تاریخ تعلیم و تربیت در ایران باستان
تاریخ تعلیم و تربیت در ایران باستان تألیف بهروز رفیعی؛ کتاب پیش رو، جلد نخست از مجموعهای 10 جلدی دربارهی تاریخ تعلیم و تربیت در ایران است. این کتاب پژوهشی است دربارهی تاریخ آموزش وپرورش در ایران عصر باستان که در پنج فصل به سامان شده است.
تاریخ تعلیم و تربیت در ایران باستان | |
---|---|
پدیدآوران | رفیعی، بهروز (نویسنده) |
ناشر | پژوهشگاه حوزه و دانشگاه |
مکان نشر | قم |
سال نشر | ۱۴۰۲ |
شابک | 978-600-298-451-7 |
کد کنگره | |
معرفی
تاریخ در زندگی جامعه، تأثیری تربیتی دارد و چونان معلم عقل و احساس عمل میکند. آگاهیهای تاریخی یکی از مهمترین مکملهای فرهنگ اجتماعی است و با نبود این مکمل، آموزش و پرورش آدمی نمیتواند کامل شود. تاریخ آموزش و پرورش، چونان علم، تا عصر نوزایی در اروپا وجود نداشته است. از این دوره با آغاز جنبش انسانگرایی در اروپا، اندک اندک به اهمیت مطالعهی تاریخ آموزش و پرورش پی میبرند؛ طلیعهی این آگاهی در آثار نویسندگان سدههای 16 تا 18 م دیده میشود. اینان در نگاشتههای خویش برای اثبات دیدگاه انسان گرایانهی خود به گذشتهی تاریخ آموزش و پرورش اقوام و ملل باستان خاصه یونانیان و رومیان اشاره و استناد میکنند. تا این دوره هنوز آثار جداگانهای دربارهی تاریخ آموزش و پرورش نگاشته نشده است. از نیمه ی دوم قرن نوزدهم، رفته رفته تک نگاشتههایی مستقل دربارهی تاریخ آموزش و پرورش در غرب نوشته و منتشر شد. در ایران تنها در 90، 80 سال گذشته، به مطالعه و تدریس تاریخ آموزش و پرورش توجه تدریجی شده است. کتاب پیش رو، جلد نخست از مجموعهای 10 جلدی دربارهی تاریخ تعلیم و تربیت در ایران است. این کتاب پژوهشی است دربارهی تاریخ آموزش وپرورش در ایران عصر باستان. این اثر در پنج فصل به سامان شده است: فصل نخست دربارهی تاریخ آموزش و پرورش در آیین زرتشت است. در فصل دوم به تاریخ آموزش و پرورش در عصر مادها نظر شده است. فصل سوم به بازو بسط تاریخ آموزش و پرورش در عصر هخامنشیان پرداخته است. در فصل چهارم سخن بر سر تاریخ آموزش و پرورش در عصر سلوکیان و اشکانیان است. تاریخ آموزش و پرورش ایران عصر ساسانیان در فصل پنجم واکاوی شده است. از آنجا که آموزش و پرورش نمیتواند گسسته از تحولات اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بازکاوی شود، درهر فصل اندکی به این دست تحولات اشاره شده است. نگارنده در فرایند تحقیق و تحریر این اثر، ضمن استفاده از آنچه دیگران در این حوزه نگاشتهاند،کوشیده است از آثار و منابع دست اول و معتبر استفاده کند. نیز وی پاییده است در این اثر به ایرانی گرایی تن ندهد و از گرفتار شدن در ورطهی تعصبات ملی و تاریخی تن زند.[۱]
پانويس