ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد
سهل بن محمد بن عثمان بن یزید جُشَمی (متوفی 255ق/869م)، معروف به «ابوحاتم سجستانی»، مقری و ادیب بصری، از سجستان (سیستان) بود و خود نیز به این نکته اشاره داشته است، اما برخی سجستانِ خاستگاه وی را یکی از قرای بصره پنداشتهاند. وی دارای آثار متعددی است که از جمله آنهاست کتاب «الوصايا».
نام | ابوحاتم سجستانی، سهل بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | ابو حاتم السجستاني، سهل بن محمد
ابو حاتم سجستاني سجستاني، ابو حاتم سجستاني، سهل بن محمد |
نام پدر | محمد |
متولد | |
محل تولد | سجستان (سیستان) |
رحلت | 255ق/869م |
اساتید | ابوزید انصاری |
برخی آثار | النخلة
کتابان في الفرق الأضداد المذكر و المؤنث |
کد مؤلف | AUTHORCODE09552AUTHORCODE |
تحصیلات
ابوحاتم در محیط علمی بصره پرورش یافت و در سالهای پایانی سده 2 و آغاز سده 3ق، از شیوخ بزرگ آن دیار دانش آموخت. به گفته فیروزآبادی وی صدهزار دینار از پدر به ارث برد که همه را در طلب دانش هزینه کرد و به طالبان علم بخشید.
مذهب
مشهور آن است که ابوحاتم در اعتقادات، بر مذهب اصحاب حدیث بود، ولی در روایتی از گویندهای ناشناس آمده است که وی بههمراهی با اصحاب حدیث تظاهر میکرده و در نهان بر مذهب «اهل عدل» (اعتزال) بوده است. در کتاب الوصایای ابوحاتم نکاتی به نظر میرسد که محتمل است ناشی از گرایش وی به اهلبیت(ع) بوده و ریشه در اعتقاد او داشته باشد. وی درباره خلفای اربعه بهترتیب بخشهایی را به وصایای ابوبکر، عمر و علی(ع) اختصاص داده و بههرتقدیر از عثمان سخنی نرانده است. ابوحاتم در همین اثر، بخشی را به ماجرای مفاخره امام حسن(ع) و معاویه اختصاص داده و پاسخی کوبنده از آن امام نقل کرده است.
جایگاه علمی
ابوحاتم بهعنوان عالمی برجسته و پرورده مکتب بصره، خود مایه افتخار آن مکتب بود؛ بصریان او را استاد و شیخ خود میخواندند و کتاب «القراءات» او را همچون کتابهای «الحيوان» جاحظ، «العين» خلیل بن احمد و «الكتاب» سیبویه، افتخار اهل بصره میدانستند. استادانش ابوزید انصاری، ربّاشی و یعقوب حضرمی نیز دانش او را بسیار میستودند، تا آنجا که ابوزید اظهار میداشت: بر شماست که پس از من نزد ابوحاتم علم اندوزید.
تخصص، اساتید و شاگردان
ابوحاتم در میان علومی که در آن روزگار در مکتب بصره تداول داشته، تخصص خود را بیش از همه در زمینه علوم قرآنی میدانست. بصریان نیز شاخصترین جلوه دانش ابوحاتم را کتاب «القراءات» او میدانستند. او نزد کسانی چون عبدالملک اصمعی، ایوب بن متوکل، اسماعیل بن ابیاویس و بهویژه یعقوب حضرمی، قاضی نامدار بصره و هشتمین از قراء عشر، قرائت را فراگرفت و خود به کسانی چون ابوبکر بن درید، ابوسعید عسکری نفّاط، احمد بن حرب و احمد بن خلیل عنبری دانش آموخت.
ابوحاتم، همواره به دانش وسیع در لغت و دیگر فنون ادبی ستوده شده است. در روزگار او دو مکتب بزرگ ادبی بصره و کوفه به اوج شکوفایی خود رسیده بود و علمای بزرگی در هر دو مکتب پرورده شده بودند. ابوحاتم در چنین روزگاری در بصره نزد استادان سرشناسی چون عبدالملک اصمعی، اخفش اوسط، ابوزید انصاری، محمد بن سلام جمحی، ابوعبیده معمر بن مثنی، ابوعامر عقدی، ابوعبدالرحمن مقری، ابوجابر ازدی و بسیاری دیگر به فراگیری ادب پرداخت. او که مدرس مسجد جامع بصره بود، شاگردان برجستهای چون ابوبکر بن درید، ابوالعباس مبرد، ابن قتیبه دینوری و ابوعروبه حرّانی را تربیت کرد.
