تعلیم و تربیت در اسلام (مطهری)

تعلیم و تربیت در اسلام، مجموعه سخنرانی‌های اخلاقی و تربیتی معلم شهید مرتضی مطهری (1298-1358ش.) در جمع دبیران تعلیمات دینى و انجمن اسلامى پزشکان در تهران سال‌هاى 1351 و 1352ش است[۱].

تعلیم و تربیت در اسلام(مطهری، مرتضی)
تعلیم و تربیت در اسلام (مطهری)
پدیدآورانمطهری، مرتضی (نويسنده)
ناشرصدرا
مکان نشرایران - تهران
چاپچهلم
موضوعتعلیم و تربیت - تربیت اسلامی - اخلاق اسلامی - فلسفه اخلاق
زبانفارسی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

مسائل تربیتی و اخلاقی مهمی مانند تربیت عقلانى انسان‏، بررسى نظریه نسبیت اخلاق‏، پیوند عبادت با برنامه‌‏هاى تربیتى‏ و عوامل چندگانه تربیت (تقویت اراده، عبادت‏، محبت، تقویت حس حقیقت‌‏جویى، مراقبه و محاسبه‏، تفکر، محبت اولیا، ازدواج، جهاد و کار) از موضوعات مطرح شده در این اثر است[۲].

برخی از مباحث مطرح‌شده در این اثر، مانند تعریف و تحلیل فعل اخلاقی[۳] و بررسى نظریه نسبیت اخلاق‏ و نقد نظریه‌های مرتبط[۴]، جزو مسائل فلسفه اخلاق است.

برخی از مطالب ارزنده این اثر عبارت است از:

بحث‌هاى ایرادشده در جمع دبیران تعلیمات دینى

آنهایى که معتقدند اخلاق نسبى است، می‌‏گویند: مثلًا یک روزى عفاف در یک جامعه‌‏هایى خوب بود... ولى بعد زندگى ماشینى آمد و زن به متن اجتماع و داخل کارخانه‏‌ها کشیده شد. عفاف یک‏ روزى خلق خوبى بود و امروز خلق خوبى نیست.

ولى این حرف روى این مبنایى که ما گفتیم غلط است. عفاف و پاک‌دامنى به‌عنوان یک حالت نفسانى، یعنى رام بودن قوّه شهوانى تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوّه شهوانى نبودن، شره نداشتن... عفاف همه وقت خوب است. بله، آن فعل اخلاقى که ما نام آن را عفت می‌گذاریم، مانعى ندارد که فرق کند... مثلًا در این مثال‌هاى معروف فقهى که ذکر می‌‏کنند می‌‏گویند: زنى است مریض و نیاز به طبیب دارد. طبیب زن وجود ندارد و طبیب مرد هم باید بدنش را لمس کند و... و فرض این است که جان زن در خطر است. در این صورت مراجعه به طبیب مرد جایز است. لمس کردن و نگاه کردن بدن زن براى نامحرم یک فعل خلاف عفت است، اما همین فعل در یک شرایط خاص، جنبه غیر اخلاقى بودن خود را از دست می‌‏دهد، ولى این غیر از آن است که خود عفاف به‌عنوان یک خلق و خوى و خصلت، ارزش خود را از دست بدهد؛ ارزش آن محفوظ است، این فعل است که تغییر می‌‏کند[۵].

بحث‌هاى انجمن اسلامى پزشکان

زن‌ها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت مى‌کنند. شاید این به‌عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنسا غیبت‌کن است؛ درصورتى‌که چنین چیزى نیست، زن و مرد فرق نمى‌کنند. علتش این بود که زن هیچ شغلى و هیچ کارى، نه داخلى و نه خارجى نداشت...

در یکى از شهرهاى کوچک ایالت فیلادلفیاى آمریکا در خانواده‌‏ها قمار آن‏قدر رایج شده بود که زن‌ها به آن عادت کرده بودند و در خانه‏‌ها به‌صورت یک بیمارى رواج یافته بود و شکایت همه این بود که زن‌ها دیگر کارى غیر از قمار ندارند...

یک شهردار پیدا شد و گفت که من این بیمارى را معالجه می‌‏کنم. آمد کارهاى دستى از قبیل بافتنى را تشویق کرد و براى زن‌ها مسابقه‏‌هاى خوب گذاشت و جایزه‏‌هاى خوب تعیین کرد. طولى نکشید که زن‌ها دست از قمار کشیده و به این کارها پرداختند...

یکى از آثار کار، جلوگیرى از گناه است. البته نمى‌گویم صددرصد این‏طور است، ولى بسیارى از گناهان منشأش بیکارى است[۶].

پانویس

منابع مقاله

مقدمه ناشر و متن کتاب.

وابسته‌ها