ابن عبدون‌ تجیبی، محمد بن‌ احمد

محمد بن‌ احمد بن‌ عبدون‌ تُجیبى‌، نویسنده اندلسى‌ِ رساله‌ای در حِسبَت‌ در سده 5ق‌/11م‌.

ابن عبدون‌، محمد بن‌ احمد بن‌ عبدون‌ تجیبى
NUR00000.jpg
نام کاملمحمد بن‌ احمد بن‌ عبدون‌ تجیبى
نام‌های دیگرابن عبدون‌، محمد بن‌ احمد بن‌ عبدون‌ تجیبى، محمد بن عبدالله نخعی عبدون
لقب
تخلصابن عبدون‌
نسبنخعی
نام پدراحمد‌ بن‌ عبدون‌
ولادتقرن 5ق
محل تولداندلس(پرتقال کنونی)
محل زندگیاشبیلیه
رحلت‌‌
خویشاوندان‌ ‌
دیناسلام
مذهباهل‌سنت
پیشهمحتسب
منصبمحتسب
اطلاعات علمی
درجه علمی
مشایخ
معاصرینالمعتمد، ابوالقاسم‌ محمد بن‌ عَبّاد، سَقَطى
برخی آثار1. رساله اِبْن‌ِ عَبْدون(رساله حسب)‌

همه آگاهی‌های مربوط به‌ احوال‌ او پس‌ از انتشار رساله وی و تنها بر اساس‌ همان‌ رساله‌ به‌ دست‌ آمده‌ است‌.

نسب

نسب‌ ابن‌ عبدون‌ در صفحه نخست‌ نسخه‌ای از رساله‌ اش‌ به‌ صورتى‌ اندک‌ متفاوت‌، محمد بن‌ عبدالله‌ نَخَعى‌ عبدون‌ قید شده‌ است‌.

عصر زندگی

به‌ قرینه برخى‌ نام‌های یاد شده‌ در رساله ابن‌ عبدون‌ مى‌توان‌ نیمه دوم‌ سده 5ق‌ را عصر زندگى‌ او دانست‌. تأکیدهای او بر موقعیت‌ اشبیلیه‌ و آگاهى‌ عمیقش‌ از آن‌ شهر حاکى‌ است‌ که‌ او اهل‌ اشبیلیه‌ بوده‌ است‌.

او آغاز فرمانروایى‌ المعتمد، ابوالقاسم‌ محمد بن‌ عَبّاد (461-484ق‌/1068- 1091م‌) آخرین‌ سلطان‌ عبادی اشبیلیه‌ را دریافته‌ است‌.

مناصب

گرچه‌ ابن‌ عبدون‌ در نوشته‌اش‌ اشاره مستقیمى‌ به‌ موقعیت‌ اجتماعى‌ و شغل‌ خود ندارد، اما پرداختن‌ نوشته‌ای در موضوع‌ حسبت‌ و آگاهی‌های دقیق‌ و پیشنهادهای اصلاحى‌ وی در این‌ زمینه‌ نشان‌ مى‌دهد که‌ او خود احتمالاً زمانى‌ جزو دستگاه‌ احتساب‌ یا قضا بوده‌ است‌. بیان‌ او حاکى‌ از آن‌ است‌ که‌ تربیت‌ علمى‌ بسیار متعالى‌ نیافته‌ و دارای منصبى‌ بلند نبوده‌ است‌.

همین‌ موقعیت‌ درجه دوم‌، مؤلف‌ رساله‌ را مانند معاصر مالقیش‌ سَقَطى‌، نویسنده وجیزه‌ای در موضوع‌ حسبت‌، جزو گمنامان‌ تاریخ‌ اندلس‌ کرده‌ است‌ و از کتاب‌های تراجم‌ مربوط به‌ رجال‌ اندلس‌ و مغرب‌ اطلاعى‌ در مورد آن‌ دو به‌ دست‌ نمى‌آید.

آثار

رساله ابن عبدون؛ مانند چند نوشته دیگر در این‌ موضوع‌ از سده 5ق‌ و برخى‌ نوشته‌های همانند از زمان‌های متأخر همچون‌ اثر ابن‌ اخوه‌، در مشرق‌ و مغرب‌ دنیای اسلامى‌، از مآخذ سرشار آگاهى‌ از زندگى‌ شهری مسلمانان‌ بوده‌ است‌.

در این‌ رساله‌ نیز چون‌ همانندهایش‌ نشانه‌هایى‌ از نگرانى‌ مؤلف‌ از ظهور مفاسد و بدعتها در روابط اجتماعى‌ مسلمانان‌ و دگرگونی‌های سنت‌ها و قواعد به‌ چشم‌ مى‌خورد، تا جایى‌ که‌ گویى‌ نویسنده‌ در عصر خود آثاری از آخرالزمان‌ مى‌بیند و چون‌ هر محتسبى‌ امر به‌ معروف‌ و نهى‌ از منکر را وظیفه خود تلقى‌ مى‌کند و با نوشتن‌ این‌ مختصر دین‌ خود را ادا شده‌ مى‌داند.

