تاریخ شروان و دربند
تاریخ شروان و دربند ترجمهاى است از اثرى تحت عنوان (A history of Sharvan and Darband in the 10th-11th centuries) از خاورشناس روسى فدورويچ مينورسكى كه به اهتمام آقاى محسن خادم صورت گرفته است.
تاریخ شروان و دربند | |
---|---|
پدیدآوران | معتمدی، سپیده (مصحح)
مینورسکی، ولادیمیر فئودوروویچ (نویسنده) خادم، محسن (مترجم) |
ناشر | بنیاد دائرةالمعارف اسلامی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1375 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-447-000-1 |
موضوع | ایران - تاریخ - شروانشناهیان، 183 - 1236ق. دربند قفقاز |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | DSR 586 /م9ت2 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اثر مينورسكى بر پايه جامعالدول (صحايف الاخبار)، كتاب مورخ ترك احمد بن لطفاللّه، ملقب به منجم باشى انجام گرفته است. جامعالدول كه تاريخ سلسلههاى سلاطين و امراى عالم اسلامى است كه از كتب مهم ديگرى تلفيق و تركيب شده است كه بعضى از آنها اكنون در دست نيست و از آن جمله است، متن عربى تاريخ دربند و شروان كه در سال 500 هجرى تألیف شده است و مينورسكى همين فصلهاى مربوط به خاندانهاى شروان و دربند را از اين كتاب ترجمه كرده است.
تاريخ شروان و دربند شرحى است بر تحولات پرفراز و نشيب دربند، در فترت ميان تسلط اعراب و هجوم اقوام ترك زبان، در فاصله قرنهاى دوم تا پنجم هجرى كه در طى اين زمان حكمرانان عربتبار شروان (اعراب شيبانى) در خدمت خلفا، به قدرت رسيده بودند، به تدريج از بغداد جدا شده و عنوان ایرانى قديم شروانشاه را اختيار نمودند. مینورسكى در صفحه 225 مىآورد «خالدها و نيريدهاى پيشين نامهاى ایرانى انوشيروان، منوچهر و قباد و امثال آن را بر خود نهادند.[۱]» و در اين بازيابى هويت راستين خود تا بدان جا پيش رفتند كه در يك مقطع زمانى دربارشان مركز فرهنگ ایرانى شد و شاعرانى؛ چون نظامى، خاقانى، شاعر و منجمى چون فلكى شروانى را جذب كرد.
از نظر جغرافيايى باب الابواب دربند، حد فاصل باريك و مبهمى كه منتهى اليه شرق جبال قفقاز را به درياى مازندران منتقل مىسازد و از ديرباز بر سر راه پيشروى اقوام مهاجر استپهاى شمال به سرزمين ایران، در يد اقتدار امراى كرملين قرار داشته است و يكى از نادر ادوار مسدود و محفوظ بودنش را مىگذراند. به همين جهت انتشار تاريخ شروان و دربند، به روشن ساختن بخشى از تاريخ قفقاز كمك شايانى مىكند. تذكر اين مطلب لازم است كه الباب عربى است كه در فارسی دربند و در تركى دميرقاپى مىآيد و نبايد اينها را با هم اشتباه نمود.
توضيح اين مطلب در پايان اين معرفى ضرورى است كه تاريخ الباب و شروان، شرح حكومت امراى نيريديه در شروان و بنىهاشم در دربند است. نيريديه شروان كه به شروان شاهان معروف شدهاند، از اولاد يزيد بن مزيد بن زائده شيبانى برادرزاده مزيد بن زائده شيبانى معروف هستند كه در زمان هارون الرشيد به حكومت شروان منصوب شده بود و اولاد او در طى چهار قرن بر اين منطقه حكومت كردند.
ينورسكى در پيشگفتار كه تاريخ مارس 1958 ميلادى خورده است، به معرفى كتاب شكر از همكاران خود مىپردازد.
ساختار
اثر از مقدّمه، تاريخ شروان و ابواب، شرح و ملاحظات كلى و پيوستها تشكيل شده است.
