النبوات و ما يتعلق بها

النبوات و ما يتعلق بها اثرى است كه به قلم فخرالدين محمد بن عمر الخطیب الرازى، در اثبات نبوت نگاشته شده است.

النبوات و ما یتعلق بها
النبوات و ما يتعلق بها
پدیدآورانفخر رازی، محمد بن عمر (نویسنده) سقا، احمد حجازی (محقق)
ناشرمکتبة الکلیات الأزهریة
مکان نشرقاهره - مصر
چاپ1
موضوعجادوگری (اسلام) نبوت
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏220‎‏ ‎‏/‎‏ف‎‏3‎‏ن‎‏2
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار و گزارش محتوا

مؤلف در اين كتاب نبوت و امور مرتبط با آن را طى سه بخش بيان مى‌نمايد:

در بخش اول، به اثبات نبوت از طريق معجزات مى‌پردازد.

در بخش دوم، به اثبات نبوت با توجه به كامل بودن شخصيت پيامبر و توان وى در امداد افراد ناقص براى رسيدن به كمال پرداخته شده است.

بخش سوم، نيز به بيان سحر و اقسام آن اختصاص يافته است.

بخش اول

در فصل اول از بخش اول كتاب فخر رازى، به بيان ديدگاه‌هاى مختلف منكران نبوت پرداخته و ايشان را به چهار گروه تقسيم مى‌نمايد:

گروه اول كسانى هستند كه براى جهان خداوندى عالم و در عين حال موجب بالذات قائلند.

گروه دوم، كسانى هستند كه آفريدگار جهان را بر خلاف گروه نخست فاعل مختار مى‌دانند و در عين حال منكر امر و نهى و تكليف از جانب خداوند هستند.

گروه سوم، مى‌پذيرند كه خداوند بندگان خويش را به امورى امر و از برخى ديگر نهى نموده است؛ ولى معتقدند كه خرد انسانى به تنهایى در شناخت اين تكاليف كافى است و نيازى به بعثت پيامبران نيست.

گروه چهارم، در انكار نبوت راه ديگرى را در پيش گرفته و گفته‌اند شناخت نبوت انبياء جز از راه معجزه امكان پذير نيست و معجزه نيز هيچ گونه دلالتى بر صدق مدعى نبوت ندارد، بنابراین قائل شدن به لزوم نبوت امرى مردود به شمار مى‌رود.

مؤلف در ادامه به بيان وجوهى مى‌پردازد كه گروه چهارم در طعن بر معجزات انبياء بدان‌ها تمسك نموده‌اند.

در فصل دوم، مؤلف به بيان شبهاتى كه از جانب منكران نبوت مبنى بر انكار تكليف ايراد شده، مى‌پردازد. منكران مذكور به دو دسته تقسيم مى‌شوند: يك دسته نبوت را انكار مى‌كنند، چون معتقدند پذيرش نبوت به معناى پذيرش جبر است. و دسته ديگر به روش‌هاى ديگر در انكار نبوت استناد مى‌جويند. مؤلف در فصل سوم اين بخش، به تقرير شبهات دسته دوم از منكران نبوت پرداخته و وجوه متعددى را كه اين دسته براى اثبات ديدگاه خود ذكر كرده‌اند، را بيان مى‌كند.

در فصل چهارم، شبهات كسانى كه با اعتقاد به كفايت عقل و خرد انسان در شناخت تكليف به انكار نبوت پرداخته‌اند، تقرير مى‌گردد.

فصل پنجم، به بيان شبهات كسانى اختصاص يافته كه معتقدند خرق عادت امرى محال است. مؤلف در اين فصل به عنوان مقدمه بحث به بيان ديدگاه كسانى مى‌پردازد كه معتقد به امكان خرق عادت هستند.

فصل ششم، به تقرير شبهات كسانى اختصاص يافته كه معتقدند درباره خوارق عادات نمى‌توان يقين پيدا كرد كه توسط خداوند ايجاد شده‌اند. بنابراین نمى‌توان در استدلال بر صدق ادعاى مدعى نبوت بدان‌ها استناد جست.

در فصل هفتم، به بيان شبهات كسانى پرداخته شده كه معتقدند بر فرض پذيرش صدور خوارق عادات و معجزات از جانب خداوند، اين امر نمى‌تواند دليل و نشانه‌اى بر صدق مدعیان رسالت باشد.

فصل هشتم، به بيان ادله كسانى كه معتقدند معجزه دليل بر صدق مدعى نبوت است و نقد و بررسى آن اختصاص يافته است.

