الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة
الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة، با نام کامل «الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة بعلم مراتب الحروف و مخارجها و صفاتها و ألقابها و تفسير معانيها و تعليلها و بيان الحركات التي تلزمها» نوشته مکی بن حموش(متوفای 437ق) و تحقیق احمد حسن فرحات، کتابی است در موضوع علم تجوید که غالب مباحث آن، پیرامون چگونگی قرائت حروف است؛ این اثر با ارزش از قدیمیترین منابع علم تجوید بهحساب میآید و منبعی برای کتب تجویدی بعد خود به شمار میرود.
الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة | |
---|---|
پدیدآوران | مکی بن حموش (نویسنده) فرحات، احمد حسن (محقق) |
عنوانهای دیگر | الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة بعلم مراتب الحروف و مخارجها و صفاتها و ألقابها و تفسير معانيها و تعليلها و بيان الحرکات التي تلزمها الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة |
ناشر | دار عمار |
مکان نشر | عمان |
چاپ | 5 |
موضوع | قرآن - تجويد قرآن - قرائت |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 78/5 /م7ر7 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب با دو مقدمه از محقق آغاز شده و به دنبال آن چهلوهشت باب آمده است. برخی از این ابواب دارای زیر مجموعهای به نام فصول هستند.
گزارش محتوا
محقق در مقدمه، ضمن معرفی مؤلف، آثار او را برشمرده، سپس به معرفی کتاب الرعایه پرداخته است. ایشان از چگونگی تحقیق کتاب نیز سخن به میان آورده است و بیان میدارد که برای تحقیق کتاب از سه نسخه خطی استفاده برده است؛ اولین نسخهای که از آن بهره بردم و آن را به عنوان نسخه اصلی قرار دادم؛ نسخهای از کتاب است که در مدینه منوره منتشر شده است. برای من این نسخه از اهمیت بیشتری برخوردار بود زیرا اطمینان بیشتری نسبت به سایر نسخ برایم حاصل شد. نسخه دوم نسخه منتشر شده در مکه مکرمه است و نسخه سوم نسخه کتابخانه عمومی در رباط مراکش است. برای نسخه دوم رمز «م» و برای نسخه سوم رمز «ر» در نظر گرفتهام[۱].
مؤلف باب اول کتاب خویش را با مباحثی در بیان فضیلت قرآن و ترغیب در اشتغال به آن و ارزش طالب و قاری آن سخن به میان آورده؛ قرآن کلام خداوند عالمیان است که غیر مخلوق است، کلامی است که مانند آن هیچ کلامی نیست، اوصافی دارد که هیچ نوشتهای، چنین خصوصیاتی ندارد، کتابی است که وحی خداوند بزرگ و هدایتگر گمراهان، راهنمای متحیرین است. از جمله روایاتی که از پیامبر اکرم(ص) در ارزش تلاوت قرآن وارد شده است. ایشان در این روایت فرمودند: «من قرأ ربع القرآن فقد أوتي ربع النّبوّة، و من قرأ ثلث القرآن فقد أوتي ثلث النّبوّة، و من قرأ ثلثي القرآن فقد أوتي ثلثي النّبوّة، و من قرأ القرآن كلّه فقد أوتي النّبوّة»، هر کس که یکچهارم قرآن را بخواند، یکچهارم از نبوت را به دست آورده است. هر کس که یکسوم قرآن را بخواند، یکسوم از نبوت به دست آورده است و هر کس که دوسوم قرآن را بخواند، دوسوم از نبوت به دست آورده است و کسی که کل قرآن را بخواند کل نبوت را به دست آورده است.[۲].
باب دوم در مورد اموری است که قاری قرآن باید از آنها بر حذر باشد؛ از جمله آفاتی که اهل قرآن ممکن است به آن مبتلا شوند ریاست؛ و آن این است که قاریان، قرآن را به خاطر غیر خداوند متعال و بهقصد ریا استفاده ببرند و اخلاصی در عمل نداشته باشند و در عمل به دستورات قرآن کوتاهی کنند و تبعیت آنها از قرآن تنها در کلام آنها نمود داشته باشد[۳].
باب سوم از کتاب درباره اوصاف و اعمالی است که مصاحب با قرآن باید نسبت به آنها عامل باشد؛ اولین آنها، اخلاص در نیت است در طلب قرآن کریم، سزاوار است او شاکر و حامد خداوند باشد؛ در تمام عرصههای زندگی متوکل و ذاکر خداوند متعال باشد، خوفناک از معاصی خود باشد و امیدوار به لطف خداوند متعال[۴].
