الفردوس الاعلی
الفردوس الأعلى، تأليف آیتالله شيخ محمدحسین كاشف الغطا، با تعليقات جناب آقاى سيد محمد على قاضى طباطبايى است. اين كتاب مشتمل بر مباحث پراكندهاى در مسائل مختلف اسلامى است كه در يك مجلد جمعآورى شده است. اين اثر در حقيقت جُنگى از معارف اسلامى است كه البته صبغه فقهى آن غلبه دارد.
الفردوس الاعلی | |
---|---|
پدیدآوران | آلکاشفالغطاء، محمدحسین (نویسنده) قاضی طباطبایی، محمدعلی (مصحح) |
ناشر | دار أنوار الهدی |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1426 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-8812-00-4 |
موضوع | اسلام - پرسشها و پاسخها
شیعه - عقاید فقه جعفری |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 12 /آ7ف4 1384 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
انگیزه تأليف
مؤلف مطالب پراكندهاى را كه در ساليان متمادى نوشته است در دو مجلد جمعآورى و تدوين نموده. جلد اول مشتمل بر مباحث فقهى و اعتقادى و معارف اسلامى و جلد دوم درباره فضايل و سيره پيامبر اكرم(ص) و اهلبيت عليهمالسلام است.
وى مدتى در اين كار تعلل مىكند تا فرصت مناسبى پيش آيد. بنا به گفته خود، در مقدمه، در آستانه اذان صبح چرتى بر وى عارض مىشود و ملكى متمثّل به وى مىگويد چرا درباره «فردوس» اينقدر تعلل مىكنى؟ وى مىپرسد فردوس چيست؟ آن ملك مىگويد همان كتابى كه قصد دارى آن را تأليف كنى.
اين كتاب، فردوسى است براى تو و شیعیان. پس از اين تجربه معنوى، وى عنوان مجلد اول را الفردوس الأعلى و عنوان مجلد دوم را الجنة المأوى مىگذارد و اقدام به چاپ آن مىكند.
بخش اعظمى از مقدمه كتاب مشتمل بر معرفىهایى است كه مجلات عربى درباره اين كتاب ارائه كردهاند.
گزارش محتوا
مشتمل بر پاسخ به برخى سؤالات مختلف فقهى و اعتقادى و معارفى و تقرير قسمتى از درسهاى فقهى است.
مسائل قندهاريه كه تعدادى از علماى قندهار پرسيدهاند و سؤالات جناب آقاى سيد محمد على قاضى تبريزى از جمله پرسشهاى متنوعى است كه در اين اثر به آنها پاسخ داده شده است.
مؤلف همچنين در ضمن مباحث فقهى خود به فرق بين «حقوق» و «احكام» پرداخته و حقيقت بيع و ملك و ملكيت را تعريف كرده است.
همچنين قسمتى از مباحث فقهى ايشان درباره اذان و اقامه، زكات، حج و صوم است.
وى در ضمن مباحث فقهى خود به برخى از اسرار و امور معنوى مربوط به هر يك از اين عبادات اشاره كرده است.
در ضمن مسائل قندهاريه، شخصى از اهالى قندهار مىپرسد: اهل سنت به غسل مسّ ميّت قائل نيستند و اثرى از آن در كتابهاى فقهى آنان نيست، پس دليل شيعه در اين باره چيست؟ مؤلف علاوه بر مطرح كردن برخى مباحث فقهى، با بيان پارهاى از حقايق فلسفى و طبى به لزوم غسل مسّ ميّت اذعان كرده است.
وى همچنين در جواب سؤال از جواز سينهزنى و زنجيرزنى براى عزادارى محرم خاطرنشان مىكند كه امورى از اين قبيل بر طبق موازين شرعى صحيح نمىباشد مگر اينكه كسى از روى عشق حقيقى به امام حسین(ع) چنين اعمالى را انجام دهد.
برخى از سؤالات ديگر مسائل قندهاريه عبارتند از: آيا در زيارت عاشورا مىتوان به يك سلام و لعن اكتفا كرد و يا اينكه بايد صد مرتبه ذكر را تكرار نمود؟ چرا در آيه وضو، از ظاهر آيه عدول مىكنيد؟ مراد از عقول عشره در فلسفه چيست؟ معناى قاعده «الواحد لا يصدر عنه إلاّ الواحد» چيست؟
همچنين آقاى سيد محمد على قاضى تبريزى سؤالاتى تفسيرى از مؤلف مىپرسد.
علاوه بر آن از حقيقت سماوات و تطبيق آن بر افلاك نهگانه سؤال مىكند.
از جمله سؤالات ايشان كه امروزه نيز زمينه بحث دارد اين است كه آيا در شرايط جديد دنيا كه اغراض فاسد و اهداف سياسى رواج تام دارد مىتوان در تشخيص اعلم به شياع مراجعه كرد؟ نویسنده با توجه به سيره سلف جواب مىدهند كه ميزان، مقدار استنباطات شرعى وى و كثرت تأليفات فقهى و كثرت اهتمام به شريعت است.
همچنين درباره ولايت فقيه نيز از وى پرسيده است كه ايشان به صورت محدود مانند: تصرف در امور حسبه و موارد ضرورى جامعه مانند طلاق زنى كه همسرش مفقود شده و تصرف در ارث بلا وارث و اقامه حدود، آن را پذيرفته است.
مؤلف در پاسخ به يكى از سؤالات، عقد اخوتى را كه مرحوم شيخ عباس قمى در مفاتيح الجنان آورده است، از نظر شرعى معتبر ندانسته و آن را صرفاً يك امر استحسانى دانسته است كه نبايد به نيت شرع انجام داد.
به جز مسائل قندهاريه و سؤالات آقاى قاضى، دسته سومى نيز از سؤالات مطرح شده است.
در پایان، مؤلف به تفصيل درباره وحدت وجود و موجود و معاد جسمانى سخن گفته است.