ابن ابیعقیل عمانی، حسن بن علی
حسن بن علی ابنابیعقیل عمانى محدّث، فقیه و از بزرگان متکلم شیعه امامیه، معاصر شیخ محمد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب کافی، رجال شناسان شیعی وثاقت وی را تأیید کردهاند، آرای فقهی ابن ابی عقیل مورد توجه غالب فقیهان شیعه از جمله، ابن ادریس در السرائر، محقق حلی در المعتبر فی شرح المختصر و علامه حلی در مختلف الشیعة، واقع شده است.
نام | ابن ابیعقیل عمانی، حسن بن علی |
---|---|
نامهای دیگر | عقیل عمانی، حسن بن علی
ابنابیعقیل، حسن بن علی حذاء عمانی، حسن بن علی ابن عقیل، حسن بن علی عمانی، ابومحمدحسن |
نام پدر | علی |
متولد | قرن چهارم |
محل تولد | عمان |
رحلت | حدود 330 تا 350ق |
اساتید | |
برخی آثار | مجموعة فتاوی ابن ابيعقیل |
کد مؤلف | AUTHORCODE00094AUTHORCODE |
گفته شده که ایشان یمنی است و عمان از سواحل درياى يمن است.
او در آغاز غيبت كبرى مىزيسته است.
از «بحر العلوم» نقل شده است كه او استاد جعفر بن قولویه بوده و جعفر بن قولویه استاد شيخ مفيد بوده است. این قول از قول بالا كه جعفر بن قولویه را همدوره على بن بابویه معرفى كرده است، اقرب به تحقيق است.
آراء ابن ابى عقيل در فقه زياد نقل مىشود. او از چهرههایى است كه مكرر به ناماو در فقه بر مىخوريم.
حسن بن ابى عقيل ملقب به «حذاء» معروف به «عمانى» و «ابن عقيل»، كنيهاش «ابوعلى»، از فقهاى بزرگ و از بزرگان امامیه و از متكلمین وارستهاى است كه معاصر با ثقةالاسلام كلينى (متوفى329) بوده، و از اساتيد شيخ مفيد به شمار مىآيد.
گفتار بزرگان
مرحوم مدرس صاحب ريحانة الادب درباره او مىنویسد:
«شيخ مفيد به غايت او را ستوده است و او نخستين كسى است كه در اول غيبت كبرى، فقه را مهذب كرد و با قواعد اصولیه تطبيقش نمود، طريق اجتهاد و تطبيق احكام با ادله و اصول آنها را باز كرد. بعد از او «ابن جنيد اسكافى»، هم همان طريق را پيمود. بدين جهت است كه در اصطلاح فقها، این دو فقيه جليل القدر به «قدیمین» (دو تن از قدما) تعبير آورده مىشود. آراء ابن عقيل محل توجه و اعتناى بيشتر محقق حلى و علامه و متاخرين قرار گرفته است و از فتاواى نادره او عدم تنجس آب قليل به مجرد ملاقات با نجس، وجوب اذان و اقامه در نماز صبح و شام و بطلان نماز در صورت ترك آنها (اذان و اقامه) است...»[۱]
مرحوم میرزا عبدالله افندى صاحب رياض العلماء درباره او گوید:
«فقيه بزرگ، متكلم اصيل، شيخ بزرگوار، معروف به ابن ابى عقيل، اقوال و آراء او در کتابهاى ما مورد نقل قول قرار گرفته است، با آنكه مردم سرزمین عمان همگى از خوارج و ناصبيها هستند، ولى به نظر مىرسد كه آنان پس از سده سوم از ديار مغرب بهآن منطقه آمده باشند.»[۲]
او مىافزايد: «علامه در کتاب «خلاصة الاقوال» توصيف و تجليل فراوانى از او به عمل آورده است.»
نجاشى، صاحب کتاب رجال معروف، پس از توصيف او به ثقة و فقيه و متكلم بودن، و پس از ذكر کتابهاى او، از کتاب «المتمسك بحبل آل الرسول(ص)» نام مىبرد و میگوید: «کتاب بسيار مشهورى در میان شيعه مىباشد. كمتر كسى پيدا مىشود كه وارد خراسان گردد و از آن کتاب نسخه يا نسخههایى تهيه نكرده باشد. از استادم ابا عبدالله شنيدم كه در حق این مرد فراوان مدح و ثنا مىگفت.»[۳]
فقيه بزرگوار شيعه، شيخ طوسى در کتاب «الفهرست» درباره او مىگوید:
«ابن ابى عقيل عمانى، داراى کتابهاى متعددى است. او از زمره متكلمین شيعه بوده و کتابهایى در فقه دارد. و کتاب «الكر و الفر» (در امامت)، و «المتمسك بحبل آلالرسول» (در فقه) را ذكر كرده است.»[۴]
ابن شهر آشوب در معالم العلماء[۵]، و مرحوم شيخ حر عاملى در املالآمل[۶]، عين مطالب گذشته را در حق او نقل نمودهاند و او را با علم و فضيلت و فقاهت و كلامى بودن توصيف نمودهاند.
شيخ اردبيلى صاحب جامع الرواة درباره او سخن نجاشى را نقل مىكند و مىگوید: «حسن بن على بن ابى عقيل حذاء، فقيه وارسته و متكلم است و کتابهایى در زمینه فقه و كلام دارد. از استادم ابوعبدالله شنيدم كه فراوان در حق او ثنا و تعريف مىنمود...».[۷]
آیتالله سيد حسن صدر، مؤلف کتاب «تاسيس الشيعه لعلوم الاسلام» او را در گروه فقهاى بزرگ امامیه نام برده است و درباره او چنين مىنویسد:
«او بزرگ شيعه و آبرو و اعتبار آنان، متكلم، فقيه، ركن و مؤسس در فقه و محقق در علوم شرعى و مدقق در علوم عقلى، کتابهاى متعددى در فنون اسلامى دارد، ولىشهرت او در فقه و استنباط احكام شرعى است. او معاصر كلينى و از علماى قرن سومهجرى مىباشد...».[۸]
آیتالله خویى صاحب معجم رجال الحديث، پس از نقل اقوال و آراء نجاشى، شيخ طوسى و علامه حلى مىفرمايد: «شهرت و اعتبار او، عظمت علمى و عملى این شخصيت، در بين فقهاى اعلام، ما را بى نياز از اطاله سخن و تعرض به اقاویل و كلمات آن بزرگان مىنمايد».[۹]
وفات
با همه تلاشى كه در رابطه با شناخت تاريخ دقيق وفات او صورت گرفت و به صاحبان فن نيز مراجعه شد، چيزى به دست نيامد، ولى با توجه به هم عصر بودن او با ثقةالاسلام كلينى و ابن بابویه (صدوق اول)، حدس زده مىشود كه وفات او نيز همان نيمه اول قرن چهارم، در حدود 330 تا 350 هجرى رخ داده باشد.
پانویس
منابع مقاله
- آشنايى با علوم اسلامى: ص294، چاپ دفتر انتشارات اسلامى
- ريحانة الادب: ج7، ص360
- رياض العلماء: ج 1، ص204
- رجال نجاشى: ص48، كد معرفى 100، چاپ جامعه مدرسين قم
- الفهرست: ص54
- جامع الرواة: ج 1، ص911
- تاسيس الشيعه: ص303
- معجم رجال الحديث: ج 5، ص22، كد معرفى2933