ترجمه نفحات الهیه
ترجمه نفحات الهیه یا مکاشفات الهی، نوشته صوفی مشهور؛ صدرالدین قونوى (607- 673ق)، با برگردان آن به زبان فارسی از عرفانپژوه معاصر، محمد خواجوی (1313- 1391ش.)، شامل 51 فصل (نفحه) همراه با 12 نامه سیر و سلوکی است.
ترجمه نفحات الهیه | |
---|---|
پدیدآوران | صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق (نويسنده) خواجوی، محمد (مترجم) |
عنوانهای دیگر | النفحات الالهیه. فارسی ** مکاشفات الهی |
ناشر | مولی |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1375ش - 1417ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-5996-03-1 |
موضوع | خدا شناسی - متون قدیمی تا قرن 14 - کلام شیعه - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ص4 ن7041 210 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نفحات، به معنای نسیمهای رحمت الهی است و از حدیثِ نبوی «انّ لربکم فی ایّام دهرکم نفحاتٌ من رحمة ألا فَتَعرَّضُوا لها.» (در روزگار شما نسیمهایی از رحمت پروردگارتان بر شما میوزد، بیدار و هوشیار باشید و از آن بهرهمند شوید.) گرفته شده است. قونوی چیستی و چگونگی استفاده از این نسیمهای رحمانی را با نگرشی عرفانی در این نفحهها شرح داده است. منظور او از اصطلاح "تَعَرّض" که از آن فراوان استفاده میکند، بهرهوری از نسیمهای خدایی است.
این توضیح و تصحیح لازم است که در متن اصلی، قونوی فقط 51 نفحه آورده و بعد از نفحه 43، تعداد 17 نامه که خود برای یارانش نوشته بر آن افزوده ولی خواجوی همان طور که در مقدمهاش نوشته، این نامهها را هم به عنوان نفحه شمارهگذاری کرده و البته 5 مکتوب را که جنبه عاطفیش غلبه داشته، نیز ترجمه نکرده[۱] ولی آن ترجمهنشدهها را نیز در شمارش به حساب آورده و در نتیجه تعداد نفحات در فهرست مطالب به ۶۸ مورد رسیده است[۲].
مترجم میگوید نفحات حاصل سی و اندی سال مکاشفات، واردات و مخاطبات غیبی قونوی است. او افزوده است در کتاب نفحات، گذشته از واردات و مکاشفات؛ به مطالبی شگفت و آرائی عجیب برخورد میکنیم....از آن جمله ختمیت است همان گونه که شیخ و استادش ابن عربی میگفت[۳]. صدرالدین قونوی گفته است: پروردگارا! بارها خبردارم کردی که من آخِرم و نیز خبردارم کردی که این برایت بشارتی است و نشانم دادی که آخرین بندۀ اختصاصیام و از آخر بودن خود بیش از این تعبیر نمیکنم -اگرچه گلویم بریده شود- و تو میدانی[۴].
خواجوی یادآور شده که برخی از اشعار و مطالب را ترجمه نکرده است مانند براعت استهلال و دیگر صنایع ادبی. او با تعبیر "بعدالعنوان..." به این حذفیات اشاره کرده است[۵]. مترجم، تصحیح و ترجمه این کتاب را در 21 اسفند 1371ش. به پایان رسانده است[۶].
فهرست محتوا در آغاز و فهرست اعلام و اصطلاحات در پایان کتاب درج شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مترجم ومتن کتاب.