ابن امشاطی، محمود بن احمد
ابن اَمشاطى، مظفرالدین محمود بن احمد بن حسن عینتابى (متوفای ربیعالاول 902/ نوامبر 1496)، طبیب، فقیه حنفى و ماهر در علوم و فنون متعدد.
نخستین مورخى که از او نام برده، برهانالدین بقاعى (متوفای 885ق/1480م) از معاصران اوست که سخاوی - از دوستان نزدیک ابن امشاطى - در گزارش نسبتاً مفصل خود از زندگى او که عیناً در طبقات الحنفیة خود نیز تکرار کرده، عباراتى از بقاعى در ستایش ابن امشاطى نقل کرده است. در آغاز یکى از نسخههای خطى آثار وی، از او با کنیه ابوالثناء یاد شده است.
محل تولد
ابن امشاطى در حدود 812ق/1409م در قاهره متولد شد و در همانجا پرورش یافت. خاندانش در اصل اهل عینتاب بودند و به همین جهت ابن امشاطى با لقب عینتابى و گاه عینى خوانده مىشد و چون جد مادریش در امشاط تجارت مىکرد، به ابن امشاطى شهرت یافت.
تحصیلات و اساتید
ابن امشاطى در آغاز، قرآن و کتاب نقایة در فقه و کافیة ابن حاجب را از بر کرد و همراه علم فقه، نحو و طب را از استادان مختلف آموخت و حدیث شنید و از برخى اجازه روایت دریافت کرد. از استادان متعدد او مىتوان ابن حجر عسقلانى را نام برد. وی همچنین علم میقات (شناخت اوقات و ساعات) را فرا گرفت و در آن و در علم مساحة (اندازهگیری زمین که کاربرد شرعى نیز دارد، مانند تقسیم زمین میان وراث و احتساب خراج) تبحر یافت.
سفرها
ابن امشاطى چندین بار به دمشق و مکه رفت و یک چند در شهر اخیر مجاورت اختیار کرد. یک بار نیز همراه دوست خود بقاعى، مورخ و ادیب مشهور به شهر طائف رفت. در این سفر هیچگاه از تحصیل علم غافل نبود و از استادانى که به خدمتشان مىرسید، استفاده مىکرد.
ویژگی علمی و شخصی
در شخصیت ابن امشاطى نکات و ویژگیهای قابل ملاحظهای دیده مىشود. وی در عین داشتن شأن علمى از روحیهای فعال و پویا نیز برخوردار بود و به آموختن علوم و فنون عملى و به کارگیری آنها مىپرداخت، چنانکه طرز ساختن گلولههای نفتى را که با منجنیق به سوی دشمن پرتاب مىکردند، مىدانست و در جهاد نیز شرکت جست.
مناصب
ابن امشاطى ریاست مدارس مختلفى را به عهده داشت. در مدرسه زمامیة به تدریس فقه و در جامع طولون و منصوریة به تعلیم طب پرداخت و شاید از همین جهت به رئیس الأطباء ملقب گردیده بود. مدتى نیز به امر قضا اشتغال داشت و از عهده آن به خوبى برآمد. اندکى هم به حدیث پرداخت و بعضى از شاگردانش از او حدیث شنیدند. سرانجام از همه اینگونه اشتغالات کناره گرفت و فقط به طبابت اکتفا کرد.
فضایل اخلاقی
ابن امشاطى را به داشتن فضایل اخلاقى ستودهاند. وی چندان در دوستى پایدار بود که حتى در هنگام ضعف و پیری نیز دیدار هر ماهه خود را از سخاوی ترک نگفت و سخاوی نیز «الابتهاج بأذکار المسافر الحاج» را برای او تصنیف کرد.
آثار
از ابن امشاطى آثاری چند در زمینههای فقه حنفى، طب و غیر آن نام برده شده که نسخ خطى بعضى از آنها موجود است. ملاحظه این آثار که همگى در شرح یا تتمیم آثار گذشتگان است و تحقیقى بدیع در آنها دیده نمىشود، به خوبى نشاندهنده شرایط دوران ویژهای است که علوم در کشورهای اسلامى روی به افول نهاده است.
آنچه از ابن امشاطى بر جای مانده اینهاست:
1. الإشعار في حکم الأسفار در طب؛
2. تأسیس الصحة، در شرح اللمحة ابن امینالدوله در طب، در 2 جلد؛
3. القول السدید في اختیار الإماء و العبید که در 883ق/ 1478م تألیف آن به پایان رسیده است. این کتاب درباره خرید و فروش برده و به دنبال کتاب النظر و التحقیق في تقلیب الرقیق ابن اکفانى نوشته شده است؛
4. الکفایة، شرحى است بر النقایة در فقه حنفى. ابن امشاطى این کتاب را با استفاده از شرح استادش شمنى، نوشته است؛
5. المنجّز، در شرح الموجز ابن نفیس که شرحى است مبسوط در 2 جلد. از این اثر طبى، نسخههایى موجود است، از جمله: جلد اول آن در دارالکتب مصر و جلد دوم در آصفیة.
ابن امشاطى طبع شعر نیز داشت و نخبة ابن حجر را با عنوان نزهة النظر به نظم درآورد. همچنین اثری منظوم در طب به نام التلویح تصنیف کرد. جزوهای هم به عنوان کرّاسة یحتاج إلیها في السفر [گویا در طب] داشته که سخاوی، اشاره مبهمى بدان کرده است که شاید همان الإشعار في حکم الأسفار باشد. از هیچ یک از 3 اثر اخیر، ظاهراً نشانى در دست نیست[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: بخش علوم، ج3، ص38-39
منابع مقاله
بخش علوم، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374.