‌اند، به کناری نهیم، باید گفت تمیم داری پس از غزوۀ تبوک همراه با گروهی از لخمیان در سال وفود(9ق/630م) نزد پیامبر اکرم(ص) آمد و با پیشکش نمودن اسبی درخور به آن حضرت اسلام آورد.

جایگاه فرهنگی

ب ـ جایگاه فرهنگی:

1. تمیم صحابی: تمیم چون اسلام آورد، صحبت پیامبر(ص) را غنیمت شمرد و نزد آن حضرت بماند. اگرچه به سبب وفات رسول اسلام(ص) این صحابت چندان نپایید، اما میزان روایات تمیم از پیامبر(ص) کم نیست. «مسند تمیم» در برخی از مجموعه‌های روایی گرد آورده شده و در نگاهی کلی می‌توان گفت بیشتر روایات وی از رسول گرامی، در موضوعات اخلاقی، و مواظبت بر نماز و قرآن است. افزون بر برخی از کتابهای صحاح، تقریباً در غالب مجموعه‌های حدیثی روایات او قابل دسترسی است. در میان راویان تمیم که خود در طبقۀ چهارم گنجانده شده‌اند، نام بسیاری از بزرگان صحابه و تابعین مشاهده می‌شود. ابن عباس، ابوهریره، عطاء بن یزید، ابن سیرین، عبدالله بن عمر و ابوعبدالرحمان موسی بن نصیر در شمار راویان او هستند.

تمیم در نقلی، از سفر دریایی پررمز و رازی به برخی جزایر ناآشنا سخن به میان آورده که دجال و جَسّاسه در آن جزایر دیده شده بوده‌اند؛ بر پایۀ نقل روات، پیامبر اکرم(ص) نیز خبر را به روایت تمیم برای جماعت نقل می‌کند. این روایت حضرت از تمیم در مباحث علم‌الحدیث از نمونه‌های نادر در روایت کبار از صغار است که در بیشترینۀ آثار روایی نیز دیده می‌شود.

این خبر که موضوعات جالب توجهی را دربر داشته، توجه بسیاری کسان را به خود جلب کرده، و اسباب تألیف آثاری در این زمینه گشته است که از آن جمله می‌توان به کتاب اِفحام المُماری باخبار تمیم الداری از شهاب‌الدین احمد بن محمد مقدسی(د 765ق) و الضوء الساری فی معرفه خبر تمیم الداری از مقریزی(د 845 ق) اشاره کرد. همچنین حکایه تمیم الداری الانصاری به فارسی که آقابزرگ آن را معرفی و از وجود نسخه‌ای پر از اغلاط نزد خود یاد کرده، از همین دست است. در همین موضوع با رویکرد حدیثی و نگاه روایت «اکابر از اصاغر» ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم وراق بغدادی معروف به منجنیقی(د 304ق) در کتابی با عنوان روایه الاکابر عن الاصاغر، به این گونه از روایات پرداخته که روایت نبی اکرم(ص) از تمیم را هم نمونه‌ای از آن دانسته است.

به نظر می‌رسد تمیم داری به سبب سفرهای فراوان تجاری که داشته، آزموده و دارای برخی تواناییهای شخصی بوده است. توجه او به دسته‌ای از موضوعات و امکان بهره‌برداری از تجربیات پیشین سبب شده است تا نام او در موضوع «اوایل» آورده شود. بر پایۀ نقل برخی منابع روایی اهل سنت، زمانی که پیامبر گرامی اسلام در اواخر عمر خود از خستگی ایستاده سخن گفتن برای مردم ابزار ناخرسندی نمود، تمیم چاره‌ساز مشکل گشت. او که پیش‌ترها در شام نمونۀ منبر را دیده بوده، پیشنهاد ساخت آن را داد و پس از ساخته شدن منبر، پیامبر(ص) برای نخستین‌بار بر منبر رفته، نشسته، سخن گفت. همچنین در منابع آمده است که تمیم در بازگشت از یکی از سفرهای تجاری خود، چراغی که با موادی سوختنی چون نفت روشن می‌شد، با خود آورد. بر همین اساس در منابع، او نخستین کسی معرفی شده که در مسجد چراغ افروخت و منبر ساخت.

