المسالك و الممالك (اصطخري)
مسالک الممالک، اثر ابراهیم بن محمد اصطخرى، معروف به کرخى از دانشمندان سده 4ق است. این کتاب به زبان عربى و پیرامون جغرافیاى جهان اسلام و در 20 اقلیم نوشته شده است.
المسالک و الممالک (اصطخري، مصر) | |
---|---|
پدیدآوران | غربال، محمد شفیق (مراجعه)
حینی، محمد جابر (محقق) اصطخری، ابراهیم بن محمد (نویسنده) شامی، عبدالعال عبدالمنعم (مقدمهنويس) |
ناشر | الهيئة العامة لقصور الثقافة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 2004 م |
چاپ | 1 |
شابک | 977-305-734-8 |
موضوع | ایران - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14
جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 کشورهای اسلامی - جغرافیا - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | G 93 /الف6م5 1383 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
ترتیب مطالب این کتاب، بر خلاف اثر ابوزید بر اساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست، بلکه در آن، اقالیم بر تقسیماتى جغرافیایى پایهگذاری شده است که شمار اقلیمها به 20 مىرسد. اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایى خویش و دیگران اشاره کرده، و نوشته است که این کتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم... و اگر کسى خواهد که کیفیت هفت اقلیم بداند، در کتابهای دیگر... معلوم توان کردن.
گزارش محتوا
اصطخری همانند دیگر جغرافى نگاران اسلامى، تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته، و آن را به 20 اقلیم، البته نه به معنای خاص آن بخش کرده است. وی در تقسیمات جغرافیایى خویش به مناطق واقع در طول و عرضهای شناخته شده، چندان عنایتى مبذول نداشته، بلکه به مناطق جغرافیایى وسیع و سرزمینهای بزرگ توجه نموده است و پس از ذکر اطلاعات عمومى پیرامون «ربع مسکون» و مساحت سرزمینها، وضع دریاها را به شرح آورده، و به صورتى مشروح به ذکر مختصات مناطق اسلامى عصر خویش؛ از جمله جزیرةالعرب، دریای پارس، مغرب، اندلس، سیسیل، مصر، شام، دریای روم(مدیترانه)، جزیره، عراق، جنوب ایران (خوزستان، پارس، کرمان)، سند و هند، مرکز و شمال ایران، ارمنستان، اران و آذربایجان، جبال، دیلم، خزر، دریای خزر و سرانجام ماوراءالنهر، پرداخته است.
این تقسیمبندی در نسخههای عربى و ترجمههای فارسی همگون و بر یک روال است. اصطخری در وصف هر یک از کشورها و سرزمینها، اطلاعاتىاز حدود و نیز شهرهای آنها با ذکر مسافتها به دست مىدهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانى، صنعت و اوضاع و احوال قومى و نژادی آنها مىپردازد. گاه مطالب کتاباصطخری درباره برخى مناطق، بسیار مختصر و کوتاه است. به عنوان نمونه کراچکوفسکى به نقل از آماری مىنویسد که نوشته اصطخری درباره سیسیل(صقلیه) اندک، ولى بسیار پر مغز و حائز اهمیت است.
گاه نکتههای نا روشنى در کتاب اصطخری مىتوان یافت. یکى از این نکتهها جبلالقلال(جبلالقلل) در دریای مدیترانه است. رنو این ناحیه را با فراکسینتوم نزدیک فرانسه که از اواخر سال 889 تا 972م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است؛ اما مینورسکى مىنویسد که هنوز این نکته به درستى مشخص نشده است.
اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگى از اقیانوس هند از ساحل شرقى افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب(سیلان) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است.
وسیعترین بخش کتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است. در واقع بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نه تنها به ذکر مسافتها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته، بلکه به دژها، شهرهای حصین، آتشکدهها و رودها نیز اشاره کرده است. وی سپس به شرح دریاچهها پرداخته، و باز از خلیج فارس یاد کرده، و نوشتهاست: «دریای پارس خلیجى باشد از دریای محیط... و آن را به پارس و کرمان باز خوانند».
