تاریخ زیباییشناسی
تاریخ زیباییشناسی تألیف برنارد بوزانکت، ترجمه منوچهر صانعی درهبیدی؛ بزانکت که در این کتاب زیباییشناسی را تماماً به دید فلسفی نگریسته و در آن به آثار فیلسوفان در مورد هنر و زیبایی بیشتر متکی است تا آثار هنرمندان، از مدافعان بیقید و شرط ایدهآلیسم مطلق (اصالت معنا) است و از این دیدگاه به هنر و زیبایی نگریسته است،
تاریخ زیباییشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | بوزانکت، برنارد (نویسنده) صانعی درهبیدی، منوچهر (مترجم) |
ناشر | نگاه |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1399 |
شابک | 3ـ742ـ376ـ600ـ978 |
موضوع | زیباییشناسی -- تاریخ |
کد کنگره | BH ۸۱/ب۹ت۲ |
ساختار
کتاب در پانزده فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
نظریۀ زیبایی شاخهای از فلسفه است و برای شناخت فراهم آمده است نه راهنمای عمل. بنابراین این کتاب در درجۀ اول متوجه کسانی است که شاید در درک جایگاه و ارزش زیبایی در نظام زندگی انسان، آنگونه که توسط اندیشمندان هدایتگر در ادوار گوناگون تاریخ جهان تصور شده سات، یک علاقۀ فلسفی بیابند. هدف نویسنده این نبوده که صرفاً گزارشی از مباحث نظری ارائه دهد. هیچ یک از شاخههای تاریخ فلسفه نمیتواند کاملاً به نحو نظری بیان شود و تاریخ زیباییشناسی کمتر از بقیه دارای این وضعیت است. بنابراین هدف نویسنده آن بوده که باور فلسفی را فقط به عنوان صورت روشن و متبلور آگاهی از زیبایی یا حس زیبایی نشان دهد که خود این صورت توسط شرایطی تعیین میشود که عمیقاً در زندگی ادوار تاریخی پیدرپی قرار دارد. در واقع نویسنده در حد امکان از تاریخ آگاهی از زیبایی سخن گفته است.
این کتاب تألیف برنارد بزانکت (1848 ـ 1923) فیلسوف هگلی مسلک انگلیسی از هواداران ایدهآلیسم مطلق در کنار برادلی در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم است. وی از تحصیلکردگان دانشگاه آکسفورد است. از سال 1903 تا 1908 استاد فلسفۀ اخلاق بود و تا پایان عمر در لندن زیست. آثار عمدۀ او به شرح زیر است: درسگفتارهای گیفرد: اصول فردیت و ارزش و ارزش و تقدیر فرد؛ منطق ریختشناسی شناخت؛ و تاریخ زیباییشناسی.
بزانکت که در این کتاب زیباییشناسی را تماماً به دید فلسفی نگریسته و در آن به آثار فیلسوفان در مورد هنر و زیبایی بیشتر متکی است تا آثار هنرمندان، از مدافعان بیقید و شرط ایدهآلیسم مطلق (اصالت معنا) است و از این دیدگاه به هنر و زیبایی نگریسته است، به موضوع کارش اشراف کامل دارد و در پروراندن مباحث و موضوعات گوناگون در حوزۀ هنر و زیبایی حق مطلب را ادا کرده است.
فصل اول کتاب دربارۀ طرح کار و پیوندش با تعریف زیبایی است. در فصل بعد به آزمایش احساس زیباییشناختی و نظریۀ موسوم و متداول در میان قدمای یونان پرداخته شده است. فصل سوم بدون توجه به رشد تاریخی درون مرزهای عصر باستان، صرف بیان پیوند منطقی اصول کلیای شده که وضعیت همۀ متفکران یونانی را در پژوهشهایشان دربارۀ امر زیبا تعیین میکند. کار پیگیری تاریخی فشاری که بصیرت پیشرو و تجربه بر این مفاهیم وارد کرده است، همراه با فشار ناشی از دستورها (فرمولها) تا وقتی که نقطۀ شکست فرارسید، تا حد امکان در فصل چهارم مطرح شده است.
