تجوید قرآن (غضنفری)
تجوید قرآن تألیف علی غضنفری، از جمله آثار در زمینه علوم قرآنی است که برخی از مباحث تجویدی قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده است.
تجوید قرآن | |
---|---|
پدیدآوران | غضنفري، علي (نویسنده) |
ناشر | نيلوفرانه |
مکان نشر | ایران - قم |
چاپ | 1 |
شابک | 964-7760-69-8 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگیزه نگارش
در مقدمه کتاب، سبب نگارش اثر اینگونه مطرح شده است: «با اینکه ثمره سالها تدریس در مباحث تجویدى را در انتهاى کتابى با نام «بیان روان در علوم قرآن» که به کرّات چاپ شده است، نگاشته بودم، اما به خاطر سهولت استفاده تدریس کنندگان تجوید قرآن، بر آن شدم این بخش از کتاب را با ویرایش جدیدى قابل ارائه در کلاس درس و بهدوراز زوائد غیرعملی، آماده طبع نمایم»[۱].
ساختار
کتاب مشتمل بر مقدمهای کوتاه و مباحث مختلف تجویدی است که بدون تبویب و فصلبندی خاصی ارائه شده است. نویسنده اگرچه در منابع انتهای اثر به منابع مختلف تفسیری و تجویدی مورد استفادهاش اشاره کرده اما در متن اثر بنای بر اشاره به مستندات مباحث نداشته است.
گزارش محتوا
اعجاز قرآن اولین مبحث مطرح شده در کتاب است. قرآن معجزه باقیه پیامبر اسلام(ص) است چراکه معجزات سایر پیامبران خاص همان روزگار خودشان بود. ید بیضاء و عصا، زنده کردن مردگان یا شفاى بیماران لاعلاج و... همه در همان دوران حیات پیامبران مؤثر بود و اکنون نمىتواند چنان آثارى داشته باشد. امام رضا(ع) مىفرماید: «قرآن در هر زمان جدید و نزد هر ملتى تا روز قیامت تازه است»[۲].
در آیات و روایات اوصاف مختلفی برای قرآن ذکر شده است. بیانگر جامعیت قرآن است؛ بهگونهای که در روایات، قرآن را از همهچیز غیر از خداوند بالاتر دانسته شده است. امام علی(ع) قرآن را دریایی دانسته است که عمق آن را نمیتوان درک کرد. امام حسین(ع) نیز قرآن را مأنوس مؤمنین دانسته و فرموده است: «همه خلایق زمین بمیرند وحشتى نخواهم داشت وقتى که قرآن با من باشد»[۳].
نویسنده بعد از بیان اهمیت و ویژگیهای قرآن به مباحث آداب قرائت سپس تجوید اشاره میکند.
او در باب آداب قرائت میگوید: قرائت قرآن، حضور در محضر ربوبی و مورد خطاب واقع شدن از ناحیه اوست. قاری هنگامی که قرآن تلاوت میکند، گوئی در محضر خداوند نشسته است و با او سخن میگوید و لذا بایستی خود را هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی و روانی آماده نماید. ایشان در این قسمت از کتاب به دوازده ادب از آداب قرائت قرآن اشاره میکند[۴].
«تجوید» نزد اهل لغت به معناى نیکو کردن و در اصطلاح، علمى است از علوم قرآنى که شیوه صحیح اداء حرف و حروف را بررسى مىکند. همانطور که مىدانیم بیان واژهها در هر زبانى، تابع شیوه گویش همان کلمات در همان زبان خاص بوده بهطوریکه کوچکترین تغییرى در آن موجب تغییر مفاهیم آن مىشود. این مطلب در زبان عربى بهواسطه کثرت اشتقاقات و صیغههاى مختلف با معانى گوناگون، اهمیت بیشترى دارد و جزئىترین تغییرات موجب سلب معناى اصلى مىشود و گاه معناى متضاد با آن را مىفهماند. علاوه اینکه، زبان عربى، زبان قرآن و زبان نماز است و بنا بر فتاوا فقها، نماز کسى که مخارج حروف را از هم جدا نمىنماید، باطل است و تعداد حروفى که داراى مخارج مختلف بوده ولى در زبان فارسی به یک صورت ادا میشوند کم نیستند[۵].
ذکر انواع قرائات از دیگر مباحث تجویدی کتاب است. بنا بر آنچه متداول است، قرآن کریم را از جهت رعایت قواعد تجویدى و سرعت در تلاوت، مىتوان به چهار شیوه قرائت نمود. این چهار شیوه عبارتند از: تحقیق، ترتیل، تدویر و تحدیر. نویسنده پس از معرفی هر شیوه، انتخاب شیوه را وابسته به سلیقه و معلومات قاری دانسته و بر اهمیت تدبر در معانی تأکید میکند: «ما در بیان ترجیح روشى بر روش دیگر نیستیم، زیرا به نظر مىرسد، ذوق و سلیقه قارى در آن لحظهاى که مىخواهد مشغول قرائت شود و نیز مقدار معلومات او از قواعد ادبیات عرب و معانى الفاظ و تفسیر آن، همه در انتخاب نوع قرائت مؤثر باشد. البته ذکر این نکته ضرورى به نظر میرسد که تلاوت قرآن راهی است براى کشف معانى کلام وحى در حد وسع و توان، لذا قرائت به هر شیوهاى که باشد بایستى راه را براى تدبر در معانى هموار نماید»[۶].
مخارج حروف یکی از مباحث مهم تجویدی است که نویسنده پیش از ورود به این بحث لازم میداند که دستگاه تکلم را توضیح دهد. آنچه در تجوید اهمیت دارد شناخت مواضع این دستگاه است که عبارتند از: حلق، زبان، جوف (فضای خالی داخل دهان)، لب و بینی (خیشوم). از هر یک از این مواضع تعدادی از حروف خارج میشوند؛ مثلاً از موضوع زبان مجموعاً هجده حرف در هفت بخش (حروف لهوی، شجری، ذولقی و...) تلفظ میشوند[۷].
«تفخیم» در اصطلاح تجوید به معنای درشت و پرحجم تلفظ نمودن حرف و «ترقیق» به معنای نازک تلفظ نمودن حرف است. مباحث تفخیم و ترقیق درباره لام جلاله، راء و الف پس از توضیح در ضمن دو نمودار درختی تبیین شده است.[۸].
ادغام، اظهار و اخفا و موارد آنها مطلب دیگری که بهتفصیل بررسی شده است. ادغام یعنى در هم نمودن و در اصطلاح تجوید یعنى حرفى را حذف و حرف مابعد آن را مشدد نمایند. فایده ادغام این است که شکل ظاهرى کلمه را زیبا مىسازد و مانع اطاله کتابت مىشود. علاوه اینکه قرائت را نیز راحتتر و سادهتر مىنماید. ادغام از جهات مختلف تقسیمات گوناگونى مىپذیرد. ادغام از جهت مراحل انجام به صغیر و کبیر، از نظر کیفیت و چگونگى به دو قسم تام و ناقص، از نظر موارد آن به متماثلین، متجانسین، متقاربین، متباعدین، یرملون و شمسیه تقسیم مىشود. ادغام یرملونى هم خود به ادغام معالغنه و بلاغنه تقسیم مىگردد. هر یک از این موارد بهتفصیل با شواهدی از قرآن کریم شرح شده است.[۹].