اگر رساله سقطى‌ بر محور وظایف‌ محتسب‌ متمرکز است‌ و صورتى‌ قابل‌ انطباق‌ بر همه شهرهای اسلامى‌ دارد، در برابر، رساله ابن‌ عبدون‌ گذشته ‌از مروری براهل‌ پیشه‌وبازار به‌چگونگى‌ برخى‌ نهادهای شهری به‌ ویژه‌ نهادهای اشبیلیه‌ مى‌پردازد.

مطالب‌ مربوط به‌ زندگى‌ شهری اشبیلیه‌ عمدتاً در قسمت‌ نخست‌ رساله‌ و موضوعات‌ ویژه حسبت‌ و اهل‌ حرفه‌ در قسمت‌ دوم‌ آن‌ آمده‌ است‌.

البته‌ مطالب ‌کتاب‌ دارای نظم ‌دقیق‌ نیست‌ و قسمت ‌دوم‌ دارای مطالب‌ تکراری است‌. نویسنده‌ در بیان‌ مطالب‌ نه‌ تنها به‌ ارائه صورت‌ مطلوب‌ متوجه‌ است‌، بلکه‌ از وصف‌ وضع‌ موجود و جابه‌جا از انتقاد و اظهار بیزاری از خلاف‌ها و مفاسد معمول‌ باز نمى‌ماند.

ترکیب‌ اجتماعى‌ مختلط شهر اشبیلیه‌ در نوشته ابن‌ عبدون‌ در چند مورد به‌ چشم‌ مى‌خورد و نشان‌ مى‌دهد که‌ استیلای مرابطون‌ و بربرهای همراه‌ آنان‌ و همنشینى‌شان‌ با مردم‌ اندلسى‌ اصیل‌ شهر مسائل‌ متعددی پیش‌ مى‌آورده‌ و نوعى‌ دوگانگى‌ در خلقیات‌ و رفتار مردم‌ آنجا مشهود بوده‌ است‌.

سوءاستفاده غیر مرابطون‌ یا غلامان‌ آنان‌ از دهان‌ بند (لثام‌) مخصوص‌ صنهاجیان‌ و لمتونیان‌ و ترساندن‌ مردمان‌ بومى‌ شهر با این‌ نشانه فاتحان‌ از آن‌ جمله‌ بوده‌ است‌ و ابن‌ عبدون‌ پیشنهاد مى‌کند که‌ جز مرابطون‌ اصلى‌ از این‌ پوشش‌ استفاده‌ نکنند، و نیز به‌ نظر او باید که‌ رئیس‌ شهر (صاحب‌ المدینه) و متصدی اموال‌ بى‌وارثان‌ (صاحب‌ المواریث‌) و قاضى‌ و حاکم‌ و محتسب‌ از اندلسیان‌ باشند، چه‌ آنان‌ به‌ احوال‌ و مراتب‌ مردم‌ داناتر، در داوری و حسن‌ خلق‌ برتر از دیگران‌ و برای سلطان‌ سودمندتر و قابل‌ اعتمادترند.

از بعضى‌ عبارات‌ مؤلف‌ شدت‌ پایبندی او به‌ شریعت‌ و برتری مسلمانان‌ بر دیگران‌ و بدبینیش‌ در حق‌ کشیشان‌ مسیحى‌ آشکار است‌.

او معتقد است‌ که‌ مسلمان‌ نباید به‌ کارهایى‌ چون‌ مشت‌ مال‌ دادن‌ و نظافت‌ خانه‌ یا طویله‌ و خدمت‌ چهارپایان‌ یهودیان‌ و مسیحیان‌ بپردازد، زیرا آنان‌ خود به‌ این‌ مشاغل‌ پست‌ سزاوارترند. به‌ نظر او باید کشیشان‌ مسیحى‌ را، برای جلوگیری از انحرافاتشان‌، چون‌ رسم‌ معمول‌ دیار مشرق‌ وادار به‌ ازدواج‌ کرد و نیز آنگونه‌ که‌ در زمان‌ سلطنت‌ معتضد عبادی (434- 461ق‌/1042- 1068م‌) اتفاق‌ افتاد، آنان‌ را ختنه‌ کرد.

چاپ و ترجمه رساله

رساله ابن‌ عبدون‌ را لوی پرووانسال‌ بر مبنای دو نسخه خطى‌، تصحیح‌ و با مقدمه‌ای در معرفى‌ مؤلف‌ و اثر او و مؤخره‌ای در توضیح‌ لغات‌ و اصطلاحات‌ اثر در «مجله آسیایى‌» در 1934م‌ منتشر کرده‌ است‌. متن‌ رساله‌ را گابریلى‌ به‌ ایتالیایى‌، لوی پرووانسال‌ به‌ فرانسوی و همین‌ محقق‌ با شرکت‌ گارثیاگومث‌ به‌ اسپانیایى‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌‌‌[۱].

پانویس

  1. رحیم‌لو‌، یوسف‌، ج4، ص207-206

منابع مقاله

رحیم‌لو‌، یوسف‌، دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائر‌ةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377.

وابسته‌ها