تراروایت: روابط بیش‌متنی روایت‌ها

تراروایت: روابط بیش‌متنی روایت‌ها تألیف بهمن نامورمطلق، این کتاب به بررسی تراروایت و به طور دقیق‌تر پیش‌روایت می‌پردازد و در این خصوص متأثر از آرای روایت‌شناسان برجسته به‌ویژه ژرار ژنت است.

تراروایت
تراروایت: روابط بیش‌متنی روایت‌ها
پدیدآوراننامورمطلق، بهمن (نویسنده)
ناشرسخن
مکان نشرتهران
سال نشر1399
شابک6ـ039ـ260ـ622ـ978
موضوعبینا‌متنیت‌ tilautxetretnIC
کد کنگره
‏PN ۹۸/ب۹ن۱۶ ۱۳۹۹

ساختار

کتاب از سه بخش تشکیل شده است.

گزارش کتاب

روایت که می‌توان آن را بازنمایی یک رخداد ذهنی یا واقعی تصور کرد، تأثیر تعیین‌کننده‌ای بر زندگی بشری بر جای گذارده است؛ چنان‌چه یکی از مهم‌ترین عوامل تمایز انسان از موجودات دیگر به شمار می‌رود. در حقیقت انسان موجودی روایت‌پرداز بود و این قابلیت را خیلی زود متوجه شد، از قدرت روایت آگاهی پیدا کرد و از آن برای آگاهی بهره جست. ویژگی روایت‌پردازی انسان، هیچ‌گاه از وی جدا نشده و همواره در قالب‌های بیانی و نظام‌های نشانه‌ای گوناگون بروز و ظهور پیدا کرده است.

یکی از محورهای اصلی مطالعۀ روایت‌ها، موضوع رابطۀ میان آنهاست. محققان دریافتند که روایت‌ها تا چه حد از همدیگر بهره می‌برند و بدون همدیگر نمی‌توانند توسعه یابند یا حتی شکل بگیرند. این قبیل مطالعات که از دیرباز مطرح بود، به مرور شکل سامان‌یافته‌تری به خود می‌گیرد؛ چنانچه در قرن بیستم به گرایشی مهم از روایت‌شناسی بدل می‌گردد. همۀ این مطالعات در مباحث افرادی چون پراپ، تودوروف، بارت و ژرار ژنت به یک دستگاه مناسب تحقیقی بدل گردید که در این کتاب به‌ویژه از نظریات ژنت استفاده شده و به عنوان تراروایت ارائه گردیده است.

گرچه در این کتاب کوشیده شده محور اصلی نوشتار، کتاب الواح بازنوشتنی ژنت باشد؛ اما هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختار، این کتاب با کتاب ژنت تفاوت‌هایی دارد. به بیان دیگر این نوشتار مطالب کتاب الواح بازنوشتنی را مبنا قرار داده، اما به طور پیوسته به منابع دیگر نیز رجوع نموده و از کتاب ژنت عدول کرده است. از سوی دیگر این کتاب همۀ کتاب الواح بازنوشتنی را هدف اصلی خود قرار نداده است، بلکه از نظر ساختار، این کتاب، یک‌دوم کتاب پلمپسست را دربر می‌گیرد و یک‌دوم دیگر آن نیازمند کتابی مستقل است.

همچنین خود ساختار کتاب نیز با ساختار پلمپسست تفاوت دارد و شاید تفاوت اصلی در همین است؛ زیرا ژنت هیچ‌گاه به صورت تفکیک‌شده ـ چنان‌که در این کتاب دیده می‌شود ـ به ارائۀ مطالب نپرداخته است. یکی از علت‌ها آن است که پیش‌تر در چند کتاب برخی از مباحث بنیادین را بررسی کرده و در پلمپسست دوباره به سراغ آنها بازنگشته است. به‌ویژه مجموعه آثار وی با عنوان «آرایه‌ها»؛ اما این کتاب لازم دیده تا برخی از مطالب آن آثار در اینجا نیز ارائه شود. به همین دلیل در هر فصل نظری دو قسمت عمده وجود دارد: عناصر روایت و تراروایت عناصر. برای مثال در فصل بسامد، نخست بسامد به‌ویژه با «آرایه‌های 3» توضیح داده شده و سپس در قسمت دوم فصل، به ترابسامد اختصاص یافته است.

این کتاب از سه قسمت بزرگ شکل گرفته که عبارتند از: تراگونگی‌های کیفی، تراگونگی کمّی و نمونه‌های کاربردی. ساختار کلان کتاب نیز تازه است؛ زیرا در پلمپسست نخست تراگونگی‌های کمی و سپس تراگونگی‌های کیفی مطرح می‌شوند و نمونه‌ها در دل همین دو دسته ارائه می‌گردند؛ اما به دلایلی این کتاب به طرف این سه‌گانه سوق پیدا کرده است: عمدۀ مباحث و مطالب اصلی کتاب در همین قسمت تراگونگی کیفی معرفی شده که خود چهار بخش دارد و هر بخش از فصول مخصوص تشکیل شده است؛ تراگونگی‌های کیفی به مباحث مربوط به تغییرات کاهشی یا افزایشی یا جابجایی میان پیش‌متن و بیش‌متن می‌پردازد؛ نمونه‌های کاربردی می‌توانند موجب آشنایی عملی با مباحث پیش‌گفته شوند و خود سه بخش را شامل می‌شوند: باستانی، میانی و مدرن.

این کتاب هم برای کسانی که قصد دارند بر روی یک روایت یا ب‌ویژه دو یا چند روایت کار کنند، مفید است و هم برای کسانی که در حوزۀ خلق اثر هنری یا ادبی هستند و برای این کار به طور آگاهانه می‌خواهند از متن‌های دیگر نیز بهره ببرند. همچنین این نوشتار برای مطالعات ادبیات و هنر تطبیقی بسیار لازم است و می‌تواند به محققان جوان در این خصوص بسیار یاری رساند. ادبیات و هنر تطبیقی که به مطالعۀ رابطۀ ادبیات یک فرهنگ با ادبیات یک فرهنگ دیگر یا ادبیات با دیگر رشته‌های علمی، یعنی روابط بینارشته‌ای می‌پردازد، با مباحث بیش‌متنیت ارتباط تنگاتنگی دارد. تراروایت ادبیات تطبیقی را دارای یک نظام مطالعاتی علمی می‌کند و شکاف روش‌شناختی بسیاری از پژوهش‌ها را می‌تواند برطرف نماید.[۱]

پانويس


منابع مقاله

پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

وابسته‌ها