«مد و قصر» از دیگر مباحث تجویدی است. مد به معناى بسط دادن است و در اصطلاح به معناى کشش صوت بیش از میزان معمولى آن است. قصر به معناى کوتاه کردن است و در اصطلاح یعنى کشش صوت به میزان معمولى. ساختار مد را تنها حروف مدى تشکیل مىدهد و چنین مدى که تنها حروف مدى داشته باشد، مد ذاتى مىگویند. ولى گاهى اسباب مد بر حروف مد عارض مىگردد که آن را مد عارضى مىنامند[۱۰]. میزان مد، با «الف» یا «حرکت»، سنجیده مىشود (زمانى که حرف الف تلفظ مىگردد)، بنابراین قارى تحقیقخوان چون زمان قرائت هر حرف وى بیشتر است، زمان کشش بیشتر خواهد شد و کسى که به روش تحدیر قرائت مىکند بایستى زمان تلفظ هر حرف را طبق روش خود بسنجد. میزان کشش را با عبارات قصر یعنى دو حرکت، طول یعنى پنج تا هفت حرکت و متوسط (بین آن دو) مىسنجند[۱۱].
وقف در اصطلاح تجوید یعنى سکوت قارى در انتهاى کلمهاى و تجدید نفس براى ادامه قرائت. وقف در مقابل قطع است. در قطع، قارى قرائت را تعطیل مىکند ولى در وقف، تصمیم بر ادامه قرائت با نفس جدید دارد. بر وقف دو اثر مهم مترتب مىشود: اول آنکه قرائت برخى آیات با یکنفس در برخى از شیوههاى قرائت ممکن نیست. وقف، این امکان را به قارى مىدهد که با تجدید نفس و طمأنینه حاصل از آن، قرائت را ادامه دهد؛ دوم اینکه وقف موجب تمیز بین جملات مىشود، بهطورىکه رعایت ننمودن آن معناى جمله را فاسد مىکند. همانطوریکه وقف نابجا ممکن است چنین اثرى داشته باشد[۱۲].
اگر بعد از حرف میم جمع، «ها» متحرک و قبل از آن مضموم یا مکسور باشد، در حال وصل این کلمه به کلمه مابعد (بهتناسب ضمه یا کسره ماقبل)، حرف «واو» یا حرف «یاء» به میم ملحق مىگردد؛ مثلاً در فَأَسْقَینَاکُمُوهُ﴿الحجر، 22﴾ بعد از «میم»، «ها» متحرک و قبل از «میم» ضمه قرار گرفته است، لذا «واو»، به «میم» اضافه مىشود و به آن صله میمی گفته میشود. در قرآن کریم مطابق قرائت عاصم، کلیه مواردى که صله میمى جایز است، ثبت شده است و در غیر آن موارد الحاق میم جایز نیست[۱۳].
یکى از آداب قرائت قرآن «استعاذه» است که بهترین صورت آن عبارت است از: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم». کبر و غرور، شیطان را واداشت تا در مقابل فرمان خدا مبنى بر سجده بر آدم(ع)، بایستد و از درگاه حق به دور گردد. بر قارى قرآن لازم است قبل از قرائت، کلمه استعاذه را بر زبان آورد و از وساوس ابلیس و شیاطین به خداوند پناه برد تا روح پیراسته شده از خبایث شیطانى و تخلیه شده از هواهاى نفسانى به زینت «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تحلیه و مزین شود[۱۴].
مسلمانان در آغاز تمامى فعالیتها با ذکر «بسمله» خود را به مبدأ لایزال متصل مىنمایند تا از طرفى با ارتباط و اتصال به مبدأ فیض، گفتار و کردار و پندار خود را ثبات دهند و از طرفى دیگر بهجای همه تکیاههای پوشالى در اذهان امتهاى دیگر، خداى متعال را بهعنوان یگانه تکیاه واقعى معرفى نمایند. ذکر بسمله در آغاز سورههاى قرآن کریم و نیز عنایت به ذکر «اَلرَّحْمنِ» و «اَلرَّحِیمِ» بهجای دیگر اسماء و اوصاف خداوند، اهمیت بسیار این آیه شریفه و اسم جلاله «الله» در میان سایر اسماء خداوند و ویژگى دو وصف مشتق شده از «رحمة» را در بین سایر اسماء و اوصاف حضرت حق اعلام مىنماید[۱۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و منابع با ذکر اطلاعات نسخه در انتهای اثر آمده است.
آدرس آیات و برخی توضیحات نویسنده در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.