باستانشناسی ایران ساسانی
باستانشناسی ایران ساسانی تألیف میثم لباف خانیکی، در این کتاب با توجه به سه عامل زمینههای تاریخی، ویژگیهای هنری و سیر تحول و تطور آثار فرهنگی، کوشیده شده هنر و باستانشناسی ایران در دورۀ ساسانی بحث و بررسی شود. با وجود این، به فراخور ذائقه و سلیقۀ مخاطبان، بر آثار، بناها و محوطههایی که حائز الگوهای هنری ـ فرهنگی ساسانی هستند، تأکید شده است.
باستانشناسی ایران ساسانی | |
---|---|
پدیدآوران | لباف خانیکی، میثم (نویسنده) |
ناشر | سمت |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1400 |
شابک | 1ـ2542ـ02ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب در هشت فصل به نگارش درآمده است.
گزارش کتاب
تاریخ هنر ایران، فرایندی پیوسته و بدون وقفه است که از زمان حضور نخستین جوامع بشری در فلات ایران تا به امروز ادامه یافته است. تجربیات هنری برآمده از فرهنگ هر دورۀ تاریخی، به دورۀ بعد منتقل شده است و بدین ترتیب هنر ایران، اندوختهای از عناصر، سبکها و الگوهای هنری سدهها و هزارههای گذشته قلمداد میشود. از اینرو در هنر این سرزمین، تداوم روشها و اندیشههای ادوار پیشین را میتوان یافت. به همین دلیل مرزی نمیتوان میان هنر دورههای مختلف ایران قائل شد.
با وجود این، فرایند پیوستۀ هنر ایران گاه از رویدادهای سیاسی متأثر شده است. نمونۀ بارز آن به هنگام ورود اقوام مهاجمی رخ داده است که از فراسوی فلات ایران، از شمال و جنوب و شرق و غرب، وارد این سرزمین میشدند، پهنۀ آن را میپیمودند و زمانی آن را مقام خویش میساختند. فلات ایران با رویدادهای تاریخی اینچنینی، حداقل از هزارۀ سوم پیش از میلاد آشناست. این فرایند بهاندازهای تکرار شده که به جزئی از ذات فرهنگ و هنر ایران تبدیل شده است.
عامل دیگر در تعیین فرهنگ و هنر ایران، گاه از منویات شخص حاکم و تصمیمات ساختار سیاسی تحت فرمان او زاییده شده است. حداقل از دورۀ هخامنشی به بعد میدانیم که تعیین سیاستهای کلان در اختیار شاهنشاه بوده است و در زمان ضعف پادشاه، جمعیت کوچکی از صاحبان قدرت در امور کشوری و لشکری تصمیم میگرفتهاند. این تصمیمات مستقلاً در فرهنگ تأثیر میگذاشت و بازتاب آن در هنر بهویژه هنر درباری تجلی مییافت. بنابراین سه عامل سنتهای فرهنگی، مبادلات فرهنگی و تصمیمات سیاسی در تعیین کیفیت و ماهیت هنر نقش اصلی داشتهاند.
بنابراین توجه به مقولۀ تاریخ در شناخت هنر یک دورۀ فرهنگی توجیه مییابد. باستانشناسی از گذر همین رویکرد، روشی برای شناخت صحیح هنر فراهم میآورد. به عبارت دیگر در باستنشناسی، به جستجوی ریشههای جریانهای فرهنگی پرداخته میشود و ارتباط آنها با رویدادهای تاریخی بررسی میشود. نقطۀ آغاز این تحقیق و بررسی، مطالعۀ مواد فرهنگی است که از طریق کاوشهای باستانشناسی یا به طور تصادفی کشف و شناسایی میشود. در نتیجه باستانشناسی دورۀ ساسانی را میتوان اینگونه تعریف کرد: بررسی و تحلیل مواد فرهنگی دورۀ ساسانی در بستر رویدادهای تاریخی. تاریخ دورۀ ساسانی بیش از دیگر ادوار تاریخی بیش از اسلام ایران، در متون تاریخی مضبوط است.
هرچند دورۀ ساسانی از منظر تاریخی، از زمان قدرتیابی اردشیر بابکان در سال 224 میلادی آغاز و به سقوط یزدگرد سوم در سال 651 میلادی ختم میشود؛ اما باستانشناسی ساسانی بازهای فراتر از این محدودۀ تاریخی را مورد توجه قرار میدهد. همانگونه که آثار باقیمانده از اوایل دورۀ ساسانی، تداوم آشکار الگوهای هنری دورۀ اشکانی، هخامنشی و حتی ماد را نشان میدهد، رفتارهای فرهنگی و سبکهای هنری آن دوره نقشی تعیینکننده در فرهنگ و هنر دورۀ اسلامی ایفا کرده است.
در این کتاب کوشیده شده برای آثاری که در دورۀ ساسانی خلق شدهاند، بستری تاریخی تعریف شود، ریشههای پیدایی آنها جستجو شود و ارتباط آنها با یکدیگر و خالقان آنها که همانا افراد و جوامع دورۀ ساسانی هستند، تبیین گردد. از اینرو همدوشی تاریخ و مواد فرهنگی رعایت شده و هرچند گذار و مختصر، پیش از معرفی و توصیف آثار ساسانی، به بستر تاریخی زمانۀ خلق اثر اشاره شده است. این کتاب در حقیقت مروری است بر آثار و مواد فرهنگی و هنری روزگار ساسانی؛ به همین دلیل کمتر به تحلیل آثار پرداخته شده و صرفاً شالودهای برای مباحث آتی فراهم آمده است.
بنابراین در این کتاب با توجه به سه عامل زمینههای تاریخی، ویژگیهای هنری و سیر تحول و تطور آثار فرهنگی، کوشیده شده هنر و باستانشناسی ایران در دورۀ ساسانی بحث و بررسی شود. با وجود این، به فراخور ذائقه و سلیقۀ مخاطبان، بر آثار، بناها و محوطههایی که حائز الگوهای هنری ـ فرهنگی ساسانی هستند، تأکید شده است. بر این اساس آفرینش هنری و معماری، از اندکی بیش از جلوس اردشیر بابکان تا کمی پس از سقوط ساسانیان و در زمان حکومت ایشان مورد توجه قرار گرفتهاند.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات