التيسير في قواعد علم التفسير
التيسير في قواعد علم التفسير تأليف محىالدين كافيجى به زبان عربى پيرامون مسائل مهم علم تفسير با تحقيق مصطفى محمدحسین ذهبى عرضه شده است.
التیسیر فی قواعد علم التفسیر | |
---|---|
پدیدآوران | کافیجی، محمد بن سلیمان (نویسنده) |
ناشر | مکتبة القدسي |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 1419 ق |
چاپ | 1 |
موضوع | تفسیر - فن قرآن - علوم قرآنی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 91/5 /ک2ت9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
كتاب با مقدمه محقق آغاز شده كه در آن به اهميت علم تفسير، موضوع و ابزار آن، اهميت كتاب حاضر، معرفى مؤلف، دوران زندگى و آثار او پرداخته است. بررسى نسخههاى كتاب و رعايت قواعد رسم نوشتارى، رد كلمات تحريف شده به اصلشان و اضافه بعضى كلمات با توجه به سياق جملات يا روشن كردن معنا، استخراج آيات قرآنى، احاديث نبوى و آدرس آنها و معرفى اعلام از تلاش محقق میباشد. كتاب در دو باب تدوين شده كه تفصيل آن در فهرست موضوعات آمده است. باب اوّل به اصطلاحات علم تفسير و مسائلى پيرامون علوم قرآنى مانند اعجاز، تواتر قرآن، محكم و متشابه و... و باب دوم به بيان قواعد و مسائل علم تفسير پرداخته است. مطالب با رعايت اختصار به عنوان محورهایى جهت تحقيق علاقهمندان بيان شده است.
گزارش محتوا
نگارنده معناى لغوى تفسير را كشف و اظهار و معناى عرفى آن را كشف معانى قرآن و بيان مراد معانى آن مىداند، معناى تأويل در لغت و عرف، مسأله اجتهاد مجتهد و مصيب بودن او، جايگاه حكم عقل در تفسير و مسأله تفسير به رأى، را بيان میكند و در جواز تفسير قرآن مىگويد تفسير گاهى به معنى قطع بر مراد از لفظ استعمال مىشود كه اين جايز نيست مگر براى صاحب وحى، و شاهدين نزول و اسباب آن، و گاهى به معنى خبر دادن از مراد لفظ به خاطر غلبه ظن حاصل از اصول مىباشد كه اين براى هر كسى كه علم تفسير و لوازم آن را فراگرفته باشد جايز است.
علومى كه مفسر جهت تفسير محتاج آن است به دو قسم تقسيم میشود:
اول: علوم اعتقادى و دوم: علم معرفت احكام و عمل به آن. و جهت فراگیرى اين دو علم شناخت پانزده علم به ترتيب علم لغت، علم اشتقاق تصريف، نحو، معانى، بيان، بديع و... را لازم و يادگیرى علم تفسير و تدوين آن را مثل ساير علوم اسلامى با استناد به اجماع واجب مىداند.
پس از برشمارى موضوع علم تفسير به فضيلت آن و بررسى قرآن در لغت عرب، قرآن را بالاتفاق معجزه دانسته و پس از تعريف سوره، آيه و فصل قائلند: قرآن واجب است كه در اصل و اجزايش متواتر باشد امّا در ساير مسائل مثل ترتيب آيات و... اختلاف است كه قول صحيح وجوب تواتر آن در اين سه مسأله مىباشد.
پس از تعريف محكم، متشابه، دلالت و انواع آن، نزول و انزال اسباب نزول را سببى كه قرآن به خاطر آن نازل شده مىداند. در باب دوم پس از بيان اينكه هر آى محكمى در قرآن قطعاً دلالت بر معناى مرادش دارد آن را از اولیات دانسته و اكثر مطالب قرآن را اطلاقات و عمومات مىداند كه متعرض خصوصيات نشدهاند و با شناخت عمومات، احكام جزئيات اجمالاً معلوم مىشود.
پس از بررسى معانى معارضه و نسخ در لغت و اصطلاح، معارض حقيقى بين حجتهاى شرعى را منتفى و وقوع تعارض را دليل بر جهل و عجز میداند كه خداوند منزه از توصيف به جهل است، پس هر تعارض و تناقضى كه ديده مىشود ناشى از جهل ما به تاريخ است و بين دو آيهاى كه در نظر ما متعارض هستند بايد جمع كرد و در جمع كردن بايد جهات دليل، حكم و حال و وقت را در نظر گرفت پس از بررسى اين موارد در خاتمه بر فضيلت علم و شرف تفسير و آداب استاد و شاگرد با استمداد از كتاب، عقل، سنت و آثار بزرگان مىپرازد.
وضعيت كتاب
در پایان كتاب فهرست آيات، احاديث، اعلام و موضوعات آمده و در پاورقى آدرس آيات، روايات، معرفى اعلام و منابع جمعآورى شده است.