در فصل نهم و دهم، نوع ديگرى از شبهات كه درباره دلالت نداشتن ظهور خارق عادت بر صدق مدعى نبوت ايراد گشته بيان مى‌شود.

فصل يازدهم، به طعن در تواتر اخبارى كه در مورد معجزات نقل شده، اختصاص يافته است.

فصل دوازدهم، به تقرير شبهه كسانى اختصاص يافته كه معتقدند چنانچه خداوند فردى را به عنوان پيامبر برگزيند آن فرد مى‌بايست فرشته باشد نه انسان.

فصل سيزدهم، به بحث درباره راه‌هایى كه پيامبر به وسيله آنها مى‌فهمد كه به پيامبرى برگزيده شده، اختصاص يافته است.

در فصل چهاردهم، به بيان شبهات كسانى پرداخته شده كه معتقدند صدور برخى اعمال از جانب مدعیان نبوت نظير نسخ شرايع مدعیان پيشين باعث قدح در صدق مدعاى ايشان مى‌گردد.

فصل پانزدهم كه فصل پايانى اين بخش است، به پاسخ مؤلف به شبهاتى كه تاكنون بيان گرديد، اختصاص يافته است. مؤلف در اين فصل ضمن اشاره به سه اصل مهم و اساسى معتقد است با تمسك به اين اصول به آسانى مى‌توان شبهات مذكور را دفع نمود.

بخش دوم

اين بخش، به بيان راه دوم در اثبات نبوت مدعیان نبوت اختصاص يافته است. در روش قبلى از طريق معجزات به صدق مدعاى مدعیان نبوت دست مى‌يافتيم؛ ولى در اين روش كه به نظر مؤلف به عقل و خرد نزدیک ‌تر است، از طريق توجه به حالات مختلف افراد انسانى در امكان دستيابى به معارف حقه پرداخته مى‌شود. مؤلف انسان‌ها را نسبت به آگاهى از معارف مذكور به سه گروه تقسيم مى‌كند. گروهى كه در دستيابى به اين معارف و نيز در انجام اعمال شايسته داراى نقصان و كاستى هستند كه عامه مردم از اين قبيل‌اند. گروهى ديگر كه در اين دو مورد به كمال رسيده‌اند؛ اما توان دستگيرى از افراد ناقص را دارا نيستند. و گروه سوم كه علاوه بر اين كه خود به كمال مطلوب رسيده‌اند، توانايى به كمال رساندن افراد ناقص را نيز دارا هستند و اين گروه كسى جز انبياء الهى نيستند.

در فصل دوم اين بخش، مؤلف اين روش را از ديدگاه قرآن كريم كامل‌ترين و برترين روش در اثبات نبوت معرفى مى‌نمايد و در فصل سوم به بيان وظائف نبى در ارتباط با مردم مى‌پردازد.

در فصل چهارم، به بيان برترى و فضيلت نبى مكرم اسلام(ص) نسبت به ساير انبياء و رسولان پرداخته شده است. در فصل پنجم نيز به اثبات برترى اين روش نسبت به روش قبلى در اثبات نبوت پرداخته شده و در فصل ششم و هفتم روش فلاسفه در بيان کیفیت ظهور معجزات توسط انبياء و نيز عاملى كه توسط آن انبياء قادر بر آوردن معجزات هستند، تقرير گشته است.

بخش سوم

در اين بخش به مناسبت متهم ساختن انبياء به سحر و ساحرى از سوى منكران، به بحث و بررسى درباره سحر و اقسام آن پرداخته شده است. در اين بخش انواع سحر بيان و اصول كلى معتبر در سحر بيان گرديده است.

پژوهشگر اثر حاضر نيز در مقدمه مفصلى كه بر كتاب نگاشته، مباحثى نظير اثبات نبوات، نبوت از ديدگاه علماى بنى اسرائيل، نسخ شرائع، علم سحر و نيز كرامات اولیاء الهى را مطرح مى‌كند.

نسخه شناسى

از نسخ خطى اين اثر آگاهى نيافتيم. نسخه حاضر در برنامه با تحقيق دكتر احمد حجازى السقا در قطع وزيرى با جلد شوميز در 256 صفحه توسط مكتبه الكليات الازهريه، مصر منتشر شده است. نوبت چاپ و سال انتشار كتاب نامعلوم است.

منابع مقاله

  1. مقدمه محقق.
  2. متن كتاب.

وابسته‌ها