تحرير الأصول (موسوی جزایری)
تحرير الأصول، تقريرات درس اصول آیتالله موسوى جزائرى است كه در حوزه علميه اهواز القاء شده و ظاهراً توسط محسن حيدرى نوشته شده است.
تحرير الأصول (موسوی جزایری) | |
---|---|
پدیدآوران | موسوی جزایری، محمد علی (نویسنده) |
ناشر | جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1430 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-470-777-3 |
موضوع | اصول فقه شیعه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | BP 159/8 /م82ت3 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
مؤلف، كتاب را در مباحث الفاظ و بر اساس تقسيمبندى محقق اصفهانى تدوين نموده و در آن به تبيين نظريات مرحوم خويى، حضرت امام، محقق اصفهانى، نايينى، عراقى و سيد بروجردى پرداخته و بعد از نقد و بررسى، نظريه مختار را بيان مىكند.
گزارش محتوا
كتاب، مشتمل بر مباحث الفاظ است كه به مهمّترين قسمتهاى آن اشاره مىشود:
- مشهور، علم اصول را چنين تعريف كردهاند: «علم به قواعدى است كه براى استنباط احكام شرعى فرعى از ادلّه تفصيلى ممهّد و ممحض شده است». مؤلف، اين تعريف را بهترين تعريف دانسته و اشكالات صاحب «كفايه» را بر آن وارد نمىداند، البته محقق اصفهانى علم اصول را بهنحوه ديگرى تعريف مىكند كه ظاهراً به تعريف مشهور بازگشت دارد.
- بهترين و بديعترين تقسيمبندى قواعد اصولى، مخصوص محقق اصفهانى است كه شامل همه مسائل اصولى مىشود و هر مسئلهاى را در باب خودش قرار مىدهد. به نظر ايشان، مباحث اصولى به چهار بخش تقسيم مىشود:
- الف) مباحث الفاظ: اين بخش، از مدلولِ الفاظ و ظواهر آنها بهطور عام بحث مىكند، مثل بحث از ظهور صيغه «افعل» در وجوب و ظهور نهى در حرمت و امثال اينها.
- ب) مباحث عقليه: اين بخش، از ملازمههایى كه بين خود احكام برقرار است، بحث مىكند، مانند بحث از ملازمه بين حكم عقل و حكم شرع و بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم وجوب مقدمه آن است و مثل بحث از اينكه وجوب يك شىء، مستلزم حرمت ضدّ آن است و مثل بحث از امكان اجتماع امر و نهى و امثال اينها.
- ج) مباحث حجّت: در اين بخش، از حجيّت و دليليت بحث مىشود، مانند بحث از حجيّت خبر واحد، ظواهر كتاب، سنّت، اجماع و عقل.
- د) مباحث اصول عمليه: اين بخش، از منبع و مرجع مجتهد در هنگام فقدان دليل اجتهادى بحث مىكند، مثل بحث از اصل برائت، احتياط، استصحاب و تخيير.
- تفاوت قول حضرت امام با ديگران در مسئله موضوع علم اصول، آن است كه ايشان، ملاك تمايز و وحدت را يا به موضوع و يا به جهت جامعه بين محمولات دانسته و لازمه سخن ايشان، كفايت يكى از آن دو بر سبيل اجمال است، البته محقق بروجردى هم نظرى دارد كه قابل بررسى است.
- مختار مؤلف در باب حقيقت وضع، اين است كه دلالت الفاظ بر معانى، به واسطه جعل و اعتبار است و دلايل اين قول، بطلان ساير اقوال و مراجعه به وجدان است،
- در بحث صحيح و اعم، مؤلّف، بيان مىكند كه تحقيق آن است كه بعد از انتفاى جامع ذاتى بين مراتب مختلفه و انتفاى وضع براى جامع عرضى و عدم وضوح مراد از جامع مبهم بهنحوى كه به جامع عرضى قابل رجوع نباشد، اين مسئله فهميده مىشود كه مرتكز در اذهان متشرّعه اين است كه صلات و امثال آن، حقيقتى است واحد و استعمال در آن از سنخ مشترك معنوى است و بهترين وجه حلّ مسئله، در اين است كه وحدت مراتب مختلف، نه حقيقى است و نه عرضى، بلكه آن، امرى اعتبارى است كه به سبب جعل هوهويّت و عينيّت بين اين مراتب حاصل شده است، پس ممكن است واضع، لفظ را نخست، براى مرتبه عليا وضع كرده، سپس ساير مراتب را بهعنوان ظهورات و تجليّات اين مرتبه اعتبار كند.
منابع مقاله
مقدمه و متن كتاب.