2. تمیم زاهد: منابع متقدم تمیم داری را از عابدان و زاهدان صحابه یاد کرده‌اند. به نظر می‌رسد تمیم به خواندن نماز و تلاوت قرآن کریم شوق وافر داشته است. انبوهی از روایات مروی از او پیرامون این دو مبحث است. روایتی پرتداول از او در این باره که نماز نخستین عمل از اعمال انسان است که محاسبه می‌شود، نشانگر میزان اهمیت این فریضه نزد او است. شیوۀ عملکرد او در این امر نیز گاه چنان به افراط می‌گراییده که کسی همچون عمر را به نهی وا می‌داشته است. او حتى برای نماز خواندن، حله و ردایی خاص تهیه نموده بوده است.

توجه تمیم به پایداری در تلاوت قرآن به ویژه با تهجد بسیار از شاخصه‌های یادکردنی وی بوده است؛ تا آنجا که گویند چون شبی به غفلت از تهجد بازمانده، خود را نکوهیده، و سالی را به بیداری گذرانده بوده است؛ یا عنان از کف دادن او به هنگام رسیدن به آیۀ 20 سورۀ جاثیه بیانگر زهد و رقت قلب شدید اوست. ختم قرآن در رکعتی از نماز و یا در یک شب و سخنانی از این دست را حتى اگر اغراق‌آمیز هم بدانیم، بازتاب واقعیتی از شخصیت تمیم است. دور نیست آن دسته از روایاتی که در شمار 4 کس از نخستین گردآورندگان قرآن کریم، به نام تمیم به عنوان پنجمین اشاره کرده‌اند، متأثر از همین روایات بوده باشند. در نهایت آنکه جایگاه زهد او در اندیشه‌ها چنان بوده است که حتى در سدۀ 9ق شهاب‌الدین احمد بن محمد موصلی عالم حنبلی(د 870 ق) اثری تحت عنوان تحفهالساری الى زیاره تمیم الداری تألیف کرده است.

3. تمیم قاصّ: تمیم‌داری را نخستین فرد از قُصّاص یاد کرده‌اند. روایات فراوانی وجود دارد مبنی بر اینکه در دورۀ پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر و اوایل عصر عمر قصاص وجود نداشته‌اند. در دورۀ عمر، تمیم بارها از او اجازه خواست تا برای مردم قصه و وعظ گوید، و خلیفه هر بار ناخرسندی خود از این امر را ابراز می‌داشت؛ این ناخشنودی عمر در منابع بازتاب گسترده‌ای دارد. شاید این دلیل تمیم که منظور از قصه و وعظ، گونه‌ای از تبیین نهی از منکر و امر به معروف است، سبب شده است تا در نهایت، عمر این اجازه را به تمیم بدهد، و او در مسجد رسول(ص) ایستاده به این امر بپردازد. اینکه برخی از مستشرقان همچون سویتمن پنداشته‌اند ته‌مانده‌های اندیشۀ مسیحی تمیم در آراء و عقاید اسلامی تأثیر گذارده، احتمال دارد ناظر به همین بُعد شخصیتی او بوده باشد.

خیانت و شهادت دروغ او

در پایان باید به دسته‌ای از روایات اشاره کرد، مبنی بر اینکه تمیم و برادرش در طی اتفاقاتی که در یکی از سفرهایشان رخ داده است، در امانتی خیانت روا داشته‌اند. داوری میان ایشان و خانوادۀ امانت گذارنده به پیامبر(ص) واگذار می‌شود؛ تمیم که در آن زمان هنوز اسلام نیاورده بود، شهادت به دروغ می‌دهد و این شهادت سبب تضییع حق صاحبان مال می‌شود. اما پس از مسلمان شدن، وی به خیانت و شهادت دروغ خود اقرار می‌کند. مفسران این رخداد را سبب نزول آیۀ 106 سورۀ مائده دانسته، ذیل این آیه به این موضوع می‌پردازند. پرداختهای مفسران به این رخداد همچنین در تفسیر و تبیین آیات 282-284 سورۀ بقره(2) با استشهاد به آیۀ 106 مائده نیز مشاهده می‌شود. گفتنی است برخی از آراء، نظریات و آنچه در زندگی تمیم روی داده، همچون قضیۀ امانت و خیانت، و موضوع قطیعۀ وی در شام، توسط فقیهان مذاهب گوناگون در سده‌های بعد مورد توجه قرار گرفته، و از آنها در برخی آراء فقهی بهره‌برداری شده است[۱]

پانویس

  1. فرامرز حاج‌منوچهری، ج 16، ص169-172


منابع مقاله

حاج‌منوچهری، فرامرز، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، سال چاپ 1378


وابسته‌ها