الإجتهاد بین أسر الماضي و آفاق المستقبل
الاجتهاد بين أسر الماضي و آفاق المستقبل، آخرین کتاب منتشرشده از علامه سید محمدحسین فضلاللّه (معاصر)، پیش از وفات وی است. این کتاب دربردارنده مجموعه مقالات و گفتگوهای این عالم اندیشمند است که غالب آنها درباره اجتهاد و پاسخهای اجتهادی و معاصر به پرسشهای معاصر و نظریهپردازی برای فهم عصری و یافتن مبانی فکری و اجتهادی برای بازنگری در بخشهایی از فقه است که دوران جدید و تحولات مفهومی، نونگری در آنها را اقتضا میکند.
الإجتهاد بین أسر الماضي و آفاق المستقبل | |
---|---|
پدیدآوران | فضلالله، محمدحسین (نويسنده) |
ناشر | المرکز الثقافي العربي |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 2009م |
چاپ | 1 |
موضوع | اجتهاد و تقلید - مطالعات تطبیقی,اسلام و سیاست,ولایت فقیه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP۱۶۷/ف۶الف۳ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
این کتاب در چهار بخش تنظیم شده است: در بخش نخست که «اسلام و زندگی» نام دارد، شش مقاله گنجانده شده است؛ بهعنوان نمونه، مقاله نخست، به نقش دین در جامعه بشری - در سطح فردی و اجتماعی - میپردازد و میکوشد به این پرسش پاسخ گوید که دین چه کارکردهای مثبتی در سطح اجتماعی دارد؟وی به قدرت تفسیرگری دین نسبت به پرسش از پدیدههای هستی و همبستگیبخشی در سطح اجتماعی و تعالی روحی و آرامشبخشی و توازنبخشی میان فرد و جامعه و هویت مشترک بخشیدن به جامعه بشری، اشاره میکند. بخش عمدهای از این مقاله به طرح شبهات و پرسشها درباره کارکردهای منفی دین و پاسخ به این شبهات و پرسشها اختصاص دارد[۱].
بخش دوم این کتاب، با عنوان «اجتهاد و عصر کنونی» چند مقاله را در خود گنجانده که هرکدام از زاویهای به دشواریهای فهم اجتهادی شریعت، معطوف است. این مقالات عبارتند از: «اجتهاد معاصر: رویکردها و کارکردها»، «نشانههای روششناختی در تعامل با نص قرآن»، «اثر زمان و مکان در اجتهاد» و «بحثی پیرامون مسائل علمی نص و تأویل»[۲].
در مقاله «اجتهاد معاصر: رویکردها و کارکردها»، به ضرورتهای منجر به شکلگیری اجتهاد و آسیبهای ناشی از بسته شدن باب اجتهاد در میان اهل سنت - که یکی از بزرگترین آسیبهای آن خارج شدن امامان اهلبیت(ع) از دایره مشروعیت رسمی حکومتی بود - اشاره میکند؛ اگرچه به تعبیر فضلاللّه اجتهاد در دایره شیعی متوقف نشده و با پویایی و ژرفا به حرکت خود ادامه داد و در دوران جدید بخش گستردهای از علمای اهل سنت بار دیگر به اجتهاد روی آوردهاند. فضلاللّه با ذکر رویکردی که به بازنگری در فقه بر اساس وضعیت عصر به کمک الهامگیری از روح اسلام فرامیخواند، بر آن است چنین گونهای از اجتهاد به الغای نص و هرج و مرج منجر میشود؛ زیرا انسان در استنتاج روح اسلام، مبنای ثابت و معقولی ندارد؛ چراکه فهم این روح بهتناسب اختلاف ذهنیتهایی که به فهم و الهامگیری نص روی میآورد، متفاوت است[۳].
بخش سوم، گفتگوهای اجتهادی، شامل عناوین زیر است: عقل اجتهادی و نوشوندگی زندگی، مقاصد شریعت، رهیافت قاعدهسازی و پیچیدهسازی ثبات و تحول در فهم نص قرآن، استنباط فقهی، دشوارهها و پرتوها، اجتهاد و امکانات نواندیشی در روش و قرائت نص و...
در گفتگوی نخست، فضلاللّه، علم فقه را همانند دیگر علوم، نیروهای دایمی و نوشونده فعال در عرصه بررسی متون و اندیشیدن در آنها متناسب با پویایی زمانه و تحولات میداند و میگوید: «پویایی زندگی و تحولات آن، بر فقیه ایجاب میکند تلاشی سترگ و رنجی سخت برای رصد واقعیت و اکتشاف قدرتهای پویای متن متحمل شود که اکتشاف آن جز پس از استنطاق و بازخوانی متن، بر اساس سازوکارهای پیچیدهای که فقیه با هدف بررسی متن آن را فرامیگیرد، میسر نخواهد بود»[۴].
بخش چهارم کتاب، مجموعه شش گفتگو درباره مسائل اجتهاد، تفسیر قرآن، روش اجتهادی امام خمینی(ره)، مسائل قدرت و مسائل زنان است. در گفتگو درباره «تفسير من وحي القرآن»، فضلاللّه شیوه تفسیری خود را تبیین میکند: «روشی که در این تفسیر در پیش گرفتهام، این است که قرآن را از رهگذر فضاهایی که قرآن در آن قرار دارد، بفهمم؛ یعنی قرآن را بهعنوان کتاب حرکت اسلامی و دعوت اسلامی که خدا از طریق قرآن کریم، راه آن را به ما نموده است[۵].
پانویس
منابع مقاله