گزارش محتوا
مينورسكى در مقدّمه كتاب كه 39 صفحه است، پس از اشاراتى به نحوه شكل گرفتن اين اثر و منابع احتمالى، نسخ گوناگون (5 نسخه)، ترجمهها، و چاپهاى پيشين آن، بخشى را نيز تحت عنوان زمينه تاريخى، به توضيح پارهاى از تحولات تاريخى شروان، و دربند در سدههاى بين عصر باستان و فتوحات مسلمين اختصاص داده است كه به رغم اختصار نسبى آن، يكى از سودمندترين بخشهاى كتاب است. در اين قسمت وئوس تحولات تاريخى آلبانيا (اران معادل سريانى آن و اغوانيك ياران معادل ارمنى ال) كه امروز نام آذربايجان گرفته است، ارتباط و نفوذ ایرانىها، عناصر و تاثير مسيحيان؛ يعنى نفوذ ارمنىها و مسيحيان آلبانى و گرجىها و امپراتور روم شرقى بر اين منطقه، اقوام مهاجم شمالى و بالاخره چيرگى اعراب بر قفقاز مورد بحث قرار گرفته است. در اين مقدّمه به منابع ديگر تاريخ دربند و شروان اشاره مىكند، مخصوصاً از كتاب معروف دربندنامه كه در سال 1851 ميلادى توسط ميرزا كاظم بيك به انگليس ترجمه شده است، به تفصيل سخن مىگويد و از ارتباط آن با متن عربى كتاب مجهولالمؤلف گتفگوى مىكند.
پس از اين مقدّمه، ترجمه تاريخ شروان و باب درباره شاهان شروان و بابالابواب منجم باشى از صفحه 43 تا 92 مىآيد.
پس از تاريخ شروان و باب، نوبت به توضيحات متن مىرسد در سه بخش.
شرح و تعليقات تاريخى كه به دو قسمت شروان و باب الابواب تقسيم شده است، ملاحظات كلى در جغرافيا و قومشناسى و بالاخره سازمانهاى ادارى، اجتماعى و نظامى شروان و دربند توضيحاتى كه نه فقط به اقتضاى متن نه چندان دقيق نوشته منجم باشى، بلكه به علّت پيچيدگى فوقالعاده تاريخ قفقاز كه موطن انبوهى از اقوام و محل گوناگون و نقطه تلاقى امواج پى در پى فرهنگها مختلف است، لازم و ضرورى است.
در بحث از جغرافياى شروان و دربند مىنويسد: خاک اصلى شروان در قرن چهارم شامل سرزمينهایى بود كه بين دامنههاى جنوب شرقى قفقاز و رود كر قرار داشت كه شش رود اين خاک را آبيارى مىكند و هر شش رود در دامنههاى جنوبى كوههاى قفقاز جريان دارد. اين قسمتها از صفحه 99 تا 242 اثر مىباشد.
در قسمت پيوستها، اوّل ترجمه شرح انگليسى تاريخ شروان شاهان متاخر قرار گرفته است كه در جامعالدول ذكر شده و آن تا سال 978 هجرى را دربر مىگيرد.
پيوست دوّم مطالبى درباره تاريخ متاخر دربند است.
پيوست سوم، بخشهایى از مروجالذهب مسعودى در رابطه با دربند مىباشد.
پيوست چهارم، بخشهایى از الاعقلاق النفسيه ابن رسته درمورد اغتان است كه از شرح مسعود قديمىتر است.
پيوست پنجم، گزارش ديدار ابن ازرق از دربند است كه در تاريخ مافارتين تألیف او آمده است. كتاب او علاوه بر مطالبى كه تاكنون تجزيه و تحيل شده، شامل گزارشى است نادر و جديد دربند در سال 549 هجرى و چند سالبعد از آن كه به منزله پيوست تاريخ قيام مختار در بينالنهرين است.
در آخر كه عنوان يادداشت اضافى نام دارد، آمده كه دكتر ديتريش اخرا، پنج نسخه خطى موجود تاريخ منجم باشى در كتابخانههاى استانبول را معرفى كرده و با بررسىهاى خود ثابت نموده كه نسخه خطى نور ثمانيه به خط خود مؤلف است.
و در پايان نقشه داغستان شيروان گنجانده شده است.
از آنجا كه پيچيدگى فوقالعاده مسائل تاريخى، قومى و زبانى، شناسايى بعضى از اسامى موجود در منابع عربى را بسيار مشكل ساخته است و از طرف ديگر با انبوه نامها و اصطالاحات محلى در نوشته منجمباشى، خواننده در اين اثر با آن روبرو است، لذا در هر كدام از اين بخشها با پىنوشتهایى همراه است كه اين موارد را توضيح و شرح مىدهد كه در فهم خواننده از اثر سهم بسزايى دارد.
در پايان فهرست اعلام قرار گرفته است، اين بخش كه به صورت ترتيب الفبايى تنظيم شده است، در آن نام اماكن و اشخاص با هم آمده و فهرست مطالب در اوّل كتاب گنجانده شده است.
پانویس
- ↑ تاريخ شروان و دربند، ترجمه محسن خادم، متن، ص۲۲۵
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب
- جهان كتاب شماره 25 و 26، پيغام شهر شروان، كاوه بيات.