المستنير في القراءات العشر
المستنير في القراءات العشر اثر ابوطاهر احمد بن علی... بن سوار نحوی(متوفی 496ق)، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر ضمن بیان برخی امور درباره قرآن و فضیلت قرائت و آموختن آن، به بیان موارد اختلاف قاریان دهگانه از سوره حمد تا ناس پرداخته است. محقق کتاب، جمالالدین محمد شرف است.
المستنير في القراءات العشر | |
---|---|
پدیدآوران | ابن سوار، احمد بن علی (نویسنده) شرف، جمالالدين محمد (محقق) |
ناشر | دار الصحابة للتراث |
مکان نشر | مصر - طنطا |
چاپ | 1 |
شابک | 977-272-357-3 |
موضوع | قاريان عشره
قرآن - قرائت قرائتهای متواتر |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 75/35 /الف2م5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، دارای مقدمه محقق (شامل، درباره کتاب، درباره مؤلف و مصطلحات کتاب)، مقدمه مؤلف، و محتوای مطالب ضمن ابواب و فصول متعددی است.
گزارش محتوا
محقق کتاب، پس از حمد و ثنای الهی و درود بر پیامبر و آلش و صحابه و متمسکین به سنت ایشان، درباره محتوای کتاب، مطالبی ارائه داده است. او دراینباره چنین مینویسد: از جمله کتابهای مهمی که آموزنده علم قرائات، از آموختن آن بینیاز نیست، کتاب المستنیر است. این اثر یکی از اصول کتاب «النشر في القراءات العشر» ابن جزری است که احمد بن علی بن سوار آن را نوشته و در آن ده نفر از قراء را ذکر کرده که عبارتند از؛ نافع، ابن کثیر، ابوعمرو، ابن عامر، عاصم، حمزه، کسائی، ابوجعفر، یعقوب و خلف.
محقق میگوید: نویسنده در مورد سند اتصال خود به هریک از قاریان را توضیح داده است. سپس میگوید: ما این موارد را در جدولی ذکر کردهایم. اکثر مؤلفین قبل از ابن جزری، تقیید را بهصورت مختصر ذکر کردهاند و در اکثر موارد هم ضد را ذکر نکردهاند؛ حجت آنان برای این کار، اعتماد بر شهرت این موارد در این رشته بوده است. ازاین رو ما قرائت ضد و اکثر اصطلاحات دیگری که نیاز به توضیح دارند را در این کتاب شرح میدهیم و آیات آن را استخراج میکنیم. لازم به ذکر است، محقق ترجمهای از اعلام صورت نداده و برای این مورد، بر مواردی که کتابهای طبقات ذکر کردهاند بسنده و اعتماد کرده است.[۱]
مؤلف کتاب، در مقدمه ضمن ستایش خدا و درود بر پیامبر(ص) به دو روایت در باب فضیلت علمآموزی استناد میکند و بیان میدارد که افضل علوم، قرآن است (زیرا در آن حلال و حرام، امر و نهی، بدایع حکمت الهی، معجزات نظم و نثر او بیان شده است). او چند روایت نیز درباره فضیلت آموختن قرآن ذکر میکند و سپس روایات قرائت قرآن بر سبعه احرف را ذکر میکند؛ مثلاً در روایتی از سلیمان بن صرد آمده که گفت: أُبَیّ آیهای را بر من خواند و ابن مسعود خلاف آن را قرائت کرد و شخص دیگری نیز جور دیگری خواند. أُبَیّ میگوید: نزد پیامبر(ص) رفتم و گفتم آیا فلان آیه را نباید به فلان شکل قرائت کرد؟ فرمود بله و ابن مسعود نیز پرسید آیا این آیه به فلان صورت خوانده نمیشود؟ که پیامبر(ص) فرمودند بله. همه شما نیکو و زیبا خواندید. أُبَیّ میگوید پیامبر بر سینه من زد و گفت آیا قرآن را خواندی؟ گفتم بله اما بر یک حرف یا دو یا سه حرف؟ ایشان فرمود تا هفت حرف. او پس از ذکر این روایات، اختلاف بر معنی «سبعه احرف» نزد علما را ذکر میکند؛ شعبی معتقد است تمام حروف یکی هستند و فقط لغات (لهجههای) متفاوتی هستند. و برخی دیگر معتقدند معنی سبعه احرف: وعد و وعید و حلال و حرام و مواعظ و امثال و احتجاج است. ولی به نظر محقق، تفاوت در احرف سبعه تفاوت در حروف است زیرا اختلاف بین أُبَیّ بن کعب و عبدالله بن مسعود در قرائت که در حدیث ذکر شده در حروفی است که هرکدام کلمه را بهصورت دیگری قرائت کردند.[۲]
ابن سوار در ادامه، در چند فصل مختصر به بیان برخی روایات درباره تبعیت سنت در قرائت، إعراب و لحن در قرآن، فضل آن و فضیلت آموختن آن میپردازد و سپس اسناد قرائت برخی قاریان را ذکر میکند. او در چند فصل مختصر دیگر نیز مطالبی کلی را بیان مینماید و سپس به بیان اختلاف قرائات از سوره حمد تا ناس میپردازد. وی در توضیح متقاربین مینویسد: متقاربین بر دو قسم است، ضرب یک کلمه و ضرب دو کلمه؛ اما آنچه از کلمه واحد است مانند اتّخذتم و باب آن، لبثت و باب آن، أورثتموها و فنبذتها و عذت در دو موضع است؛ اما آنچه از دو کلمه است، کلمه اول به خاطر بناء یا دلیلی دیگر ساکن است. آنچه به خاطر بناء ساکن است مانند دال در «قد» و ذال در «إذ» و تای تأنیث متصل به افعال و لام در «هل» و «بل» و لام «قل»، و آنچه سکونش به خاطر دلیلی است مجموعا هشت کلمه است که برخی از آنها مانند دارند و برخی دیگر شبیه ندارند؛ مانند أو یغلب فسوف در آیه 74 سوره نساء و ابواب آن، یغفر لکم و بابش و من یفعل شرطیه و بابش و یعذب من یشاء در آیه 284 سوره بقره، من یرد ثواب در آیه 145 سوره آلعمران، ارکب معنا در آیه 42 سوره هود، یلهث ذلک در آیه 176 سوره اعراف و ان نشأ نخسف بهم در آیه 9 سوره سبأ.[۳]
او در فصلی درباره لام در کلمه «قل» مینویسد: برجمی (راوی) اظهار آن فقط نزد حرف «راء» در کلماتی مانند و قل رّبّ، فقل رّبّكم، قل ربّي يعلم، و... از نظایر این موارد را جایز دانسته است و در موارد دیگر، ادغام را تجویز نموده است.[۴]
ابن سوار، در اختلافات قرائات در سورهها، در سوره مسد مینویسد: ابن کثیر، «ابی لهب» را به سکون هاء قرائت کرده و عاصم «حمّالة» را به نصب تاء و نصیر «فی جیدها» را به اماله روایت کرده است. در سوره اخلاص هم مینویسد: ابوخلاد از یزیدی روایت کرده که الله در ابتدای آیه دوم به احد در انتهای آیه اول متصل میشود و دال احد مضموم و بدون تنوین خوانده میشود. حمزه و اسماعیل و مسیبی... «کفوا» را بهصورت کفؤا به سکون فاء و همزه خواندهاند. در سوره فلق، ابن ابی سریج، «نفاثات» را به الف قبل از فاء و کسره فاء و تخفیف آن [نافثات]، و قتیبه «حاسد» را به اماله روایت کرده است.[۵]
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای اثر ذکر شده است.
پاورقیها علاوه بر ذکر ارجاعات، حاوی مطالب مفیدی در شرح محتوای مطالب است.
محقق کتاب، مصطلحات را اینگونه ذکر میکند؛ منظور از اهل مدینه، نافع و ابوجعفر هستند. منظور از اهل حجاز، نافع، ابوجعفر و ابن کثیر هستند. منظور از اهل بصره، ابوعمرو و یعقوبند و منظور از اهل کوفه، عاصم، حمزه، کسائی و خلف هستند.[۶]
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.