در فصل پنجم و ششم کوشیده نشانههای مرزیای تعیین شود؛ هرقدر هم که این نشانهها کم و از هم فاصله داشته باشند، تا به واسطۀ آنها درک امر زیبا از طریق حرکت پرپیچوتابی ممکن گردد که جهان را به دورۀ جدید میپیوندد. بنابراین نویسنده در فصل پنجم کار خود را محدود به دورهای کرده که بین مرگ اسکندر در سال 323 پیش از میلاد تا گشایش قسطنطنیه به عنوان مرکز امپراطوری روم در سال 330 میلادی میلادی قرار دارد. در فصل ششم بعضی نشانههای استمرار آگاهی زیباییشناختی در قرون وسطا مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصل هفتم نویسنده توجه خود را به دو شاعر بزرگ محدود کرده که دورۀ زایش جدید را به ترتیب میگشایند و میبندند؛ یعنی دانته و شکسپیر. امر زیبا به عنوان محل تلاقی عقل و احساس متعلق مابعدالطبیعه است و به عنوان تعبیر زندگی انسان در شرایط و بخشهای متغیرش متعلق نقادی است. ترکیب این دو علاقه، بعد از رشد مستمر جداگانۀ هرکدام، شکلگیری حقیقی زیباییشناسی جدید را شکل میدهد. در فصل هشتم این مسئلۀ فلسفۀ زیباییشناسی جدید بررسی شده است. در فصل بعدی نیز دادههای این فلسفۀ زیبایی شناسی جدید بررسی شده است؛ یعنی فرایندهایی که راه را برای تفکر زیباییشناختی جدید به سوی تدوین مسئله توسط فلسفه و تدارک دادهها از طریق نقادی هموار میکند. این فرایند اخیر یعنی تدارک دادهها در این فصل بررسی شده است.
دادههای زیباییشناختی جدید تأثیر چشمگیری در فلسفۀ کانت نداشت. کار کانت کلاً در مسیر تفکر مابعدالطبیعی و مقدم بر نقطۀ پیوندش با اندیشۀ تحول انضمامی قرار دارد. میتوان گفت کانت برای سازماندهی فلسفه سه نکتۀ اصلی را هدف خود قرار داد که به وسیلۀ جنبشهای متمرکز فکر در مرکز چیزی به او القا شده است که وی خود را در آن قرار داد. اول اینکه میخواست مفهوم نظامی طبیعی را توجیه کند؛ دوم مفهوم نظامی اخلاقی و سوم مفهوم سازگاری بین دو نظام طبیعی و اخلاقی. کانت و فلسفۀ او از منظر زیبایی موضوع بررسی فصل دهم را شکل میدهد.
گرچه گوته به صورت قاعدهمند در مابعدالطبیعه متعال است، بیتأثیر از کانت نبود؛ در حالی که ازدواج فاوست و هلنا نمادی از یک عمر تلاش او برای آشتی دادن فرهنگ یونانی با آنچه بهترین عنصر روح رمانتیک است بود. هگل با اعتدال آشکاری تفسیر عمیق امر زیبا را که اکنون شروع شده است، با رشد احساس رمانتیک در هنر پیوند میزند. به این ترتیب روابط بین شیلر و گوته به گونهای برجسته برای پیوند انتزاعات کانتی با واقعیت زندگی مناسب بود. فصل یازدهم دربارۀ زیباییشناسی شیلر و گوته است.
از مکاتبۀ هگل با شلینگ در سال 1975 میتوان چیزی از هیجان عقلانی ملاحظه کرد که این دو دوست تحت تأثیر کانت، فیخته و شیلر در آن شریک بودند و مقالات شخص اخیر را دربارۀ زیباییشناسی در اعلان برای آن سال، هگل به عنوان نمونهای یاد میکند که او را بسیار خرسند کرده بود. با توجه به این نامههای اولیه و اولین مقالات او در فلسفه که کلاً در خطه فیخته است، آثار مهم شلینگ «نظام اصالت معنای فراتجربی (استعلایی)» و فلسفۀ هنر به طور کلی را نشان میدهد که ذهن او چگونه تحت تأثیر شیلر پیش میرفته است. جایگاه شلینگ و هگل در تاریخ عمومی زیباییشناسی در فصل دوازدهم کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.
زیباییشناسی دقیق در آلمان از شوپنهاور تا اشتامپف موضوعی است که بررسی فصل سیزدهم را به خود اختصاص داده است. در این فصل میتوان به طور خلاصه به شرح آراء پیروان هگلی پرداخت؛ زیرا در پرداختن به آنها میتوان انبوه اندیشههای هگل را استنباط کرد.
یک شاخص متمایزترین نویسندگان زیباییشناسی اخیر در آلمان توجه خاص مخاطب را جلب میکند؛ گرچه نویسندۀ امروزی در نقادی آن، تلویحاً خود را نقادی کرده است. راحت میتوان گفت استحکام ذاتی مکتب اصالت معنی تماماً متکی بر پژوهش تاریخی آن است و در توضیح این مطلب میتوان روش تاریخی شلینگ و هگل یا وینکلمان و شیلر را با رسالههای تاریخی شاسلر، تسیمرمان، کریر، لوتسه و هارتمان مقایسه کرد. در فصل چهاردهم مفهوم انتقال به اصالت معنای برونذهنی متأخر و تکمیل روشمند اصالت معنای برونذهنی از نظر فلاسفۀ آلمانی بررسی شده است. بین فلسفۀ آلمانی و زیباییشناسی انگلیسی، پیوندی منفی و ضعیف برقرار بوده است؛ مبانی تجدید وحدت بین محتوا و تعبیر عنوان موضوعی است که در اینباره در فصل پایانی کتاب مورد بررسی قرار گرفته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات