ابن زیدون، احمد بن عبدالله
احمد بن عبدالله بن زیدون (٣٩٤-٤٦٣ق)، وزیر و نویسنده و شاعر اهل قرطبه، معروف به ابن زیدون و ملقب به «بحتری مغرب» است. از استادان او جز یکتن به نام ابوبکر مسلم بن احمد نحوی شناخته نیستند. او سه رساله نوشته که رساله «هزلیه» او از همه مشهورتر است و سبب شده که نویسندگان و شارحان متعدد شرحهای مختلف بر آن بنگارند؛ در میان این شرحها «سرح العيون في شرح رسالة ابن زيدون» تألیف ابن نباته از همه معروفتر است.
نام | احمد بن عبدالله بن زیدون |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | زیدون |
متولد | 394ق |
محل تولد | قرطبه |
رحلت | 463ق |
اساتید | |
برخی آثار | سرح العيون في شرح رسالة ابن زيدون |
کد مؤلف | AUTHORCODE32888AUTHORCODE |
زندگینامه
ابن زیدون، ابوالولید، احمد بن عبدالله مخزومى اندلسی، شاعر و کاتب اواخر عصر اموی و اوایل دوره ملوکالطوایف در اندلس است. نسب ابن زیدون از پدر به بنى مخزوم از تیرههای قریش میرسید. وی در خانوادهای توانگر و اهل علم در رصافه، حومه قرطبه، به دنیا آمد. در 11 سالگى پدرش را که از عالمان و فقیهان بزرگ قرطبه بود، از دست داد و جد مادریش ابوبکر محمد که صاحب مناصب قضا و احکام شرطه در شهرهای سالم و قرطبه بود، سرپرستى او را به عهده گرفت. از محیط تربیتى و آموختههای ابن زیدون چندان اطلاعى در دست نیست، اما از بررسى آثارش چنین برمیآید که بسیاری از علوم رایج آن عصر را فراگرفته بوده است. او در جوانى با بسیاری از مشاهیر علم و سیاست دوستى و مجالست داشت. از آن میان میتوان از ابوالولید بن جهور و ابوبکر بن ذکوران نام برد که یکى در سیاست و دیگری در فقه و قضا مشهور بوده است.[۱]. ابن زیدون قریب 20 سال یعنى تا پایان حکومت معتضد در بارگاه وی زیست و به عالیترین مقامات سیاسى و اجتماعى دست یافت[۲].
تبحرهای ابن زیدون
ابن نباته، علت اشتهار ابن زیدون به بحتری مغرب را «زیبایی دیباچه سخن و وضوح معانی» میداند. وی همچنین اشاره کرده است که نظم ابن زیدون در نظر ناقدان نیکوتر و استادانهتر از نثرش است. ابن زیدون در نثر فراوان از امثال عربی و اشعار کهن و نو عربی بهره برده است تا جایی که به گفته ابن نباته، رسایلش بیشتر به نظم شبیه است تا نثر[۳].
آثار
ابن زیدون کاتبى توانا بود و نثر فنى او که در قالب رسایلى بلند و زیبا در دست است، از عوامل مهم شهرت وی در ادبیات عرب محسوب میشود. از میان این رسایل بهویژه باید از سه رساله هزلیه، جدیه و بکریه نام برد که سبک و شیوه رساله نگاری او را بهخوبی آشکار میسازد. «رساله هزلیه» که ابن زیدون آن را از زبان ولاده و خطاب به ابن عبدوس و بهقصد تحقیر و تمسخر او نوشت، متأثر از رساله التربیع و التدویر جاحظ و مشحون از ذکر اسامى اشخاص و رویدادهای تاریخى است. مؤلف در این رساله که سجع آن بیشتر از رسایل دیگر اوست، از اقتباس و تضمین بهره بسیار گرفته و مترادفات بیشمار و ازدواج و اطناب فراوان بهکاربرده است. شهرت این رساله و کثرت امثال و اسامى و وقایع تاریخى در آن سبب شده که نویسندگان و شارحان متعدد شرحهای مختلف بر آن بنگارند. در میان این شرحها «سرح العيون في شرح رسالة ابن زيدون» تألیف ابن نباته از همه معروفتر است.[۴].
اما «رساله جدیه» را در اواخر دوره زندان در قرطبه نوشت و در آن کوشید امیر ابوالحزم بن جهور را با یادآوری خدمات گذشته خود به خاندان بنى جهور بر سر لطف آورد و خود را از زندان رهایى بخشد. بلندترین رساله ابن زیدون که شهرتى کمتر از دو رساله دیگر دارد، اما از اهمیتى وافر برخوردار است، رسالهای است موسوم به «بکریه» که شاعر پس از بازگشت پنهانیش به حومه قرطبه (الزهراء) نگاشت و در آن از ابوبکر مسلم تقاضای شفاعت نزد امیر کرد. مؤلف در این رساله اسلوب پیشین خود در ذکر اسامى مشاهیر و رویدادهای تاریخى را کنار گذاشته و از سجع نیز جز مواردی اندک استفاده نکرده است. در عوض امثال و شواهد شعری او مناسبتر و بیان عواطف و احساسات او زندهتر و بیتکلفتر است. بهطورکلی رسایل یاد شده مجموعه وسیعى است از نکات ادبى و تاریخى که از یکسو دانش گسترده ادبى و تاریخى شاعر و از سوی دیگر احوال فردی و اجتماعى او را در دورهای خاص نشان میدهد[۵].
ابن زیدون ظاهراً در تاریخنگاری نیز دستى داشته است. به روایت ابن سعید وی کتابى تألیف کرده، موسوم به «التبيين في خلفاء بنيامیة بالاندلس» که به سبک «التعيين في خلفاء المشرق» مسعودی بوده و اکنون در دست نیست، اما دو قطعه کوتاه از آن را مقری نقل کرده است. سبک نگارش مؤلف در این کتاب تا آنجا که از دو قطعه مزبور برمیآید، ساده و بدون تصنع و مبتنى بر وضوح و ایجاز است.[۶].
پانویس
منابع مقاله
- پشابادی، یدالله، جلوهها و بازتاب فرهنگ و تاریخ ایرانی در کتاب «سرح العيون في شرح رساله ابن زيدون» اثر ابن نباته مصری، پایگاه مجلات تخصصی نور، مطالعات ایرانی، بهار و تابستان 1394، شماره 27، صفحه 51 تا 74.
- ارزنده، مهران، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج 3، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.