التوحيد و التثليث
التوحيد و التثليث، نوشته شيخ محمد جواد بلاغى، به زبان عربى مىباشد كه در ردّ عقائد و تفكرات نصارى هست.
التوحید و التثلیث | |
---|---|
پدیدآوران | بلاغی، محمدجواد (نویسنده) |
ناشر | دار المؤرخ العربي |
مکان نشر | بیروت - لبنان |
سال نشر | 1412 ق یا 1992 م |
چاپ | 2 |
موضوع | تثلیث - دفاعیهها و ردیهها
مسیحیت - دفاعیهها و ردیهها - کتابشناسی یکتا پرستی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BT 115 /ب8ت9 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مقدمه اين كتاب با زندگینامه مؤلف شروع مىشود كه بيوگرافى ايشان را به طور كامل بازگو مىكند و شخصيت ايشان را يك شخصيت نافذى قرار مىدهد كه تمام عمر خويش را وقف دين كرده است.
در مقدمه آمده كه ديده نشده جناب آقاى بلاغى، مگر اين كه يا جواب سؤالى را مىدادند يا به شبهات پاسخ داده يا در حال نوشتن يكى از مؤلفاتش بوده است. در حقيقت ايشان نه مرد، مگر اين كه به جاى گذاشت از خودش آثارى را كه به وسيله آن نسلها هدايت مىشوند و احتجاج مىكنند با آن شجاعان عالم. همانا مؤلفات ايشان داراى ثمراتى ناضجه مىباشد كه بعضى از آنها به چاپ رسيده و بعضى هم هنوز به چاپ نرسيده و در مقدمه فهرستوار به آن دسته از مؤلفاتى كه به چاپ رسيده اشاره شده است.
انگیزۀ تأليف
در واقع رساله التوحيد و التثليث جواب نامهاى مىباشد كه به دست مؤلف رسيده، از طرف شخصى كه خودش را معرفى نكرده و فقط از اهالى سوريه مىباشد و حاوى شبهاتى هست كه مؤلف را بر آن داشته كه جواب اين شبهات را بدهد.
ساختار و گزارش محتوا
البته اين شبهات به ذوق و سليقه خود مؤلف به صورت 42 سؤال و جواب آمده است.كه بيشتر جوابها اعتقادى و كلامى مىباشد و سعى شده كه از خود كتابهاى نصارى و يهود در ردّ اين شبهات استفاده شود، و به خاطر اين كه مؤلف احتجاج مىكند، جدالا و الزاما بر يهود و نصارى در آنچه كه منسوب به عهدين است، در بخش الهام دومى روى همين منظور رموزى را كه مصطلح است بر خود يهود و نصارى در عهدين، در مقدمه اين رساله آورده است.
مؤلف مىگويد: ارسال كننده اين نامه مىخواسته با اين كار و با اين شبهات تزلزلى در عقائد و تفكرات من ايجاد كند؛ اما من با بررسى كه در اين شبهات كردم ديدم كه آنها خيلى پست و بىارزش است كه بخواهد در دينى كه من با عقل آن را درك كردهام و با گوشت و پوست و خون من آميخته شده، رخنه كند و باعث شك و شبهه در اعتقاداتم شود.
و بسيارى از اوقات اين افكار و اين شبهات زياد، به ذهن انسان خطور مىكند؛ اما به واسطه فحص و جستجو و پژوهش در دين و جستجوى عقلى همۀ اينها از بين مىرود و لذا مؤلف تا آن جا كه توانسته، از خودشان به خودشان جواب داده و آن شبهات را رد كرده، به عنوان نمونه در جايى كه نصارى حضرت مسيح را به عنوان معبود خود و يكى از اقانيم ثلاثه خود قرار داده، مؤلف از خود كتاب مزامير داوود؛ يعنى زبور كه با كلمه روز[مز] در كتاب آمده جواب داد.
در سؤال 20 اشاره به كتاب مزامير داوود كرده كه در اين كتاب آمده است.