احتمالاً اصطخری در همراه کردن آثار خود با نقشهها، روش ابوزید بلخى را به کار گرفته است، چه از نام کتاب ابوزید بلخى، صور الاقالیم، مىتوان دریافت که این کتاب با نقشههایى همراه بوده است. نوشتههای جغرافى نگارانى؛ چون مقدسى، یاقوت و دیگران نیز مؤید این نکته است.
درباره نقشههای کتاب اصطخری نظر جغرافىنگاران تا اندازهای متفاوت است. ابن حوقل که معاصر اصطخری بوده، و گویا در 340ق با وی دیداری داشته است. درباره این دیدار چنین مىنویسد: ابواسحاق فارسی را دیدم کهاین نقشه را از سرزمین سند (هند) کشیده بود کهآشفته مىنمود. وی نقشه فارس را نیکو کشیده بود. من آذربایجان را بدین گونه کشیدم که نیکو خواند. جزیره را نیز کشیدم که پسندید. نقشهای از مصر کشیده بود که به کار نمىآمد. نقشه مغرب نیز اغلب خطا بود. او به من گفت زادگاه تو را شناختم و شرح زندگى تو را دانستم، مىخواهم خطاهای کتاب مرا اصلاح کنى. من چند نقشه را با نام خود او اصلاح کردم.
مقدسى و یاقوت و دیگران از اهمیت و درستى کتاب اصطخری یاد کرده، نوشته او را برتر و کاملتر از اثر ابوزید بلخى دانستهاند. گرچه گاه اثر اصطخری با نوشتههای ابوزید بلخى خلط شده، و گمراهىهایى پدید آورده است. مقدسى مىنویسد: در ری کتابى در کتابخانه صاحب بن عباد، منسوب به ابوزید بلخى همراه با نقشههایى دیدم؛ مشابه همان کتاب را در نیشابور نزد رئیس ابومحمد میکالى مشاهده کردم که نام مؤلف نداشت و مىگفتند: مصنف آن ابوبکر محمد بن مرزبان محولى کرخى بوده که به سال 309ق درگذشته است؛ باز عین همان کتاب را در بخارا دیدم که منسوب به ابراهیم بن محمد فارسی (اصطخری) بود. مقدسى انتساب کتاب را به اصطخری درستتر دانسته است، زیرا کسانى را دیده که اصطخری و کتاب او را مىشناختهاند. وی از نقشههای درست کتاب نیز یاد کرده است.
وضعیت کتاب
متن نسخه خطى کتاب الاقالیم اصطخری که به زبان عربى، و تاریخ پایان کتابت آن 690ق است، نخستین بار به کوشش مولر در 1255ق1839/م انتشار یافت. دخویه متن قدیم مسالک الممالک را که به زبان عربى بوده، در 1870م با پیشگفتاری به طبع رسانده است. در ضمن، نظری ابراز شده، مبنى بر اینکه گویا اصل این اثر به زبان فارسی بوده است.
در نسخة فارسی مسالک و ممالک 20 نقشه رنگى و 2 نقشه سیاه و سفید وجود داشته که به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است. به گفته وی در همه نسخههای فارسی کتاب نقشههای رنگین وجود دارد. نقشههای کتاب از روی نسخه موزه ایران باستان- که نسخه کامل و کهن موجود بوده، به طبع رسیده است.
چند ترجمه فارسی از کتاب مسالک و الممالک اصطخری وجود دارد که ظاهراً اغلب آنها ترجمه نخستین نسخه کتاب است. دو ترجمه فارسی از این کتاب به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده که یک نسخه آن با نام مسالک و ممالک به خط محمد بن سعد بن محمد نخجوانى، معروف به ابن ساوجى در 726ق/ 1326م در اصفهان کتابت شده بوده است.
منابع مقاله
- متن و مقدمه کتاب.
- دائرهالمعارف بزرگ اسلامى.