تاریخ اولاد الاطهار
تاریخ اولاد الاطهار، نوشته سید محمدرضا طباطبایی تبریزی و به کوشش محمد الوان ساز خویی، کتابی است پیرامون امامزادگان مدفون در ایران که به زبان فارسی نوشته شده و نگارش آن در روز جمعه، 27 رجب سال 1300ق.[۱]پایان یافته است.
تاريخ اولاد الاطهار | |
---|---|
پدیدآوران | موسوي طباطبائي تبريزي، محمدرضا بن محمد صادق (نویسنده) الوان ساز خويي، محمد (گردآورنده) |
ناشر | مجلس شورای اسلامی، کتابخانه موزه و مرکز اسناد |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1389ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5594-65-2 |
موضوع | امام زادهها - ایران - تبريز-آرامگاهها زيارتگاههای اسلامی - ایران |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 246/7 /ت2م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در هشت باب، تنظیم شده است.
گزارش محتوا
مصحح در مقدمه خود، نخست کتب مزارات تبریز را معرفی کرده و آنگاه نشانی گفتاوردهای مؤلف (در کتاب) را معین نموده و در برخی موارد اشتباهات وی را تصحیح کرده و در پایان، شیوه تحقیق کتاب را توضیح داده است.[۲]
در مقدمه نویسنده، به موضوع و اهمیت کتاب اشاره شده است.[۳]
یکی از کتابهای مزارشناسی، اثر حاضر میباشد. مؤلف که نسب خویش را به امام حسن مجتبی(ع) رسانده و شرح نسبتا مفصلی هم از اجدادش داده، با روحیه سنی ستیزی و بنا به درخواست جمعی از مسلمانان و هم با پیشینه سی سال مطالعه کتب معتبر درباره احوال امامزادگان مدفون در شهر تبریز، اقدام به تألیف کتاب حاضر نموده؛ چنان که گوید: «... بعضی از اجله اصحاب... از این حقیر التماس و سؤال نمودند از بیان احوال امامزادههای کرام... در دارالسلطنه تبریز... که بعضی از قبور مبارکه ایشان ظاهر و آشکار و برخی مخفی و پنهان زیر خاک در استتار ]است[... فلهذا از جهت وجوب اجابت سائل و حرمت سکوت و کتمان عالم... از باب امر به معروف و نهی از منکر... نقل نمودم احوالات آن بزرگواران را از کتب معتمد اهل سیر و تواریخ و تذکرههای معتبره علمای انساب که اغلب مصنفین و اکثر مؤلفین آنها از فرقه محقه امامیه اثناعشریهاند... و تألیف و مسمی نمودم آن را به «تاریخ اولاد الاطهار» و مرتب نمودم بر هشت باب... در بیان احوالات جمیع امامزادههایی که در ولایت آذربایجان و عراق عجم و عرب و سایر اقالیم سبعه مدفونند...».[۴]
البته نویسنده در مقدمه کتاب، آن را به ناصرالدین شاه قاجار با عباراتی همچون «خسرو عادل و غازی باذل... حامی دین... و ماحی کفر... و قاصم ظهور فراعنه... السلطان بن السلطان و...» تقدیم نموده و گفته است: «دعای ایشان بر داعی و همه اهل اسلام واجب است»...[۵]
ابواب کتاب عبارتند از: باب اول: امامزادههای بی واسطه؛ باب دوم: اولاد حضرت امام حسن مجتبی(ع)؛ باب سوم: اولاد امام زینالعابدین(ع)؛ باب چهارم: اولاد امام موسی بن جعفر(ع)؛ باب پنجم: امامزادههایی از طایفه زنان؛ باب ششم: اولاد محمد بن حنفیه(ع)؛ باب هفتم: مزارات متبرکه امامزادهها در تبریز؛ باب هشتم: بعضی از احوالات دارالسلطنه تبریز.
قابل ذکر است که در بابهای مزبور، ذیل احوال امامزادهها و برخی یارانشان، جزئیات وقایع مربوط به دوران آنان آورده شده؛ از جمله آنهاست: جهاد مسلمانان (صدر اسلام) در آذربایجان، چگونگی زاده شدن محمد حنفیه و وقایع مربوط به زندگی او، ماجرای شیعه شدن غازان خان مغول، جنگ حره (در مدینه).[۶]
باب آخر کتاب، حاوی مطالب مهم دیگری درباره امکنه، وقایع و حوادث طبیعی و غیر طبیعی تبریز در ازمنه گوناگون است، با این عناوین: «اسامی قلاع تبریز» (به تفکیک در هر مرحله) هنگام فتح آنجا به دست محمد بن حنفیه، فرزندان و یاران او، «بیان زلزلههای واقعه در دارالسلطنه تبریز»، «تاریخ تعمیر کردن قلعه دارالسطنه تبریز»، «حمله عثمانیها به تبریز» (در زمان پادشاهان صفوی)، «حمله روسها به ایران» (در زمان فتحعلی شاه قاجار) و نیز مطالب مستندی راجع به حدود و جمعیت و ویژگیهای شهری تبریز زمان مؤلف درج شده که حائز اهمیت میباشد.[۷]
پارهای از ویژگیهای این کتاب عبارت است از:
- مؤلف آن آشنا به منابع مربوطه و تقریبا آگاه به روش تحقیق و مستندنویسی بوده؛ چنان که کتاب مزبور را پس از کتابی با عنوان «خلاصة النسب» و هم پس از جمعآوری احوالات امامزادگان از کتب معتمده به اختصار تألیف و تحریر نموده است.[۸]
- نویسنده نظرات خویش را با عبارات «مؤلف طباطبایی گوید که...» و «داعی گوید که...» از گفتههای دیگران جدا نموده است.[۹]
- وی سعی نموده بنا به قاعده مقاله نویسی، ابتدای بحث از هر مقاله، پیشینه مطالعات راجع به آن را هم بیاورد؛ هرچند که بازیافتهای وی در بعضی جاها نیاز به تصحیح و توضیح دارد.[۱۰]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و نمایه نامها، جایها و کتابهای مذکور در متن، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است. تصاویر برخی بقاع امامزادهها و مساجد در آخر کتاب آورده شده است.