گفت حضرت داود: كه با كلمه اللّه ساخته شده، سماوات و آن چه به عنوان جنود در آسمان است.
مؤلف با اين جمله اشكال وارد كرده به يكى از اعتقادات نصارى كه چطور داود در كتاب مزامير مىگويد، خداوند آسمان را آفريده به واسطه كلمه اللّه، امّا شما مسيح را معبود خود قرار دادهايد؛ يعنى كلمه اللّه را مسيح كه معبودتان است گرفتهايد؛ در حالى كه خود خداوند از اين معبودى كه شما قرار دادهايد و از آن تبعيت مىكنيد، غافل است و جناب مؤلف با اين جمله عربى[فلم تعد فيه ان تكون تابعا لغفلة المدعو بعبدالمسيح] اشاره كرده كه خداوند كه همان اللّه است، آسمانها را آفريده نه مسيح كه معبود شما مىباشد.
مؤلف در ادامه گفته است: مگر در انجيلتان از قول حضرت مسيح نخواندهايد[كه با يك نان انسان زنده نمىشود، بلكه با آنچه كه از دهان خداوند خارج مىشود زنده شده]؛ يعنى مىگويد[كن و فصار اى فخلقت].
يا اينكه مگر شما نمىدانيد كه مراد از كلمه اللّه همان فيض اللّه بر عالم مىباشد كه به صورت تكوين و تعليم و تشريع است و يا گفته شده، از فيض كه تشكيل شده از كلمه[امر - ولیكن] كه اينها از دهان خداوند خارج مىشود به صورت باد يا روح كه كنايه از فيض و مشيت تكوينى مىباشد. كما اينكه در تورات ذكر شده، براى خلق اشياء به قوله[يحيى]؛ يعنى: لتكن و حاصل اين كه همانا منظور از كلمه اللّه يا باد و روح دهان خداوند همه اينها كنايه از مشيت خداوند دارد كه به واسطه آن آسمانها و جنودش را در آسمان به وجود آورده است.
و تو اى نصارى كه مىگويى در مزامير آمده است [كلمة الله اسبع] پس همانا تو در اين جمله مسيح را به عنوان معبود تسبيح مىكنى، نه خداوند عز و جل را و من اين جمله را در مزامير نديدهام، چرا كه در مزامير آمده[حضرت مسيح هر لحظه در روز خداوند را تسبيح مىكرده و خداوند را مبارک مىدانسته و از جبروت خداوند خبر مىداده].
با توجه به اين مطالب كه گفته شد، تمام آن چه كه در جواب آمده، از كتاب مزامير حضرت داود مىباشد، در ردّ اين شبهه كه حضرت مسيح را يكى از اقانيم ثلاثه مىدانند كه به واسطه حضرت مسيح آسمانها ساخته شده است.
در پایان اين نكته باقى است كه مؤلف مىگويد، اگر اين شخصى كه شبهات را براى من فرستاده اسمش را مىنوشت، من فقط اين جوابها را براى او مىفرستادم و در دسترس ديگران قرار نمىگرفت؛ اما چون از اين كار خوددارى كرده، من مجبور هستم كه آنها را به اين صورت نشر كرده تا به اطلاع همگان برسانم.
نسخه شناسى
اين كتاب براى اولین بار در سال 1332 در چاپخانه عرفان در صيدا به رسم الخط قديمى به چاپ رسيده است و به خاطر اهميّت موضوعى كه در عصر حاضر داشته، آن را به اسلوب جديد، براى بار دوم در سال 1412 هجرى قمرى، 1992 ميلادى در دار المورّخ العربى در شهر بيروت به چاپ رسيد.
همچنين مؤلف منابعى را كه در متن آمده بود، به صورت منظم از متن جدا كرده و مجزا از متن در پايين صفحه ذكر كرده است.
و آنچه كه خود مؤلف از خودش در پاورقى آورده، با رمز حرف[ميم] آن را نشانهگذارى كرده است، و فهرست اين كتاب همان سالها و اقوالى است كه در كتاب بيان شده و الزاما به ذكر صفحات هر كدام اشاره كرده است.