وی در آغاز به آموختن نحو پرداخت و «الكتاب» سیبویه را دو بار نزد اخفش خواند، ولی هرگز آن اندازه در نحو چیرهدست نشد که توان همبستگی با نحویانی چون مازنی را داشته باشد، تا جایی که حتی سیوطی معتقد است، پس از مدتی دوری از نحو و گرایش به لغت، نحو را فراموش کرد. برخلاف نحو، ابوحاتم در لغت، یکی از پیشوایان است. او که در طبقه سوم عالمان لغت قرار دارد، طبعاً از آموزشهای استادان خود همچون اصمعی و ابوزید انصاری بهره فراوانی گرفته است، اما نقش او در تنظیم و گردآوری این آموختهها در آثارش چون کتاب «الأضداد»، جایگاه والای او را در لغت نشان میدهد. روایات ابوحاتم در آثار مدون علم لغت چون «جمهره» ابن درید بهوفور یافت میشود و بسیار حائز اهمیت است. میزان بهرهگیری ابن درید از استاد تا حدی است که او را پیرو ابوحاتم میخواندند. آراء لغوی ابوحاتم گاه حتی مورد توجه محدثانی چون ابوداوود سجستانی در تفسیر احادیث قرار گرفته است. از وجوه قابل توجه در دانش ابوحاتم، آشنایی او به زبان فارسی است و جوالیقی در غالب موارد مربوط به کلمات معرب فارسی، از اطلاعات او سود برده است. ابوحاتم به شیوه معمول سدههای نخست اسلامی، در نوشتههای لغوی خود، اطلاعات جغرافیایی، مطالبی درباره گیاهان و جانوران و نیز اوضاع جوی به دست داده است. سزگین در قسم گیاهشناسی و علوم جوی از اثر خود، او را بهعنوان مؤلفی در این رشتهها یاد کرده است.
ابوحاتم شعر نیز میسروده است و اگرچه بهعنوان شاعری برجسته شناخته نمیشد، اما برخی، سرودههای وی را ستودهاند. اشعار او بهصورت پراکنده در کتابهای ادبی گوناگون آورده شدهاند.
ابوحاتم همچون یک «اخباری»، به داستانها و حکایات پیشینیان توجه ویژهای داشته و در اینباره آثاری چون کتاب «المعمرون» و کتاب «الوصايا» را به رشته تحریر درآورده است. ابوحاتم به علم حدیث نیز آشنا بوده و از کسانی چون محمد بن عبیدالله عتبی، وهب بن جریر بن حازم و یزید بن هارون حدیث شنیده است و محدثانی مانند ابن خزیمه، ابوبکر بزّاز، ابوبشر دولابی، ابن صاعد و ابوروق هِزّانی از او استماع نمودند. ابن حبان او را در زمره ثقات آورده است.
وفات
ابوحاتم در سال 255ق، در بصره درگذشت و سلیمان بن جعفر بن سلیمان، یا سلیمان بن قاسم بر او نماز گزارد.
آثار
بخش عمده آثار ابوحاتم از بین رفته، یا هنوز به دست نیامده است، ولی به هر صورت آثار او تا چندین سده بعد از او رواج داشته و حتی در فهارس مغرب، همچون فهرست ابن خیر اشبیلی میتوان روایت آنها را مشاهده کرد.
چاپی
- الأضداد؛
- التذكير والتأنيث؛
- فَعَلْتُ وأَفْعَلْتُ؛
- المعمرون؛
- النخل؛
الوصايا.
خطی
- تفسير غريب ما في كتاب سيبويه من الأبنية؛
- نقدی بر مجاز القرآن ابوعبیده معمر بن مثنی.
آثار یافتنشده
- الإبل؛
- الاتباع؛
- اختلاف المصاحف؛
- الإدغام؛
- إعراب القرآن؛
- التشوق إلی الأوطان؛
- الحشرات؛
- الخصب والقحط؛
- خلق الإنسان؛
- الطير؛
- الفرق بين الآدميين وبين كل ذيروح؛
- القراءات؛
- لحن العامة؛
- الليل والنهار؛
- المقصور والممدود؛
- النوادر؛
- الوحوش؛
- الهجاء؛
و...[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: حاج منوچهری، فرامرز، ج5، ص311-315
منابع مقاله
حاج منوچهری، فرامرز، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1378ش.