ابن غلبون طرابلسی، محمد بن خلیل
ابوعبدالله محمد بن خلیل بن غلبون طرابلسی، (متوفی بین 1145 تا 1153ق) مصراتی از عالمان و نویسندگان اهل تسنن و صاحب کتاب «تاريخ طرابلس الغرب: المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار» در شرح قصیدهای در مدح طرابلس.
نام | ابوعبدالله محمد بن خلیل بن غلبون طرابلسی |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | خلیل |
متولد | نامشخص |
محل تولد | مصراته لیبی |
رحلت | بین 1145 تا 1153ق |
اساتید | شیخ عبدالرؤوف بشبیشی - ابومحمد عبدالله بن یحیای سوسی |
برخی آثار |
تاريخ طرابلس الغرب: المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار |
کد مؤلف | AUTHORCODE09397AUTHORCODE |
تولد و وفات
ابن غلبون در شهر مصراته لیبی متولد شد. از تاریخ تولد و وفات او اطلاعی در دست نیست.
خاندان، روحیات، اهتمام به امر به معروف و نهی از منکر
نسبت وی به خانواده ابن غلبون مسلم است. از این خانواده، عالمان و نویسندگان زیادی برخواسته است. خانواده ابن غلبون از فرزندان مرزوق از فروع آل سالم هستند. خود محمد بن خلیل بن خلدون درباره این خاندان مینویسد: موطن آنان شهرهای مصراته و مسلاته است. ریاستشان در اوایل صده هشتم در غلبون بن مرزوق است و سپس در فرزندان وی ادامه پیدا کرده و امروزه از آنِ حمید بن سنان بن عثمان بن غلبون میباشد.[۱]
او دوستدار علم بود و علاوه بر آن در راستای امر به معروف و آشکار کردن حق، قدم راسخی داشت و همچنین برخی امور مربوط به نهی از منکر از وی نقل شده است؛ گفتهاند یکی از عامل مصراته در زمان او مشغول به تقطیر شراب از خرما بود. ابن غلبون با وی مواجه شد و او را موعظه کرد و به وی گفت: در دین خدا این کار به شما اجازه داده نشده است. آن طرف با شنیدن این سخن، دست از این کار کشید. همچنین ابن غلبون طرابلسی به سراغ شرابفروشان میرفت و به آنان پول میداد و از ایشان درخواست میکرد از فروش مشروبات، دست بکشند. این کار تا بهجایی پیش رفته که وی نزد والی، احمد پاشا قرهمانلی رفت و از او درخواست کرد که فروش شراب را ممنوع کند. وی نیز به خاطر ارادتی که به ابن غلبون داشت، این سخن را از وی پذیرفت و عامل مصراته را عزل کرد.[۲] از وی مخالفت با منکراتی مانند رقص و دف و مزمار و تحریف در اسمای الهی و... نیز نقل شده است.[۳]
اطلاعات علمی
او مناظرهای در شأن طرق با شیخ محمد نعاس تاجوری داشته که با استدلال، وی را محکوم کرده. در آن جلسه، شیخ محمد نعاس وقتی دید محکوم شده، به طریقه جهل و تعصب تمسک کرد و گفت: این طریقه اساتید من بوده و هرچه که باشد من نمیتوانم آن را ترک کنم. این مناظره یکی از دلایل قوت حجت علمی وی و اطلاعاتش در اصول و فقه به شمار میرود. همچنین وی تعبیری در شرح قصیده ابن عبدالدائم دارد که دلالت بر توجه و مرتبه علمی وی میکند.[۴]
اساتید در الأزهر
ابن غلبون برای طلب علم به الازهر رفت و از استاد شیخ عبدالرؤوف بشبیشی و استاد ابومحمد عبدالله بن یحیای سوسی و دیگر اساتید آنجا بهره برد و در سال 1133 هجری به شهرش، مصراته، برگشت.[۵]
تدریس و احترام به شاگردان
او در مصراته، تفسیر و فقه و حدیث و دیگر علوم اسلامی را تدریس کرد. وی به طلاب این علوم احترام میگذاشت. همچنین از احمدپاشا درخواست کرد که ایشان مالیات نگیرد.[۶]
آثار
- تاريخ طرابلس الغرب: المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار.[۷]
پانویس
منابع مقاله
زاوی، طاهر احمد، تاريخ طرابلس الغرب: المسمی التذكار فيمن ملك طرابلس و ما كان بها من الأخبار، تألیف ابن غلبون طرابلسی، محمد بن خلیل، دار المدار الاسلامي، بنغازی لیبی، چاپ اول، مارس 2004م.