از جمله آداب شخصی که با قرآن مصاحبت دارد این است که مراء و جدال را کناره گذاشته و برمدار تواضع با مردم رفتار کند و رفق و ادب در گفتار و کردار را در تمام طول زندگی همواره رعایت نماید، مردم از او در امان باشند و خیرش را امید داشته باشند[۵]. از مسائلی که قاری و مصاحب قرآن باید به آن مسلط باشد شناخت کامل او نسبت به حروف زبان عربی است که کلام بهوسیله آن منعقد میگردد و آن بیستونه حرف است و همچنین شناخت کافی از اجزاء تشکیل دهنده جمله که مشتمل بر اسم و فعل و حرف باشد و شناخت حرکات و علامات و سایر معلومات مرتبط با آن[۶].
یکی از موضوعاتی که مؤلف به آن پرداخته است تقدم و تأخر حروف و حرکات است. ایشان این مسئله را در قالب سؤال چنین مطرح مینماید که در وضع حروف و حرکات کدامیک مسبوق بر دیگری بوده است؟ در جواب بیان میدارد که جماعتی قائل به این شدهاند که وضع حروف قبل از حرکات بوده است و یکی از استدلالاتی که آوردهاند این است که حروف ساکن و خالی از هرگونه حرکت هستند و وضع اولیه آنها به همین شکل بوده است، سپس برحسب عوامل و جایگاه خود در جمله متحرک گردیدهاند. جماعتی دیگر بر این باورند که وضع حرکات سابق بر حروف است و استدلال آنها چنین است که وقتیکه حرکات اشباع میشوند، آنوقت حروف از آنها متولد میشوند[۷].
بخش بعدی پیرامون اختلاف بین نحویان در حرکات ثلاث (فتحه-ضمه-کسره) که آیا اینها از مد و لین حروف ثلاث (الف- واو- یاء) گرفته شدهاند؟ یا اینکه بالعکس است و مد و لین از حرکات سه گانه اخذشدهاند؟
اکثر نحویان میگویند حرکتهای ثلاثه از مد و لین حروف ثلاثه اخذشدهاند و بر ادعای خود چنین استدلال کردهاند: که با توجه به اینکه حروف قبل از حرکات به وجود آمدهاند بنابراین این حرکات سه گانه رتبه موخر از حروف دارند[۸].
نویسنده در یکی از ابواب کتاب به این موضوع اشاره میکند که عرب غیر از استعمال بیستونه حرف مشهور (نویسنده الف را از همزه جدا کرده است لذا به عدد بیستونه رسیده است)، شش حرف دیگر هم بر آن اضافه کرده که بهوسیله آنها کلام خویش را توسعه بخشیده و در فصاحت ارتقا بخشیداند. در اینجا به سه مورد از شش مورد آن اشاره میشود:
- نون خفیفه: که وقتی به کاف و جیم و شبه این دو میرسد خفیفه میشود و بهوسیله آن فعل تأکید میشود.
- الف مماله: که بین الف و یاء میآید و نه الف حساب میشود و نه یاء بلکه الفی است که نزدیک به حرف یاء است و با ترقیق همراه است، که به صورت همزه نوشته میشود.
- الف مفخمه: الفی است که با تفخیم همراه است، نزدیک به لفظ واو است و درواقع نقیض الف مماله است.[۹].
در ابواب بعدی نگارنده در طول بیستونه باب، یکبهیک حروف بیستونه گانه را تشریح میکند؛ ابتدا مخارج این حروف که بهوسیله کدامیک از اعضاء دهان و حلق و بینی تلفظ میشود را بیان میکند و سپس خصوصیات و صفات هریک را بهصورت تفصیلی مطرح میکند[۱۰].
باب بعدی باب غنه است، غنه نون ساکنه خفیفهای است که خارج میشود از خیاشیم (بینی)، که تابع نون ساکنه غیر مخففه است که گاهی متحرک میشود و گاهی ساکن است. مخرج آن مخرج سیزدهم از مخارج دهان است. غنه ظاهر میشود هنگام ادغام نون ساکنه و تنوین در نون و میم[۱۱].
باب بعدی، بحث در مورد اختلاف نحویان در مورد مخارج حروف است، سیبویه و اکثر نحویان قائل به این هستند که برای حروف شانزده مخرج است، برای حلق سه مخرج است و برای دهان سیزده مخرج است و قول مخالف با آنها قول جهرمی و تابعین آن است که میگویند برای حروف چهارده مخرج است؛ برای حلق سه مخرج و برای دهان یازده مخرج است و این بخاطر آن است ایشان مخرج لام و نون و راء را یکی دانستهاند[۱۲].
باب مشددات از جمله ابواب این نوشتار است، مصنف بر این اعتقاد است که مشددات دارای سه باب هستند که نویسنده یکبهیک به تشریح هر یک از آنها میپردازد، سپس در دو باب نهایی به بحث از وقف بر مشدد و احکام نون ساکنه و تنوین میپردازد[۱۳].
وضعیت کتاب
در انتهای کتاب فهرست مطالب ذکرشده است.
پاورقیها به اختلاف نسخ، مستندات و توضیح برخی از مطالب کتاب اختصاص یافته است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.